سرویس مد و لباس هنرآنلاین: فرزانه برازنده روانشناس و طراح لباس، تدریس آکادمیک را با رشته گریم تئاتر و سینما آغاز کرد و بعد از به دست آوردن مهارتهای لازم در این حوزه، به دنبال تکمیل دانش و آگاهیاش پا به دنیای وسیع روانشناسی با گرایش بالینی گذاشت. او در حال حاضر به شکل حرفهای در زمینه طراحی لباس فعالیت دارد و مدیر مؤسسه مد و لباس "برازنده" است.
گفتوگوی هنرآنلاین با فرزانه برازنده را در ادامه بخوانید:
بهعنوان پرسش ابتدایی، از نحوه ورودتان به عرصه مد و لباس بگوئید.
من در دانشگاه ابتدا وارد رشته روانشناسی بالینی شدم و سپس در زمینه طراحی پارچه و لباس تحصیل کردم. .وارد شدن من به این رشته بیشتر از گرایشهای خانوادهام به سمت مقولات هنری نشأت گرفته است. مدت کوتاهی هم در زمینه گریم تئاتر و سینما فعالیت کردم. پدرم طراح کیف و کفشهای زنانه و مردانه بودند و در لالهزار قدیم هم کفاشیهای "شکوفان" و "شکوفه" متعلق به ایشان بود و جالب آنکه طی سالهای پیش از انقلاب اسلامی، بخشی از مشتریان پدر، سلبریتی های آن دوران بودند. مادرم هم از سال 1354 در زمینه طراحی و دوخت لباس شب فعالیت خود را آغاز کردند. من هم از سال 86 به شکل حرفهای فعالیت در زمینه مد و لباس را به شکل جدی و حرفهای آغاز کردم. از آن سالها، موضوع طراحی مانتو بهشدت جدی شد و عده زیادی از طراحان پارچه و لباس از لباس مجلسی به این سمت روی آوردند. از سال 1391 هم با کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور آشنا شدم، مؤسسهای با عنوان "برازنده" ثبت کردم و ازآنپس بسیاری از آثارم موفق به اخذ نشان شیما و حق مالکیت معنوی شد.
شما با سایت "دکتر فشن" هم فعالیتهایی در زمینه تولید محتوا برای عرصه مد و لباس انجام دادهاید. این اتفاق تا چه اندازه به شما در زمینه بررسی نقاط قوت و ضعف این عرصه و آسیبشناسی آنها کمک کرده است؟
البته این سایت را بهاتفاق برادرم آقای فرشاد برازنده که در زمینه کامپیوتر و مدیریت تحصیلکردهاند به راه انداختیم و ایشان مدیریت سایت را بر عهدهدارند. البته به دلیل برخی محدودیتها و مشغلهها فعالیتمان در ماههای اخیر کمتر شده اما بههرروی تلاش میکنیم که با توجه به اهمیت این حوزه، مطالبی درخور توجه و مفید را در این سایت منتشر کنیم.
یکی از ویژگیهای کاری شما، تکدوزی و درواقع طراحی و دوختهای سفارشی برای مشتریانتان است. به چه دلیل کمتر در حیطه همکاری با تولیدیها برای تولید اثر در تیراژ بالا همکاری داشتهاید؟
اتفاقاً یکی از گلههای ما از تولیدیها در زمینه سریدوزی طرحها است. در مقطعی برخی از تولیدیها خواستند که طرحهای دارای نشان شیما را جهت تولید انبوه در اختیار آنها قرار داده شود، اما این اتفاق برای من به شخصه رخ نداد. وقتی تولیدیها پذیرای آثار طراحان نباشند، طراح تصمیم به تولید شخصی میگیرد. برای تولید باکیفیت قیمت اثر بالا میرود. وقتی مانتوها را در اختیار فروشگاهها قرار میدادیم آنها میگفتند که بازار برای این مرغوبیت و قیمت کشش لازم را ندارد. کاهش قیمت مشروط به تغییر پارچه و طرح است. این کار را هم ما انجام دادیم، اما بازهم مشکلاتی در زمینه فروش بالای یک سایز خاص و نفروختن سایزی دیگر وجود داشت. البته بماند که در زمان عودت دادن برخی مانتوها، آنها دچار مشکلاتی همچون زدگی و لکه داشتن بودند. بازگشت مالی در این رویه بسیار کند بود و چندان صرفی برایمان نداشت. حمایت تولیدکنندگان به این شکل بود و من ترجیح دادم روند شخصی دوزی را دنبال کنم.
