سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: کتاب "کیوتو" (پایتخت قدیم) اثر بی بدیل "یاسوناری کاواباتا"، برنده جایزه نوبل ادبیات که به تازگی توسط نشر چشمه با ترجمه مهدیه عباس پور منتشر شده؛ داستان دل انگیز باغهای ژاپنی، شکوفههای گیلاس، درختان کافور، جشنها و جشنوارههای محلی و رسوم سنتی آن کشور است. بازتاب فلسفی افول فرهنگ سنتی ژاپن و مرثیه خواندنی کاواباتاست بر از دست رفتنِ هنرِ خلقِ لباسهای سنتی ژاپن: هنر کیمونو.
پایتخت قدیم داستان چیه کو، تنها دختر صاحبان فروشگاهی در کیوتو است؛ پدر و مادری که به او گفتهاند که آنها او را از پدر و مادر واقعیاش هنگامی که نوزادی خفته در زیر درخت گیلاس بوده؛ به سرقت بردهاند، اما با این حال، دیدار چیکو با یک زن از روستای سروهای کیتایاما حقیقت را در مورد گذشته و تولد او آشکار می سازد.
کتاب از فصول نه گانهای تشکیل شده که هر کدام دری را به دنیای پر رمز و راز کیوتو به روی خواننده میگشاید.
در فصل ابتدایی، گلهای بهاری؛ خواننده به آرامی در میان شکوفههای درختان گیلاس قدم میزند و با قهرمان داستان همراه میشود تا به کشف فرهنگ و سنتها و باورهای ژاپن بپردازد. هنگامی که ما برای اولین بار چیه کو را ملاقات میکنیم، او در را حال مکاشفه دو گل بنفشه در حال رشد روی تنه یک درخت قدیمی افرا مییابیم و با این سوال او روبهرو میشویم که آیا آنها تا به حال همدیگر را دیدهاند؟
"بنفشه بالایی و پایینی حدود یک فوت از هم فاصله داشتند. چیه کو فکر کرد یعنی تا
حالا بنفشه بالایی و پایینی همدیگه رو دیدن؟ همدیگه رو میشناسن؟ گفتن اینکه آن دو بنفشه همدیگر را دیده اند یا می شناسند چه معنایی می توانست داشته باشد؟"
این توصیف ارائه نمادینی از کل ماجرای کتاب است. آیا خواهرانی که کاواباتا آنها را به دو بنفشه تشبیه کرده همدیگر را خواهند دید؟
برای خواننده غیر ژاپنی کاواباتا، خواندن کیوتو پلکان لرزانی است به شهر کیوتو. خواننده در طول رمان با هجوم بی شمار نام های خیابانها و باغ ها و کوهها و معابد قدیمی کیوتو روبهرو میشود که این امر، فرد ناآشنا با فرهنگ ژاپن را دچار سردرگمی میکند، اما از طرفی دیگر کتاب کیوتو به همین دلیل در جایگاه یک فرهنگنامه خاص ژاپنی قرار میگیرد که اهتمام مترجم فارسی در توضیح و تشریح نام ها و مکان ها و جشنوارههای مورد اشاره در رمان، در پی نوشتهای پایان کتاب، خواندن رمان کیوتو را تبدیل به یک مکاشفه لذتبخش میکند.
چیه کو قهرمان بیست ساله رمان، تجسم آرمانهای کاواباتاست از حساسیت عمیق، زیبایی، سادگی، خلوص و باکرهگی. از عشق به سنت و فرهنگ اصیل ژاپنی. او در یک عمده فروشی در کنار پدر و مادرش پارچههای سنتی ژاپنی عرضه میکند، فروشگاهی که مانند بسیاری از مغازههای سنتی کیوتو در حال ورشکستگی است، چرا که ژاپن سقوط کرده پس از جنگ دوم، تحت طلسم ارزشهای فرهنگ غربی در حال مدرن شدن است و به همین دلیل فرهنگها و باورهای سنتی دیگر کمتر خریدار دارد. این امر به ویژه آنجا اهمیت دو چندان مییابد که بدانیم کیوتو مرکز فرهنگ سنتی ژاپن است – بسیار باستانیتر و سنتیتر از دیگر شهرها – فروشگاههای موفق در حال حاضر محل فروش رادیو سونی و دیگر اقلام غیر سنتی، جهت برآوردن سلیقههای جدید غربی هستند.
