به گزارش هنرآنلاین،در این نشست دامون خانجانزاده، فواد فراهانی، یونس شکرخواه، هومن عباسپور، امیرمهدی مصلحی و جمعی از طراحان، دیزاینرها و ویراستاران شرکت داشتند.
در ابتدای این نشست فواد فراهانی، مدیر هنری خانوادهی فرهنگی چشمه دربارهی فرآیند طراحی این تایپفیس و روند تولید آن صحبت کرد و همچنین توضیحاتی دربارهی چالشهای طراحی فونت جدید عنوان کرد. مدیرهنری خانوادهی فرهنگی چشمه دربارهی فرآیند طراحی فونت تازه گفت:
نشرچشمه در آستانه چهل سالگی خود است و مشتمل بر شش واحد انتشاراتی است؛ نشر گیلگمش؛ ناشر کتابهای هنری، چرخ، ناشر کتابهای علوم انسانی، دیوار، ناشر کتابهای توسعه فردی و کسب وکار ، چشمه، ناشر کتابهای ادبی ،کتاب چ، ناشر کتابهای کودک و نوجوان و رادیوگوشه که بر کتابهای صوتی متمرکز است. چهل سال این سازمان را به مجموعهای باسابقه تبدیل میکند اما نشرچشمه با وجود این قدمت هرگز از پیشرو بودن و همگام بودن با زمانه غافل نشده است. پیشرو بودن، دغدغهی خانواده فرهنگی چشمه است و پروژهی طراحی تایپ فیس هم در این چشمانداز شکل گرفت؛ اصالت در عین پیشرو بودن. این پروژه از ابتدای سال 1401 به طور رسمی کلید خورد که البته در سال 1394 هم توسط مجید عباسی و دامون خانجانزاده به چشمه پیشنهاد شده بود. این پروژه طی جلسات هفتگی مستمر پیش رفت که طی این جلسات بر فونتهای پرکاربردی مانند لوتوس مروری داشتیم و همچین بر پروژههای مشابه و پیشینهی خط فارسی تمرکز کردیم. مرحلهی اول این پروژه در واقع «شناسایی» بود. مسیر به این صورت با تمرکز بر مسائل حوزهی نشر و کتاب پیش رفت و مباحثی مانند اینکه حروف باید به چه سبکی دیزاین شوند و چه نظام نوشتاریای را شکل بدهند، چه سبک بصری داشته باشند و چه نیازهایی را باید بتوانند برطرف کنند. ابتدا کاراکترهایی با هویتهای ویژه چندین و چندبار طراحی شد و طی پیشنهادات و پیگیریهای متعدد دامون خانجانزاده؛ طراح تایپفیس چشمه، حروف کمکم شکل گرفت و این کار طی مسیری پرفراز و نشیب به سرانجام رسید. هفت ماه پیش دفترچهای طراحی شد و در اختیار عدهای از ویراستاران، خوانندگان و کارشناسان قرار گرفت و در حقیقت نظرسنجیای برگزار شد که حاصل این نظرات را بررسی و دسته بندی کردیم و دامون خانجانزاده بر اساس برآیند این نظرات، نسخه نهایی را بازطراحی کرد.
تایپ فیس چشمه ویژگیهای اختصاصی کمنظیری دارد که در این جلسه به آن خواهیم پراخت. تایپ فیس چشمه را از دو زاویه میتوان مورد بررسی قرار داد. نخست از لحاظ فرم و شکل. این تایپفیس فرم مستقل و متمایزی دارد. تایپ فیس به نوعی صورت و فرم زبان است. و دوم از لحاظ کارکرد. یعنی بتواند راهحلهایی برای حوزهی نشر و کتاب پیشنهاد کند. خوانایی از مهمترین این مسائل است و از سوی دیگر رسیدن به یک ساختار نوشتاری نظامیافته که بتواند در متون مختلف عمل کند نکته بسیار مهمی است. دغدغه ما در تمامی این جلسات این بود که این تایپ فیس بتواند یک استراکچر نوشتاریای را شکل بدهد که در آن حروف به هم بافته و قلاب شوند و سطرها شکل بگیرد و در نهایت قلمی که کتاب با آن پیاده میشود ماهیتی زنده و پویا داشته باشد، نه یک ترکیب خنثی که در فرایند خواندن، حساسیت را پایین بیاورد. در نهایت ساختاری طراحی شد که بتواند امکان توسعه یافتن تا دوازده وزن را داشته باشد و لازم به ذکر است که این وزنها در مدولاسیونی ویژه، جزءبهجزء، طراحی شدند نه با نرمافراز و به صورت ماشینی. این اوزان در کنار لیگیچرهای متنوع به فضاسازیهای نوشتاری در حوزهها و مناطق مختلف نشرهای خانوادهی فرهنگی چشمه کمک میکنند. این تایپفیس به شکلی پیش رفت که هندسهی حروف طراحی شده از وزن اولترالایت تا سوپرهِوی از بین نرود و وزنها ارتباط خود را با یکدیگر از دست ندهند.