به نظر شما در سالهای اخیر و با شرط تأمین نیازهای طرفین در حوزه مد و لباس، ارتباط مؤثری میان جامعه طراحان و تولیدکنندگان ایجادشده است؟
به عقیده من این ارتباط چندان ملموس نبوده است هرچند به نسبت حدود شش سال پیش اتفاقات خوبی در برخی مجموعهها رخداده است. من مدتی بهعنوان طراح با یک تولیدی همکاری داشتم. وظیفه من این بود که برای آنها طرح بزنم و پس از مشورت با بخش تولید، تغییراتی در طرح ایجاد کرده و آن را به تولید انبوه برسانیم. درحالیکه آنها حتی یکبار هم از من طرحی نخواستند و من به شکل شخصی طرحهایم را البته با امکانات آنها تولید کردم و به فروش رساندم.
زیر بار نرفتن تولیدکنندگان برای تولید انبوه آثار طراحان از کجا نشأت میگیرد؟
یکی از عوامل میتواند تراشیده شدن برخی هزینهها برای تولیدکننده مانند دستمزد طراح باشد. تولیدکنندگان ترجیح میدهند بهجای صرف هزینه برای طراح، پارچه بیشتری برای کارگاههای خود تهیه کنند. سالیان سال است که این تولیدکنندگان با تلفیق طرحهای مختلف و کپیبرداری به فروش و سود خوبی دست مییابند. البته طرحهای خاص مشتری خاص خود را دارند، اما واقعیت این است که این طرحها آنگونه که باید به فروش نمیرسند و در بازار فردی حاضر نیست برای آنها هزینه کنند. البته خوشبختانه طی دهه اخیر لباسهای خانمها وارد دنیای جدیدی شده است و بهویژه در زمینه طراحی و تولید مانتو، الگوهای بسیار خوب و متنوعی ارائهشده است. البته خانمها هم بهخوبی جسارت استفاده از رنگ، طرح و نقشهای بدیع طراحان را از خود نشان دادند و در حال حاضر حتی آثار تولیدیها هم از تنوع بالایی برخوردار است. چنین اتفاق فرخندهای را طراحان با کمترین سرمایه اقتصادی رقم زدند و تحول بزرگی در پوشش مردم اجتماع به وجود آوردند.
به عقیده شما با توجه به وجوه هنری حیطه مد و لباس، شأن و جایگاه طراحان در این عرصه به شکل شایسته حفظ و حراست شده است؟
خوشبختانه در سالهای اخیر اتفاقات خوبی در این زمینه رقم خورده و انجمنها نقش مؤثری در این زمینه ایفا کردهاند.البته اتفاقاتی مانند نشان شیما هم وجهه هنری کار را پررنگ کرد. البته هرچند نشان شیما در حکم مجوزی برای تولید اثر است اما تولیدکنندگان آنگونه که بایدوشاید زیر بار همراهی با این جریانات نمیروند. کارایی نشان شیما نباید در حد و اندازه یک مجوز تولید باقی بماند و باید بهنوعی معرف شأن و جایگاه هنری طراحان مد ایرانی باشد. نشان شیما زمانی معنای پیدا میکند که همان نهاد اعطاکننده، پیگیر امور تولید آثار هم باشد نه اینکه طراح، طرح و نشان شیمای آن را در دست بگیرد و برای تولید اثرش دغدغه تولید یا ممانعت از کپیبرداری آن را داشته باشد. البته که طراحان نباید دغدغه کپیبرداری از طرحهایشان را داشته باشند. این همان مرز بین الهام و کپی است. تولیدکنندگان ما هم به این مهم پی بردهاند و تلاش میکنند با الهام گرفتن از هنر طراحان، آثاری یا قیمت و کیفیت مناسب در اختیار مردم قرار دهند. این اتفاق در سراسر جهان و حتی در کشورهای صاحبهنر صنعت فشن هم رخداده است. اگر فضایی برای برپایی فشن شوهایی هم فراهم شود بسیار خوب است. طراحان از مسیر بهنوعی بازار هدف را پیدا میکردند و در قالب یک رویداد حرفهای، هنر آنها به سراسر جهان هم معرفی میشد. خوب است که در کنار برپایی کارگاهها، همایشها و سمینارها به این بخش هم توجه شود. توجه به این بخش و ایجاد فضا برای پرزنت آثار طراحان، کم از اعطای نشان شیما و حق مالکیت معنوی ندارد. حتی اگر این امکان برای پوشاندن آثار بر تن مدل هم وجود ندارد اما حداقل فضایی برای نمایش آثار وجود داشته باشد تا کالکشن طراحان در انظار ثبتشده و در رقابتی برابر کنار سایر همکاران، آثارش را معرفی کند.
