سرویس مد و لباس هنرآنلاین: شکوفه اسفندیاری که بیشتر فعالان عرصه مد و لباس او را با نام مستعار "سارا" میشناسند، 10 سال است که در این حوزه فعالیت دارد و امروز به عنوان یکی از مدیران حرفههای خانههای مد و مدرسان کاربلد حوزه طراحی لباس با تمام شاخههای متنوع در این بخش است.
اسفندیاری بارها و بارها در تمامی کارگاههای آموزشی به این مهم اشاره کرده است که هرچند ماهیت طراحان در ایران به اثبات رسیده است، اما امروز بزرگترین معضل جامعه مد و لباس، فارغالتحصیلان بدون مهارت هستند. مشروح گفتگوی هنرآنلاین با این هنرمند عرصه مد و لباس را در ادامه بخوانید:
خانم اسفندیاری، لطفا از پیشینه حضورتان در عرصه مد و لباس بگوئید.
دوستان من در عرصه مد و لباس بیشتر من را با نام "سارا اسفندیاری" میشناسند. البته که نام دختران و برند من هم بر اساس همین عنوان "سارا" انتخاب شده است. دختران من، "آرمینا" و "سارینا" نام دارند که به نوعی برگرفته از همین نام سارا بوده و برند من با عنوان "آرسا" برگرفته از نام دخترانم و بر هم ریخته حروف واژه سارا نامگذاری شده است. 10 سال است که در حوزه مد و لباس فعالیت دارم و کارم را با استایلیست بودن آغاز کردم و از شش سال پیش به شکل تخصصی و با مدرک دانشگاهی فعالیت میکنم. مدرک کارشناسی خود در رشته زبان و ادبیات فرانسه را از دانشگاه تهران دریافت کردهام اما در مقطع کارشناسی ارشد طراحی لباس خواندهام. بیش از پنج سال با کمپانیهای ترکیه همکاری داشتم و عمده تجاربم را در همان سالها کسب کردم. تجربیاتی که تا به امروز در کار حرفهای کمک قابل توجهی به من کرده است. ترکیه سالهاست که به علم روز در زمینه تولید لباس مجهز شدهاند اما در طراحی همچنان معتقدم چشم صنعت مد و لباس ترکیه به سمت طراحان ایرانی است و با آغوش باز از همکاری طراحان ایرانی استقبال میکنند. بسیاری از همکاران من با ترکیه همکاری میکنند، اما خبر خوب این که طی دو سه سال اخیر تمایل فعالیت این طراحان در ایران بسیار بیشتر از ترکیه است.
شما به عنوان یکی از مدرسان کاربلد به ویژه در کارگاههای آموزشی شناخته شده هستید. لطفاً به برخی سرفصلهای آموزشی که به زعم خودتان بیشتر باید مورد توجه قرار گیرند و برآمده از نگاه آسیبشناسانه شما در عرصه مد و لباس کشور هستند اشاره بفرمائید.
همانطور که در بسیاری از کارگاهها هم به این نکته اشاره میکنم، امروز بزرگترین معضل ما در جامعه مد و لباس، فارغالتحصیلان بدون مهارت است، فارغالتحصیلانی که کارورزیهای خوب نگذراندهاند میتوانند در کنار افراد باتجربه که در هر زمینهای بزرگترین سرمایههای ما در این کشور هستند، قرار گرفته و با مسیرهایی که افراد با تجربه طی کردهاند آشنا شوند. به نظر من حوزه مد و لباس طی سالهای اخیر بزرگترین قدمها را در اثبات ماهیت طراحان برداشته است. نیاز جامعه به این مهم اثبات شده در حالیکه ظرفیتهای گستردهای هم در این بخش وجود دارد. با وجود این پتانسیلها، نه تنها میتوانیم از بازارهای خارجی بینیاز شویم حتی به راحتی این ظرفیت وجود دارد که بازارهای کشورهای همسایه را به راحتی از دست کشورهایی همچون ترکیه خارج کنیم. ترکیه بزرگترین قطب تولید لباس در منطقه و حتی اروپا است با این همه ما به راحتی میتوانیم این بازارها را پس گیریم البته که باید مراقب باشیم که مسیرها را به درستی طی کنیم. استعدادیابی به نظر من نخستین قدمی است که ما باید برداریم. دانشجویان مستعد این حوزه با روشهایی به راحتی کشف میشوند پس باید در پرورش این استعدادها تلاش کرد. من در اکثر کارگاههایی که برگزار می کنم هنرجویان را با چالشهایی مواجه میکنم و در ادامه و با تکیه بر همان چالشها، به راحتی استعدادهای خلاقانه را شناسایی میکنم. یکی از این روشها اوریگامی است که با استفاده از کاغذ، خلاقیت ذهن و دست و همچنین تمرکز به کار بسته میشود و اینگونه متوجه میشوم که آیا این دانشآموز و هنرجو که برای حضور در عرصه مد و لباس ابراز علاقهمندی کرده است، آیا استعداد خاصی هم دارد یا خیر. پس از کشف استعداد باید بر روی آنها سرمایهگذاری کرد. البته منظور من فعالیت هدفمند کارگاهی است نه اینکه صرفاً یک کارگاه برگزار و میزان یادگیری شرکتکنندگان سنجیده شود. به راحتی میتوان 20 عنوان در جامعه طراحی نام برد که سرمایههای امروز کشور ما هستند اما متأسفانه آنها هم شناسایی نشدهاند. شناسایی استعدادها توسط فعالان و مسئولین امر میتواند در مدت زمان کوتاه نتایج بسیار خوبی رقم زند. البته پرداختن به طراحیهای مفهومی از نیازهای مبرم جامعه طراحان است. میتوان گفت طراحی لباسهای مفهومی در جامعه ما جایگاهی ندارد در حالی که این بخش با سرعت بالا، افراد خلاق را به جامعه معرفی و آنها را بارز میکند. زمان آن رسیده که طراحان را به علم روز مجهز کرد و مهارت هایی را به آنها آموخت.
