سرویس مد و لباس هنرآنلاین: تعزیه برگرفته از آئینهای کهن نمایش ایرانی بوده که دیرپایی روایتگر سلحشوری و حماسههای شاهنامهای و هماوردی میان نیروهای خیر و شر را در پی داشته است.
تقابل خیر و شر در نمایشهای آئینی ایرانی، تم غالب آنها بوده است و اساساً درام در انگارههای غربی آن هم زمانی حادث میشود که نیرویی بهمثابه قهرمان و یا ضدقهرمان در تلاش برای مقابله با پدیدههای مخالف خود است تا آنها را از بین برده یا اثرشان را خنثی نماید.
شیوه نمایش شبیهخوانی بهعنوان گونهای از نمایشهای ایرانی با ظهور اسلام در این سرزمین بزرگ در خدمت روایت قصههایی از احوال معصومین (ع) و غالباً ذکر وقایع عاشورا و حماسه بزرگ حسینی قرار گرفت و به تعبیری عناصر تشکیلدهنده آن که مظهری از تقابل خیر مطلق و در برابر شر مطلق بودند، منطبق بر ساختار اینگونه نمایش شد.
قراردادهای مجالس شبیهخوانی که اینک به شکل کلی به جهت روایت واقعه عاشورا از آن به تعزیه یاد میشود عموماً در جهت تمایز میان دو جبهه خیر و شر کارکرد داشتند و در این راستا به نمادسازی در اجرای یک تعزیه گرایش پیدا کردند.
اما قراردادها و نمادسازی در تعزیه بهمنظور تمایز قائل شدن میان دو نیروی خیر و شر در اشکال مختلف ظهور و بروز یافت که از جمله مهمترین آنها بیان و گفتار شبیهخوان یا تعزیهخوان بود که در تقابل میان خیر و شر به دو شکل متفاوت بیان میشد.
شبیهخوان در جبهه خیر که در تعزیه به او اصطلاحاً موافقخوان گفته میشود در یکی از دستگاههای معروف موسیقیایی میخواند، اما شبیهخوان در جبهه شر در مقام مخالفخوان خارج از دستگاه با بیانی خشن و گوشآزار که اصطلاحاً به آن اشتلم میگویند به بیان میپردازد.
در ادامه اگر بخواهیم مروری به تاریخچه لباس تعزیه داشته باشیم درمییابیم که لباس و پوشش در طول تاریخ بهمثابه زبان در ارتباطی مستقیم با مردم قرار داشته و انواع پوششها از لباس کشورهای دیگر بهویژه اعراب تأثیر گرفته است.
اما در نگاه به تبادلات فرهنگ پوشش میان ایرانیان و اعراب، در زمان ظهور اسلام، با قاطعیت میتوان گفت که خلفای اموی و عباسی همچون ساسانیان لباس میپوشیدهاند. امروز میبینیم که برخی، با پوشیدن لباسهایی خاص، برای خودشان جایگاهی تعریف میکنند. خلفای اموی و عباسی هم با پوشیدن لباسهایی از نوع لباسهای پادشاهان ساسانی، به خودشان وجههای میدادند و حتی میتوان گفت خلافت عباسی تا حد زیادی از فرهنگ خلافت ساسانی نشأت گرفته است.
به هر روی پوششهای عربی و لباس برخی اقوام در ایران بهواسطه مؤلفههای مختلف با یکدیگر نزدیک شده است. در این دوره تعدادی از قبایل عرب به ایران مهاجرت میکنند و در خراسان مستقر میشوند که تعدادشان هم کم نیست.
این روند در شکلگیری لباس تعزیه هم تسری داشته و طرح و فرم آن به تبعیت از اقوام ایرانی و اعراب شکل گرفته است. اما آنچه بیش از هر چیز دیگری در لباس تعزیه به این عرصه هنری غنا میبخشد، تنوع رنگ در سبک پوششی آن است.
این رنگها در طول تاریخ، نقشها و شخصیتهای معرکه را در ذهن بیننده عزادار، تثبیت و تفهیم ساخته و چنانچه رکن اساسی رنگ را از نمایش تعزیه حذف کنیم، نمایشی عقیم و بدون روح خواهد ماند.
رخت و لباس در تعزیه شامل لباس امامخوان، لباس بچه خوانان، لباس شهادتخوانان و جنگجویان موافق، لباس اشقیا و مخالفخوانان، لباس زنخوانان، لباس فرشتگان و حوریان، لباس درگذشتگان و مردگان و اسباب تعزیه شامل شمشیر، خنجر، سپر، تیر و کمان، خود یا کلاهخود، پر، زره، چکمه، عصا، مشک، چادر، عَلَم یا بیرق و کجاوه یا هَودَج است.