شما از طراحانی هستید که به عکاسی محیطی در راستای معرفی طرحها و مجموعههایتان اعتقاددارید. این مهم در شرایطی حاصلشده است که بهواسطه برخورد با مقوله مدلینگ، طراحان آنگونه که باید امکان عکاسی از مدل با بر تن داشتن آثارشان را ندارند. این رویکرد تا چه اندازه توانسته است به شما در مسیر معرفی طرحها کمک کند؟
مدتی عکاسی بیشتر بر روی استیج و استودیوها انجام میشد اما کمکم به دلیل مقابله با برخی از نمونههای غیرقانونی، من و بسیاری از همکارانم از این فرصت استفاده کردیم و به عکاسی محیطی روی آوردیم. به شخصه چیزی حدود دو سال عکسی در پیج شخصی خود منتشر نکردم و در ماههای اخیر مجدد به انتشار عکس رو آوردم. کمکم عکاسی محیطی باب شد. خوشبختانه جغرافیا و اقلیم ما هم لوکیشن خوبی را در این مسیر ایجاد کرد. البته حدود 15 سال است که “street style” در تمام دنیا باب شده است بهطوریکه دریک فشن شو یا در زمان برگزاری رویدادهای مختلف، تمام پاپارازی ها و دوربینها در خیابان از چندین ساعت قبل و بعد رویداد در حال عکاسی از مهمانها هستند. در حال حاضر برندهای خارجی هم باوجود نداشتن بسیاری از محدودیتهای ما، به این شکل از عکاسی خیابانی و محیطی روی آوردهاند. حتی بلاگرهای فشن هم در این مسیر نقش مهمی ایفا کردند و با خروج از فضای آتلیه، دیدگاه جدیدی را به مقوله عکاسی فشن وارد کردند. این نوع از عکاسی بسیار جذاب است. بهطور مثال مانتوهای خاص در فضاهای جدید و طبیعت نمود عینی پیدا میکند و کارایی آثار را به شکلی درست نشان میدهد. چهبسا لباسهایی که طرز تلقی درستی از مکان بهکارگیری آن وجود نداشته باشد اما عکاسی محیطی بهخوبی میتواند بازتابدهنده کاربرد آثار حوزه مد و لباس باشد.
با توجه به پیشینه شغل پدرتان، شما در زمینه طراحی و تولید کیف و کفش باهدف تکمیل کالکشن هایتان هم برنامهای دارید؟
راستش علیرغم علاقه بسیاری که به این حوزه دارم اما تاکنون فرصتی برای انجام این کار به دست نیاوردهام. البته چند سال پیش با خانمی که بهاتفاق همسر خود در این زمینه فعال بودند، تصمیم به همکاری گرفتیم، اما موفق به انجام کار نشدیم. طراحی و دوخت کیف و کفش ابزار خاصی دارند که من تاکنون فرصت تأمین آنها را نداشتهام و ترجیح میدهم اگر قرار است برای یک مانتو، کیف و کفش خاصی را طراحی کنم، یک فرد متخصص در همین زمینه این کار را انجام دهد.
مدسازی یا اعلام رنگ سال، یکی از برنامههایی بوده که مدیران حوزه مد و لباس کشور در سالهای اخیر تلاش کردهاند به آن اهمیت دهند و آن را در میان جامعه طراحان مطرح کنند. آیا به نظر شما رویدادها و جریانات فرهنگی و هنری کشور میتوانند موجب تحقق این اهداف و برنامهها شوند؟
ترند شدن و جریان سازی در حوزه مد و لباس را نمیتوان بدون نگاه بینالمللی و برونمرزی دنبال کرد. بهطور مثال زمانی به دلیل کلیشهای شدن لباسها، بسیاری از برندها به طرحهای سنتی، بهکارگیری پارچههای خاص و هنر رودوزی روی آوردند. این جریان تبدیل به یک مد در کشور شد چراکه خلاء مهمی را در زمینه پوشش افراد بهویژه بانوان پر کرد. این میزان از رنگ و نقش در لباس برای مخاطبان جالب بود و به دلیل دور شدن از این روند بهویژه طی سالهای جنگ تحمیلی، مردم از این جریان بهخوبی استقبال کردند. حال با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی، مردم در هر زمان و مکان در جریان رویکرد جهانی مد قرار دارند پس نمیتوان بدون توجه به مد جهانی، به فکر مدسازی برای ایران و ایرانی باشیم. ما باید در جریان ترندهای جهانی باشیم و با اقتباس از هنر اصیل کشورمان و داشتههای فرهنگی، ضمن تلفیق دو دیدگاه و نگرش مدسازی را رقم زنیم. همهساله نمونههای مشابهی از آثار در حوزه مد و لباس ارائه میشوند اما ما باید با تکیهبر قوانین خودمان، تلاش کنیم همسطح سلیقه مخاطب را بالا نگهداریم و هم پاسخگوی نیاز و ذائقه بازار باشیم. مدسازی توسط طراحان به انجام رسیده و ایده پردازی و خلاقیت هنرمندان طراح توانسته است طی دهه اخیر اتفاقات خوبی را در این زمینه رقم زند.