بحث لباسهای مفهومی میتواند تأکید روشنی بر وجوه هنری حوزه مد و لباس و زبانی گویا برای دغدغه هنرمندان عرصه مد و لباس باشد.
متأسفانه در ایران ندیدهام فردی به طور تخصصی و جدی در زمینه لباسهای مفهومی کار کند. یکی از رشته های تخصصی من لباس های مفهومی است و پیش از ورود به عرصه طراحی و تولید مد و لباس، بر روی بحث لباسهای مفهومی کار میکردم. یک سری المانها مانند معماری و فشن را در این مسیر با یکدیگر تلفیق میکردم و این نوع از کار برای بسیاری از اساتید که بر روی این قضیه نگاه ریزبینانه داشتند جالب به نظر میرسید. به طور مثال در یک نمونه، ساختمانی را با لباس و نخ و سوزن و المانهای خیاطی میساختم که البته این ساختمان قابلیت آن را داشت که پوشیده شود. در واقع کانسپت دو حوزه معماری و فشن را به یکدیگر نزدیک میکردم و انجام این کارها موجب شد که من در مقطعی دریابم بدون نیاز به دوخت هم میتوانم لباسی را طراحی کنم. به همین دلیل معتقدم حال حاضر، زمانی نیست که چندان زیاد به بُعد تولید فکر کنیم چرا که هنوز زیرساختهایمان آنگونه که باید نیستند.
به منظور استفاده هر چه بهتر از فرصتهای موجود در عرصه مد و لباس چه باید کرد؟
ابتدا باید زیرساختها را اصلاح کنیم، سپس طراحان خلاق را شناسایی کنیم و مهارتها را به آنها آموزش دهیم. امروزه ابزار کاربردی بسیاری در حوزه فشن وجود دارد که میتوان بخشی از هنرجویان را به سمت یادگیری مهارتهای تولید در این زمینه سوق دهیم. متأسفانه یک طراح میخواهد هم استایلیست باشد، هم روی الگوسازی کار کند و هم تولیدکننده باشد. در حالی که اگر کار گروهی فرهنگسازی شود و هریک به سمت یک مهارت به شکل جدی مجهز شود، اتفاقات به مراتب بهتری رخ خواهد داد. البته که باید هر یک از افراد بر روی دیگر بخشها هم اشراف داشته باشد اما در یک حیطه به شکل تخصصی فعالیت جدی داشته باشد. البته استثنائاتی در زمینه اوت کوتور وجود دارد. لباسهای دست دوز که تخصص ما در این زمینه است، باید به تمام بخشها به شکل تخصصی اشراف داشته باشیم اما در بحث تولید ملی باید به روشی که در ابتدا گفتم عمل کرد و کار گروهی را پیش گرفت.
ارزیابی شما از عزم مسئولین در بخش دولتی و نگاه ویژه آنها به مقوله مد و لباس طی سالهای اخیر چگونه است؟
بر خلاف بسیاری از دوستان که معتقدند بخش دولتی نباید به مقوله مد و لباس ورود پیدا کند، من معتقدم هیچ نهادی به جز کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور نمی توانست تا به این اندازه حوزه مد و لباس را متحول کند. بسیاری از دوستانم را سراغ دارم که همیشه گاردی در برابر ورود به سیستم های دولتی داشتهاند، اما خوشبختانه امروزه ارتباط گرفتن با مدیر دولتی حوزه مد و لباس آنقدر راحت به نظر میرسد که خود موجب دلگرمی طراحان و تولیدکنندگان در این بخش شده است. اگر سالها شاهد آشفتگی در عرصه مد و لباس بودیم به دلیل عدم ورود بخش دولتی به این چرخه بوده است و امروز با مشاهد همراهی و حمایت این بخش، به وضوح ناظر بر ساماندهی مد و لباس اسلامی ایرانی در کشور هستیم. بخش دولتی کمک کرد حوزه مد و لباس از سردرگمی خارج شود و مانع خروج بسیاری از سرمایههای مادی و معنوی این بخش از کشور شد. تا به حال ندیدهام بخش دولتی به طراحی الگو و سرمشق دهد. دست ما در این مسیر کاملاً باز است و با تکیه بر قوانین کشور در این حوزه فعالیت داریم. به عنوان یک طراح مستقل به جد میگویم تا به حال هیچگونه ممیزی و دخالت آزاردهنده از سوی بخش دولتی در حوزه مد و لباس ندیدهام.