در تمامی این لباسها و ابزار و ادوات، شش رنگ اصلی وجود دارد که معین البکاء یا همان کارگردان تعزیه به مدد این شش رنگ اصلی صحنههایی بسیار زیبا از تقابل بین خیر و شر را میآفریند.
این شش رنگ عبارتند از سبز، قرمز، سفید، سیاه، آبی و زرد که در این مجال به فلسفه هر یک از آنها اشاره میشود:
رنگ سبز: این رنگ جزء رنگهای مطلق در تعزیه است و شرح که بیان ذات رنگ سبز و اثرات روحی و روانی این رنگ لطیف بارها و بارها توسط افراد مختلف شرح داده شده است لذا از بیان مجدد آن صرف نظر میکنیم. در تمامی مجالس تعزیه، حضرت رسول الله (ص) و دوازده امام بر حق (علیهمالسلام) همگی چه در عمامه و چه در قبا و گاهی عبا از این رنگ استفاده میکنند.
رنگ قرمز: این رنگ جزء رنگهای مطلق محسوب میشود یعنی دوپهلو نیست و فقط و فقط برای اشقیاء کاربرد دارد مگر یک مورد که مربوط به طفولیت امام حسین (ع) است. رنگ قرمز، رنگ خون و خونریزی، جنگ و شقاوت است.
رنگ سیاه: از رنگهای نسبی در نمایش تعزیه به شمار میرود یعنی موافق و مخالف هر دو استفاده میکنند و ترکیب آن با رنگهای دیگر، کاربرد آن را مشخص میسازد. چنانچه رنگ سیاه با قرمز ترکیب شود رنگ خوف و هول و هراس میشود و چنانچه رنگ سیاه با رنگ سبز ترکیب شود رنگ وقار و تقدس به خود میگیرد.
رنگ سفید: این رنگ هم از رنگهای نسبی در هنر تعزیه به شمار میرود یعنی با ترکیب آن با رنگ دیگر میتوان مرز بین خیر و شر را مشخص کرد. در بیشتر مجالس جهت موافقی استفاده میشود که از ذریه رسول الله (ص) نیستند.
رنگ زرد: این رنگ در نمایش تعزیه، رنگ تردید است و برای افراد خاص منظور میشود؛ یکی برای حر بن یزید ریاحی که تا آخرین دقایق عمر در شک و تردید است و دیگری برای عمر بن سعد که او هم مردد و دودل است و تردید او به نتیجهای نرسید و عمر بن سعد را به اشقیای دیگر ملحق کرد.
رنگ آبی: این رنگ در تعزیه، نمادی از شادی و سرور است در چند بخش کاربرد دارد، یکی برای لباس قاسم بن حسن (ع) که مطلب عروسی دارد و دیگری برای شمر تعزیه بازار شام که وی آبی میپوشد چون این شمر دیگر آن شمر خونریز و خونخوار نیست بلکه شمری است که خوشحال سرمست و شاد از این پیروزی ننگین به خدمت یزید میرسد و واقعات کربلا را روایت میکند.
البته علاوه بر این شش رنگ اصلی، رنگهای دیگر مانند قهوهای، بنفش، صورتی و غیره نیز کاربرد دارند که وجه تمایز خاصی ندارند ولی باید در استفاده از آنان دقت کرد تا آسیبی به جریان رنگشناسی تعزیه وارد نشود.
این را هم نباید فراموش کرد که روند تحول و دگرگونیهای کمی و کیفی تعزیهها چه در غالب اجرا و چه طراحی لباس در مناطق مختلف ایران متفاوت بوده است، بهطور مثال در شهرهایی چون شیراز، اصفهان، کاشان، تبریز، قزوین، تهران و رشت و چند جای دیگر به علل گوناگون اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی، رشد و تحول و گسترش بیشتری یافت و از کیفیت متفاوتی برخوردار شده است.
به هر روی تاریخ نشان میدهد که ایرانیان شیعه در ساختن تعزیه و به نمایش درآوردن واقعههای کربلا و حدیث مصائب سیدالشهدا به سنت نمایشهایی آیینی ایرانیان قدیم و شیوۀ اجرای مناسک و آیینهای آنان و پارهای از عناصر اسطورهای و حماسی نمایشهایی آیینی نظر داشتهاند که در این میان همواره وجه تمایز را در عناصر اجرای یک مجلس تعزیه شاهد و ناظر هستیم که یکی از آنها فرم و رنگ لباس مورد استفاده در دو جبهه است.