سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: کتاب عابر علف اثر علیمراد فدایی نیا میتواند از انتخابهای خوب شما در نمایشگاه سیام کتاب تهران باشد.
داستان بلند " عابر علف" که کل هفت فصل آن برای نخستین بار در هفته نامه "تماشا" انتشار یافت جستجویهای فدایی نیا را در یافتن راهی نو، برای پیدا کردن شکل و شیوه ی بیانی دیگر، در بوطیقای داستان نویسی مدرن آن سالها، در کنار نویسندگان تثبیت شده ی نسل گذشته، به ما نشان می دهد.
این کتاب را نشر آوانوشت منتشر کرده است.
از این نشرز کتاب "ایستگاه زیما" را هم بخواهید. این کتاب منظومه بلندی ست از یکی از شاعران نسل جدید دوره ی بعد از سالهای سرکوب و کیش شخصیت استالین در نظام کمونیستی شوراها. این منظومه یکی از چند شعر بلند یوتوشنکوست که هم توانایی های او را، پشت دیوار آهنین، به عنوان یک شاعر پیشتاز، نشان میدهد؛ و هم صدای تازه ای ست در شعر جهان که برگردان آن به زبان فارسی سپرده شده. استقبالی که شعر جهان، در زمان خود، از آن نشان داد نام شاعر را در کنار شاعران بزرگ سرزمین پهناور روسیه مانند: پوشکین، بلوک، مایاکوفسکی، پاسترناک و... نشاند.
شعری از این کتاب میخوانیم:
چون سالدیده تر میشویم، رک و راست تر میشویم؛
این هم نکتهای ست.
و این دگرسانیهای برونی هماهنگاند
مثل زبانی در من و دگرگونیهایم.
اگر این چنین که تو را من میبینم اکنون، آن چنین نیست که
یک زمانی ما دیده بودیم؛ اگر در تو
هر آنچه من میبینم اکنون تازه ست
دستاورد خودم بوده که من با آن شالوده آن را گذاشتم.
بیست سالی که بر من گذشته فهمیده ام
نیرویش کم بوده برای به کمال رساندن: اما در یک بازنگری دوباره
چه ها گفته ام که نمی بایست گفته باشم
و چه ها می بایست گفته باشم که لب فرو بسته ام.
آدرس نشر آوانوشت در نمایشگاه کتاب چنین است: سالن A2 راهرو 2 غرفه ی ۱۳.
در نشر چشمه میتوانید در میان آثار تازه منتشر شده به سراغ کتاب "بازی بی گناهان"بروید.
رائول ارخمی (1946) نویسندهی مطرحِ آرژانتینی معاصر است. او هر چند در بوینسآیرس به دنیا آمده اما سالهایی را در بارسلون اسپانیا زندگی کرده است. رمانِ "بازی بیگناهان" سالِ 2008 منتشر شده و جایزهی معتبر بهترین رمانِ سیاهِ اسپانیا را هم از آن خود کرده است. این رمان ماجرایی عجیب دارد. یک کارمندِ وزارت دادگستری به واسطهی احساسِ حضورِ روحِ یک زن در اطرافش دوباره پروندهی مرگِ او را مرور میکند و شخصاً تصمیم میگیرد دریابد چه در پسِ کشفوشهودِ عجیبش پنهان شده است. این لحظهای است که قرار است واقعیتی بهشدت متفاوت و جاندار کشف و روایت شود. واقعیتی که در آن انبوهی از آدمهای ردهبالا حضور دارند که شاید دستشان به خون آغشته باشد یا... رمان روایتی مملو از تصویر و اتفاق دارد و ماجراها از چند زوایه روایت میشوند. هر چند نویسنده از تکنیکهای ادبیات معمایی و پلیسی استادانه استفاده کرده اما رمانِ او اثری است تلفیقی از چند ژانر ادبی. در رمان میتوان سایهی استبداد و دیکتاتورهای سنتی آرژانتین را نیز بهخوبی مشاهده کرد.
رمان رائول ارخمی جدالی است میانِ چند واقعیت و یک زنِ مُرده... جیرانِ مقدم رمان را از اسپانیولی به فارسی برگردانده است.
"مو قرمز" کتاب دیگری است در نشر چشمه، اثر اورهان پاموک که عین اله غریب برگردانده است.
موقرمز آخرین رمانِ منتشرشدهی اُرهان پاموک (1952) است. نویسندهی نوبلیستِ نامِ من سرخ و شوری در سر در این رمان قصهای بینهایت متفاوت روایت میکند که یک تکهاش برآمده از قصهی رستم و سهرابِ فردوسی است و تکهی دیگرش از اُدیپوسِ شهریار سوفوکل. رمان دربارهی پسری است فقیر در سالهای دههی هشتادِ میلادی ترکیه که پدرش به خاطرِ فعالیتهای چپگرایانهاش در زندانِ نظامیها بوده و حالا هم آنها را رها کرده. او برای تأمین پولِ کلاسهای کنکورش ناچار است کار کند. و کاری که به او پیشنهاد میشود وردستی یک چاهکنِ پیر است که قرار است در زمینی بایر در اطراف استانبول چاهی بزند و علیرغمِ باور همه به آب برسد و این همان نقطهای است که قهرمانِ نوجوان پاموک با زنی با موهای قرمز آشنا میشود که بازیگر تئاتری است سیار و یکی از نقشهایش مویه بر پیکرِ سهراب و این تازه آغاز داستان است... پاموک قهرمانِ خود را با دو داستانِ کلاسیک مذکور گره میزند و او را به تهران و کاخِ گلستان و راستهی کتابفروشهای خیابان انقلاب هم میآورد. مسئلهی پدر و پسر در شکلی نو و خاص در رمان متبلور میشود و اینبار قرار است فرایندی را شاهد باشیم از بیپدر بودن و بیپسر شدن شاید... موقرمز در استانبول میگذرد و روحِ این شهرِ متحولشده را روایت میکند. این رمان سندی است بر این واقعیت که پاموک چهقدر داستان در ذهنِ خود دارد.
انتشارات نگاه مجموعه کامل شعرهای نصرت رحمانی را در قالبی جدید به قیمت 45 هزار تومان منتشر کرده است.
در اسفند ماه سال 33 نیما یوشیج برای این شاعر مینویسد:
من شعرهاى شما را بارها در مطبوعات این شهر خواندهام. اول دفعه قطعه "شبتاب" را که براى من خواندید، من نسبت به احساسات لطیف شما تحریک شدم.
آن چیزهایى که در زندگى هست و در شعر دیگران سایهاى از خود نشان مىدهد، در شعر شما بىپردهاند. اگر این جرأت را دیگران نپسندند براى شما عیب نیست!
ولى من نمىخواهم براى اشعار شما مقدمه نوشته باشم، دیوان شعر وقتى که مطالب قابل تفسیر و توضیح نداشت شاید چندان محتاج به مقدمه نباشد. خود اشعار مقدمه ورود و تأثیر در فکر و روح دیگران است.
از اینکه اشعار شما به بهانه اوزانى آزاد، وزن را از دست نداده و دست به شلوغى نزده است، قابل این است که گفته شود: تجدد در شعرهاى شما با متانت انجام گرفته است! اگر در معنى تند رفتهاید، در اداى معنى دچار تندورىهایى که دیگران شدهاند نشدهاید!
دیوان کامل شعرهای رحمانی را از انتشارات نگاه بخواهید.