در ادامه یونس شکرخواه، پدر علم ارتباطات و روزنامهنگاری نوین گفت: جنبههای فنی کار برای من کمتر مطرح است و آن چه برای من اهمیت دارد خوانایی یک فونت است. صور گوناگونی که در تایپوگرافی دیزاینرها طراحی میشود حکم لهجه را در زبان دارد. طراحیهایی که از ساعد مشکی، ممیز و خانجانزاده دیدهام به من ثابت کرده اولین مشخصهی یک تایپوگرافی این است که که باید گروهی زیبا از حروف را ارائه کند نه گروهی از حرفهای زیبا را. چیزی که به خوانایی یک فونت کمک میکند همخوانی است.
این فونت نسبت به مسائل مطرح شده در کتاب میتواند متفاوت باشد متن تاریخی به نظرم فونت آرکائیکتری لازم دارد و اگر کتابی فانتزی است فونت دیگری لازم دارد و کسی نمیتواند به این تنوع ایراد بگیرد. این ریسک در وب بیشتر است. ما در کهکشانی زندگی میکنیم که دیگر از خط هم اطلاعی نداریم و به نظرم کوتاه شدن حافظهی انسان هم از دوران گوتنبرگ آغاز شد. همه چیز با کلیک کردن معنا پیدا کرده و با اسکرول کردن متن به همه چیز دسترسی پیدا میکنیم. پس یک تایپفیس باید به فرامتن توجه بیشتری کند. این فرامتن است که کار را معنادار میکند. تایپ فیسها باید به صورت بینرشتهای به کار نگاه کنند و همگام با تغییرات هر حوزه باشند.
سپس امیرمهدی مصلحی، تایپ دیزاینر و پژوهشگر حوزهی خط و کتابت فارسی درباره ویژگیهای آثار دامون خانجانزاده گفت: درک مبانی نظری دامون خانجانزاده از خلال پروژههای متعددِ طراحیهایش بسیار قابل درک است و به نظرم دامون خانجانزده در فرآیند طراحی حروف دیجیتال یکی از مطرحترینها در بیست سال اخیر است. پایهی کاری دامون خانجانزاده از خوشنویسی آغاز شده است و آموزش این هنر از ریشه و تحت نظر استاد فرادی، از خوشنویسان برتر ایران بوده است. یک بخش از شخصیت طراحانهی دامون به حوزهی خوشنویسی و خط نستعلیق برمیگردد. باقی ویژگیهای طراحی دامون به شخصیت او وابسته است. او شخصیت چارچوب محوری نیست و کاملا ضد سیستم است و آزادی بلاحصری در تجربیات فرمی خود داراست. ارتباط با حروف در خوشنویسی بی واسطه و در طراحی دیجیتال باواسطه است و ابزارش دست نیست. این حروف ملزومات تایپوگرافیک متعددی دارند و در شرایطی تبدیل به فونت میشوند که در اندازههای مختلف و درهمنشینی با هم مورد آزمون قرار بگیرند تا در یک نظام دیداری تدوین شوند.
مصلحی در ادامه به بیان ویژگیهای فونت تازهی چشمه پرداخت و گفت: فرآیندی که برای طراحی حروف چشمه طی شده شبیه به فرآیند ایجاد یک الگوی خوشنویسی است. الفبا به الگویی تبدیل شدهاند که پیش از این وجود نداشته و منحصربهفرد است و قرار است شخصیت یک نشر را نمایندگی کند.