نظر شما در ارتباط با ورود بخش دولتی به مقوله شوهای زنده و کتواکها در کشور چیست و به زعم شما آیا این امکان وجود دارد که با اغماض بیشتری به این بخش ورود پیدا کرد؟
این انسانها هستند که به لباس هویت میدهند. لباس اگر برتن یک موجود جاندار نرود هرگز نمیتواند مفهومی که طراح پشت آن پنهان کرده است را نمایان سازد. به عقیده من حذف کتواک از چرخه مد ایرانی یک معضل است که با آن روبروییم. به واقع میتوان راهکاری برایش پیدا کرد و با انتخاب افرادی که خطوط قرمز را زیر پا نمیگذارند به ویژه در مقام مدل و مانکن از قوانین تخطی نمیکنند، این اتفاق را مجدد در حوزه مد و لباس شاهد بود. ما طراحان نیاز داریم که لباسهایمان بر تن مانکنها دیده شود.
نگاه ما در توجه به نقاط قوت و ضعف موجود چگونه میتواند به درستی معطوف به بازارهای جهانی شود؟
بازارهای جهانی تشنه هنر و فرهنگ ایران و در ابعادی وسیعتر مشرقزمین است و اگر قرار است نگاه درستی به گرفتن بازارهای جهانی داشته باشیم، لازم است خودمان را با استانداردهای بینالمللی همپا کنیم. کشورهای مسلمانی همچون اندوزی و کشورهای حاشیه خلیج فارس در بخش لباسهای اسلامی حرف اول را میزنند و همانها با شرکت در کتواکهای جهانی خود را به خوبی مطرح میکنند. ما هم میتوانیم در این رویدادها با رعایت تمامی موازین شرعی و قانونی حضور داشته باشیم و به درستی دیده شویم. نکته حائز اهمیت اینکه لباسهای اسلامی نه فقط در جوامع مسلمان که در غرب و اروپا هم مورد نیاز هستند و ما از این بازار در اروپا غافل هستیم.
بنا به شواهد تاریخی، رویکرد مثبت غرب به شرق در حوزه مد و لباس از چه زمانی به وقوع پیوسته است؟
این اتفاق از اوایل قرن بیستم رخ داده است و به یکباره مشرقگرایی در اروپا به شدت رواج پیدا کرد. آنها به کشورهای آسیایی سفر کردند، فرهنگها را از نزدیک دیدند و از نحوه پوشش آنها الهام گرفتند. نوابغی در اروپا از همان زمان با اقتباس از لباسهایی همچون کیمونو و شلوارهای ترکی مارکت عجیب و غریبی را برای خود رقم زدند. حال که شاهد پیشرفتهای قابل توجه آنها در عرصه فشن هستیم باید بدانیم که لازم است ضعف جدی خود در زمینه طراحی پارچه را هم جبران کنیم. به نظر من پارچه از مردم حرف میزند و با نگاه تاریخی به پارچه در مییابیم که چون دست بافته بشر بوده است، پارچه از فرهنگ یک کشور سخن میگوید. ما در امر طراحی پارچه به شدت ضعف داریم. البته خبر خوب در این حوزه اینکه امسال به دلیل مشکلات ارز و کاهش واردات پارچه، دریافتم که بخش صنعتی در ایران پارچههای بسیار خوب و با کیفیتی را وارد بازار داخلی کردهاند و به زعم بسیاری امسال شاهد رونق مشهودی در بازار پارچه بودهایم. از بعد تولید و تکنیکی تحول ایجاد شده و اکنون نیاز داریم با ورود طراحیهای جدی به این بخش با تأثیر گرفتن از فرهنگ و تمدن غنی خود و البته نگاه به ترندهای جهانی، رونق به وجود آمده را افزایش دهیم.