با وجود این و سایر تاثیرات پس از جنگ، چیه کو همچنان در اوج ظرافت با آنکه ممکن است از نگاه بیرونی، دختری با ظاهر از مد افتاده به نظر برسد، زندگی روزانه خود را حول محور بسیاری از جشنواره های فصلی در زیارتگاههای مختلف در داخل و اطراف کیوتو میگذراند. در طول خواندن رمان ما با ادراک چیه کو از خودش و تغییرات شخصیت اش همراه میشویم. رمان برای ما هم کشف کیوتو است و هم کشف چیه کو. نویسنده کوشیده است تا همچون دیگر آثاری که از فرهنگ و تمدنی خاص نشات می گیرند؛ در شیوه رمان نویسی معمول غربی حل نشود؛ و در عوض، احساسات خود - و کسانی که شخصیتهای رمان او هستند -را از طریق جملات کوتاه و نشان دار مردمان محلی ژاپن و کیوتو نشان دهد.
کیوتو کتابی است که بایستی حتما چندین بار آن را خواند تا با لایه های پنهان و در هم تنیده شده داستان و فرهنگ و رسوم ژاپن آشنا شویم و لذت مکاشفه آنها را بچشیم. به این اعتبار کیوتو بسیار پیچیده تر از دیگر کتابهای کاواباتاست. ماجراهای کتاب؛ مرموز، وهم آور و تا حدودی عجیب و غریب است.
در مرکز داستان دو خواهر دوقلو، با جهان درونی غیر قابل ادراک و احساسات عجیب و غریب هستند که در، مرکز باستانی ژاپن و مهد فرهنگ هِیآن زیبا؛ "پایتخت قدیم"، کیوتو زندگی میکنند. این شهر محلی است که در آن گذشته ی شخصیت های رمان با احساسات کنونی آن ها و روال زندگی روزمرهشان و همچنین شغل و درآمد آن ها و وابستگیشان به مفهوم خانواده مجتمع شده در یک مکان کوچک، به یکباره نمایان میشود و همین شهر است که محور ترکیب و تغزل تصاویر ارائه شده کاواباتا در رمان کیوتو است.
کاواباتا در این رمان به جای نمایشی معمول از تمایلات جنسی، یک داستان آرام اما هنوز هم زیبا ارائه داده است، به نحوی که اشتیاق جنسی آنچنان غیر محسوس در آن تعبیه شده و آنچنان عمیق است که به نظر میرسد به سختی وجود داشته باشد، در مقابل، رمان سرشار از احساسات و اشتیاقهای خاموش و زیباییهای نمادین است که در درختان گیلاس، چیه کو، هنر کیمونو، سروهای کیتایاما، دروازهی شینتو و در کل، خود کیوتو به نمایش در آمدهاند. همه اینها تجسم ایده آل کاواباتا از زیبایی است. اما کاواباتا این همه زیبایی را در طول رمان، برای به چالش کشیدن ذهن خواننده با تغییر و تهدید روبرو می کند. او با خشنود کردن ما و ستاندن دوباره آن از ما؛ از طریق نمایش یک سال تغییرات طبیعی کیوتو ، همچون یک راهنمای تور و مورخی مسلط برکوه ها و معابد حیرت انگیز و جشن های آیینی بی شمار پایتخت قدیم عمل می کند: جشنواره هالی هاک، جشنواره اعصار، جشنواره کامو، جشنواره آتش کوراما، جشنواره جیون، جشنواره بن، معبدکیتانو تنجین، معبد هی آن، معبـد آنراکویوجی، معبد رنگجی، معبد کامیگامو، معبد کیومیزو، معبد کورودانی، معبد دایگوجی، معبد نانزنجی، معبد چیون ئین، معبد نیسون این، معبد نمبوتسـو، معبد ایسـه، معبد نینناجی، معبد کوریوجی، معبـد چوگوجی، معبد نیاکواوجی، معبد جینگوجی و ...
"سـه جشـنواره بـزرگ: پایتخت قدیـم، جشـنواره اعصـار در بیسـت و دوم اکتبر، جشنواره هالی هاک کامیگامو و معابد شیموگامو و جشنواره جیون هستند. جشنواره اعصار، جشن معبد هیآن است. اما رژه از گوشوی کیوتو شروع میشود." ( از متن کتاب)
ذهن خواننده در طول رمان چنان درگیر این معابد و جشنوارهها و ارتباط دو شخصیت اصلی(خواهران دو قلو) با اینها میشود که خود را در زمانی نامعین حس میکند. خواندن این رمان زیبا را به همه دوستداران فرهنگ ژاپنی پیشنهاد میکنم.
علی صارمی