سواد تاریخی در این مسیر تا چه اندازه اهمیت دارد؟
داشتن سواد تاریخی یک ضرورت است. هر طراح باید تاریخ هنر را بداند و از آن در مسیر کار خود مدد بجوید اما بههرروی مقتضیات زمان و اشراف به علوم مردمشناسی و جامعهشناسی هم به همان اندازه اهمیت دارد و درمجموع اشراف به این موارد به موفقیت طراحان لباس کمک بیشتری میکند. البته ما نباید به طراحی مد و لباس جهت دهیم. این کار موجب از بین رفتن خلاقیت طراحان میشود.
شما بخش اعظمی از فعالیتتان معطوف به طراحی لباس شب و عروس است. طی ماههای اخیر و به دلیل افزایش قیمت پارچه، آیا با مشکل خاصی در این زمینه مواجه شدهاید؟
در زمینه لباس مجلسی و شب، کمتر در بازار داخلی میتوانیم پارچه مناسبی را پیدا کنیم و اگر میخواهیم لباس شیک و بادوامی طراحی کنیم، بههیچوجه پارچه ایرانی پاسخگوی نیاز ما نیست. بههیچعنوان درزمینهٔ پارچه لباس مجلسی نمیتوانیم با کشورهای صاحبنام در این زمینه رقابت کنیم. البته بازهم بسته به طرح و توان مالی افراد، از ابعاد مختلف به مشتریان خود مشاوره میدهیم. روانشناسی در انتخاب رنگ و رنگشناسی هم برای این بخش از اهمیت ویژهای برخوردار است.
شما هم با این موضوع موافق هستید که لباس بهشدت بر شخصیت افراد و برداشت از آنها اثرگذار است.
بله. لباس شخصیت دوم هر فردی است و به همان اندازه که مردم بر اساس نیاز، باور و ویژگیهای شخصیتی به انتخاب لباس دست میزنند، لباس میتواند شخصیت افراد را بازنمایی کرده و به آنها هویت بخشد. لباس یکی از مؤلفههای قضاوت دیگران است. لباس این توان را دارد که ویژگیهای فردی و خصایص اخلاقی افراد را هم دگرگون سازد و این موضوع در عرصه تئاتر و سینما بهخوبی مشهود است. اینکه طراحی لباس در شخصیتسازی تا چه اندازه اهمیت دارد که متأسفانه همین بخش هم در کشور ما آنگونه که باید موردتوجه هنرمندان نیست. خوشبختانه خوشپوشی از دیرباز در میان مردم ایران وجود داشته و امروز هم در سطح قابل قبولی مدسازی رقم میخورد و به منصه ظهور میرسد. پوشش اقوام ایرانی در طول تاریخ زبانزد بوده است و باید تلاش کنیم تا آنگونه که بایدوشاید از این گنجینه عظیم حراست کنیم. خوشبختانه مد ایرانی رقم خورده است. امروز با قدم زدن در خیابانهای تهران و دیگر شهرها، با یک فشن شوی خیابانی مواجهیم و مردم به سطح قابل قبولی از به پوشی دستیافتهاند. لباس ایرانی و کیفیت پوشش ما این ظرفیت را دارد که در این مسیر به فرهنگسازی درباره مقولات مختلف منجر شود. مد را در چارچوبهای خاص قرار ندهیم و با تکیهبر اقتضائات امروز، دست طراحان را برای تأمین نیاز جامعه باز بگذاریم چون اگر ما انرژی را هم در مسیر از بین بردن برخی مدها صرف کنیم، زیر پوست شهر شاهد نمایش آنها خواهیم بود. پس بهتر است بافرهنگ سازی تلاش کنیم به نوجوان و جوان ایرانی بفهمانیم که فلان مسیر برای رسیدن به جایگاه مناسب پوشش و ایجاد هویت برآمده از تاریخ غنی کشورمان مسیر درست است.