نقش و اهمیت تبلیغات را در حفظ رونق به وجود آمده چگونه ارزیابی میکنید؟
هجمههای تبلیغاتی همواره وجود دارد، اما این نباید باعث ضعیف شدن فرهنگ یک کشور و نحوه پرداختن به مبانی فرهنگی آن منطقه جغرافیایی شود. نقش تبلیغات هم در این زمینه بسیار مؤثر است. امیدواریم با تداوم سیاستهای بخش دولتی و نگاه ویژه این بخش به مد و لباس بتوانیم از ابزار تبلیغاتی به بهترین نحو استفاده کنیم. البته که به نظر من طراحان لباس باید به بسیاری از علوم مجهز باشند که شاید تبلیغات و اطلاعرسانی یکی از آنها باشد. مد و لباس در تمامی ساعات زندگی روزمره ما تجلی پیدا میکند در حالی که بسیاری از رشته های هنری دارای این ویژگی نیستند. من به طراحان جوان توصیه میکنم که از توجه به منافع شخصی به شکل معقول و منطقی فاصله گیرند و با نگاه جدید و نو به مدسازی بیاندیشند. طراح لباس باید مردمشناسی بداند و به نیاز آنها اشراف داشته باشد. خواسته جامعه و نحوه تغییرات اجتماع باید تسط طراح رصد و در یک مسیر درست و جریان اصولی هدایت شود. مدسازی و ایجاد ترند در ایران یکی از آمال من است. ای کاش از لباس اقوام ایرانی که ریشه در فرهنگ ما دارد الهام بگیریم و برای پوشش روزمره مردم قدم های پررنگتری برداریم.
با توجه به ظرفیتهای فرهنگی قابل توجه در اقصی نقاط کشور اما متأسفانه شاهد نوعی نگاه متمرکز در حوزه مد و لباس هستیم و بر این اساس عمده فعالیتها در پایتخت رقم می خود و علاقهمندان به این عرصه در دیگر نقاط کشور به ویژه از امر آموزش محروم هستند. نظر شما در ارتباط با این موضوع چیست؟
من بشخصه تنها یک دوره آموزشی خارج از تهران و در کرمانشاه برگزار کردهام. قطعاً نیاز به آموزش به شکل سراسری احساس میشود کما اینکه افراد بسیاری از نقاط دوردست و تنها با هدف حضور در یک کارگاه به تهران سفر میکنند، اما نظر و تأکید من همچنان بر امراستعدادیابی است. ما میتوانیم استعدادها را در تمام ایران به واسطه مسابقات و جشنواره ها کشف کنیم و در ادامه روند آموزش را به شکلی منسجم برای افراد مستعد دنبال کنیم. اتفاقاً در حوزه مد و لباس باید منسجم و متمرکز کار کرد و حواسمان به جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی و هزینهها باشد. ما باید به سمت دقت بر روی کیفیت برویم. استعدادها سرمایههای هر استان هستند و میتوانند در ادامه مسیر به عنوان مدرس و لیدر گروهها در همان منطقه مشغول به فعالیت حرفهای و تخصصی شوند پس باید شناسایی دانش آموختگان مستعد از سراسر ایران و مجهز کردن آنها به مهارتها و علم روز از مهمترین اولویتهایمان باشد.
خانم اسفندیاری لطفاً در خاتمه از فعالیت و برنامههای آتی خود در عرصه مد و لباس بگوئید.
پروژهای با نگاه جدید به لباس اقوام ایرانی در دست دارم. طراحیهایی که این روزها در این زمینه انجام میدهم، برداشتهای شخصی من از لباس اقوام است یعنی المانهای فرهنگ ایرانی را در این آثار حفظ کردهام درحالیکه نتیجه کار به هیچ وجه کپیبرداری از لباس اقوام نیست. خوشبختانه امروز لباسهای طراحی شده توسط من در این باب مارکت خوبی پیدا کرده است. چندی پیش گروهی از هنرمندان رقصهای ایرانی و سماء در گلوبال ویلیج دوبی با لباسهایی که اینگونه برایشان طراحی کرده بودم حضور داشتند. از 72 کشور با لباس سنتی ملل مختلف در این رویداد حضور به هم رساندند و تبادل فرهنگی بسیار خوبی در آن رقم خورد. همچنین با دوستانی در کشور امریکا مذاکراتی داشتهایم و آنها ابراز تمایل کردهاند که لباسهایی برای دانشآموزان ایرانی توسط ما طراحی شود تا فرهنگ ایرانی نزد این کودکان به ویژه ایرانیان متولد امریکا احیا شود. در مجموع اینروزها هدف من احیای لباسهای ایرانی به ویژه در راستای آشنایی کودکان و نوجوانان به جایگاه لباس در انتقال نمادهای سنتی و فرهنگی است. المان سنتی اگر به شکل کهنه باقی بماند با تغییر نسلها به دست فراموشی سپرده میشود پس وظیفه اصلی ما طراحان، تجهیز آنها به علم روز و تطبیق با شرایط جامعه پیشرفته و مدرن فعلی است.