هومن عباسپور؛ سرویراستار نشرچشمه در ادامه دربارهی نظام مندسازی شیوهی نگارشی و نسبت تایپفیس و رسمالخط انتشارات توضیح داد و گفت: طراحی و پذیرش یک فونت تازه برای ناشری قدیمی و پرمخاطب کار پرمخاطره و تحسین برانگیزی است. پس از تایید و طراحی یک تایپ فیس باید سه وجه را برایش در نظر گرفت. اولی خود ناشر است. وقت و هزینهای صرف شده و خطری به جان خریده شده است تا چیز تازهای ارائه شود. طرف دیگر این ماجرا خواننده است. که با فونت تازهای روبهرو میشود. هنوز هم بسیاری از مطالب و مجلات و ... با فونتهایی مانند لوتوس ارائه میشوند و خواننده با دیدن متنی با فونت تازه باید چیزهایی را در ذهن خود برهم بزند. چشمنواز بودن فونت در متن مهم است. و یک وجه دیگر این مسئله، متن است. باید بررسی کنیم که آیا این فونت برای این متن مناسب است یا خیر؟ آیا متن با این فونت خوانده میشود یا خیر؟ دربارهی خط فارسی پیچیدگیهایی وجود دارد که ما را وامیدارد جزئینگرتر شویم و این مسئله برای ویراستاران بسیار مهم است. از جمله اینکه اعرابها مشخصا روی تک ک حروف قرار بگیرند و به طور مثال کسرهی یک کلمه به صورت فتحهی کلمهی سطر پایینی دیده نشود. سکون دقیقا گرد باشد و روی حرف قرار بگیرد و مثالهایی از این دست که در خط لاتین وجود ندارد. ما حروف چندجزئی داریم؛ خیلی از حروف ما یک علامت است و چند نقطه و سرکش و کلاه و تناسب همهی اینها مهم است. حروفی چندشکلی مانند همزه داریم که بر روی واو و الف و کرسی حرف ی به صورت های مختلف مینشیند. و همچین حروف چندوضعی مانند ب اول و ب چسبیده و ب مستقل و ... که همه اینها وقتی در فونتی تازه قرار میگیرند توجه ویراستار را به این جلب میکند که در این وضعیتها چه شکل تازهای به خود میگیرند. اینکه مفصل حروف به چه شکل خواهد بود و همچنین وضعیت تشدید، تنوینها و نشانهها از دیگر مسائلی است که باید به آن توجه کرد.
هومن عباسپور دربارهی رسمالخط هم توضیحاتی داد و گفت: در نشرچشمه هم رسم الخط متن معیار را داریم هم متن شکسته هم شعر کلاسیک. ما در حال تدوین شیوهنامهای هستیم که امیدواریم در سال 1404 به آن برسیم. اما به نظر من یک دست شدن رسم الخط فارسی نه ضروری است نه شدنی.
دامون خانجانزاده؛ طراح تایپفیس چشمه در ادامهی نشست گفت: تاریخ حفظ تایپ ما تا به امروز گذار بیگزندی نبوده است این تاریخ از فتحعلی آخوندزاده از صدوهفتاد سال پیش تا به امروزکه بنای تغییر خط را گذاشتند تا روشنفکرانی مانند سعید نفیسی، صادق هدایت و ...گذار پرگزندی بوده است. شاملو و گلستان و بسیاری دیگر هم که مخالف تغییر خط بودند.
یک دوره تاریخی هم بود که مرجع تقلید ما آنگلوساکسونهای امریکایی بودند و این دورهی غلط ادامه پیدا کرد تا به دورهی اخیر رسید. تغییر فونت کار شاقی برای ناشر است چون در وهلهی اول با مخالفت ویراستاران مواجه خواهد شد. اما من چارچوبی را که لازم و مناسب میدیدم در نشرچشمه بنا کردم. به نظرم خط فارسی یک خط هتروژنیوس و ناهمگون است و باید این ناهمگونی حفظ شود. اما خط لاتین هموژنیوس است. پتَرن خط چیزی است که به خوانایی خط کمک میکند. در دورهای تندخوانی نصرت و امثال آن پدید آمده بود که به سرعت خواندن تاکید داشتند که نتیجهای جز پردازش ضعیف اطلاعات نداشت. امروزه چشم ما با جزئیات آشناست و سرعت خوانایی در نشر جلوتر از پردازش اطلاعات است. در طراحی تایپفیس چشمه تمامی جزئیاتی راکه به نظرم میرسید خط فارسی داراست اعمال کردم و در نظرسنجیای که انجام شد ایرادات وارد شده را برطرف کردیم. خط ایرانی امکانات استاتیکی دارد که ساده سازی آن به قیمت از دست دادن امکانات و پردازش اطلاعات است. نتیجهی اول سادهسازی بیرویهی این خط پشت کردن به رسمالخط است. سادهسازی برای خط لاتین کاربرد دارد.
در انتهای نشست سینا دادخواه از شرکتکنندگان در نشست خواست تا نظرات خود را مطرح کنند و در ادامه اساتیدی چون دکتر محمدرضا ریاضی و ساعد مشکی نظرات سازندهی خود را دربارهی این مبحث مطرح کردند.
این نشست با حضور صدوبیست نفر از فعالان حوزه گرافیک، صنعت نشر و ویراستاران پنجشنبه 3 اسفند در گالری دیدار برگزار شد.