سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: وجود مقدس آن بانوی پرهیزگار مجموعهای از عالیترین صفات و ارزشهایی است که کمتر در وجود یک انسان اجتماع میکند. آن بانو آیینه تمام نمای فداکاری، ادب، عصمت، ساده زیستی، نوع دوستی، دین داری، عفت، گذشت، صبر، استقامت، جهاد، صداقت و دفاع از حریف ولایت و ده ها سجایای ممتاز انسانی است.
محبوبترین بانوان جهان در نگاه سخن سرایان، خاتون آب و آیینه، بانوی عاطفه و ایثار و یگانه یک دانه دردانهای است که در عظمت ولادت خجستهاش سوره گران قدر کوثر نازل شد و به پیامبر رحمت و قلب محزون او حرارتی مضاعف بخشید و به او نوید آیندهای بزرگ را بخشید.
هیچکس نمیتواند فاطمه (س) را بستاید و هیچکس هم نمیتواند فاطمه (س) را نستاید و به راستی قلم و تقریر ما خاکیان چگونه میتواند عظمت و شکوه و هیبت افلاکی او را بستاید یا نستاید و از این رو هرکس این همه فضایل و شکوه و مجد را نادیده انگارد خود را حقیر و کوچک نمایانده است و بس.
علاوه بر تمام فضایل و مناقب مذکور، فاطمه دختر محمد(ص) و خدیجه (س) و همسر علی مرتضی(ع) و مادر حسنین (علیهما السلام) و زینب و ام کلثوم و ام الامه و ام الائمه و ام النساء است و خویشان و سلاله پاک او همه از مجاهدان و شهیدان والامقام. فاطمه ممتازترین بانوی دو گیتی است و در چنین مرتبتی آسمانی هیچ بانویی هم شأن و هم ردیف او نبوده و نخواهد بود.
ایشان شخصیتی بی همتا و "عدیم النظیر و غریب الدهر"اند که هم چون خورشیدی فروزان فراسوی ره پویان طریق هدایت و سعادت و ولایت در آسمان انسانیت پرتوافشانی و نوررسانی می کنند و کالبد ارزش های والای اخلاقی و کمالات و سجایا و ارزش های گران قدر انسانی را روح می بخشند و الگویی تمام معنا از جمیع کمالات و برجستگی هایی که یک انسان الهی در همه ابعاد وجودی خویش می تواند داشته باشد در زندگی اندک و پرعظمت آن در دانه رسول ترسیم شده است.
معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی و جلوه های جبروتی، ملکی و ناسوتی همه در این شخصیت جمع بود و بی شک شخصیت عظیم و والای عصاره هستی هنوز هم برای ما ناشناخته باقی مانده است.
پیرامون نخستین اشعاری که درباره حضرت فاطمه(س) سروده شده ذکر این نکته ضروری است که تمامی اشعاری که درباره آن بانوی بزرگوار سروده شده به ما نرسیده است و سهواً و یا عمداً از بین رفته و یا به صورت مکتوب ثبت نشده است.
اگرچه در سرآغاز تحمید ودیعه رسول اکرم به اشعار فراوانی از شعرای مشهور و نامی عرب در نخستین قرون هم چون یحیی بن حکم (برادر مروان حکم) ابومحمد عبدالسلام بن رغبان مشهور به دیک الجن (شاعر نامدار عرب در قرن دوم)، دعبل خزاعی، احمد بن محمد بن صنوبری، ابوالحسن مهیار بن مرزویه و شهید اول و ... برمی خوریم اما ادبیات فارسی ما هم که ریشه در تعالیم عالیه اسلام عزیز و عجین با روح و فطرت خداجو و اهل بیت دوست است، در این زمینه غنی و پربار است. ولی آن چه قابل تذکر است این است که گویا در خصوص شخصیت عظیم و الهی حضرت زهرا(س) در آثار ادبی فارسی، ابیات کم واندکی را می توان یافت که دلیل این امر را باید ناشی از ایجاد جو خفقان و وحشت حکما و خلفای اموی و عباسی و فقدان آزادی اندیشه و سخت گیر ی های گاهی مهلک و شکنجه های شاعران مادح اهل بیت خاصه حضرت زهرا(س) جست وجو کرد، اما قطعاً اوضاع خطیر عصر کنونی ایجاب می کند که شاعران و خطیبان و نویسندگان عصر حاضر تلاش مضاعف نمایند تا شکوهمند و عظیم، آن حضرت را به جامعه امروزین ما منتقل کنند، زیرا زهرا(س) ستاره ی منور ازهری است که اگر درست و با دیدی عالی بر او و اندیشه ها و اعمال او نظرافکنیم، راه های پرتلاطم و پرسنگلاخ حیات را بر ما خواهد نمایاند تا به بیراهه نرویم و در فراز و نشیب های آن سقوط هم نکنیم.
قطعاً باید گفت که در میان زنان، هیچ بانویی هم اندازه خیرالنساء جهانیان(س) مورد ستایش و تبجیل قرار نگرفته و نامش در حوزه ادب فارسی ما تکرار نشده است.
خواجوی کرمانی، شاعر عارف کرمانی در مدح فاطمه زهرا (س):
به نور چشم پیمبر که نور ایمان بود
عقیق صفوت یاقوت شرع را کان بود
نبود هیچ به عذر احتیاجش از پی آن
که شمع جمع طهارت از او فروزان بود
از آن به وصلت او زهر شده لآلی
که از شرف قمرش در سراچه دربان بود
نگشت عمر وحی از «حی» فزون ز روی حساب
چرا که زندگی او به حی حنان بود
را می سراید که «حی» به حساب ابجد عدد هجده است که دوران حیات حضرت فاطمه(س) را اشاره می نماید، ضمن این که خواجو در ابیات دیگری، ام الائمه حضرت زهرا(س) را بر بالانشینان و کروبیان حرم قرب و قدس الهی رجحان و برتری می دهد:
منظومه محبت دهر و آل او
بر خاطر کواکب ازهر نوشته اند
دوشیزگان پرده نشین حریم قدس
نام بتول بر سر معجر نوشته اند
از دیگر شاعران برجسته ادب فارسی که نگاهی ویژه و ممتاز به حضرت فاطمه زهرا(س) داشته و در بسیاری از ابیات او در مدح و رثای اهل بیت می توان عشق و ارادت را مشاهده کرد، ناصرخسرو است:
قال اول جز پیمبر کس نگفت
وآنگهی زی آل او آمد مقال
جز که زهرا(س) و علی(ع) و اولادشان
مر رسول مصطفی(ص) را کیست آل؟
ناصرخسرو در ادبیات دیگری حضرت فاطمه زهرا(س) را شفیعه روز جزا می خواند:
رضوان به هشت خلد نیارد سر
صدیقه گر بود به حشر یارش
باکش ز هفت دوزخ سوزان نی
زهرا( س) چو هست یار و مددکارش
آن روز بیایند همه خلق و مکافات
هم ظالم و هم عادل بی هیچ محابا
آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع
پیش شهدا دست من و دامن زهرا(س)
چون به حب آل زهرا(س) روی شستی روز حشر
نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا
پس پی آن پسران رو، پس از آن که تو را
پسران علی(ع) و فاطمه ز آتش سپرند
حکیم ناصرخسرو در بیتی دیگر به جریان مباهله و همراهی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) در این جریان با پیامبر اکرم(ص) می پردازد و می گوید:
ذوالفقار ایزدی سوی که فرستادم بعد
زن و فرزند که را برد جز زهرا(س) و شبیر
با مطالعه تاریخ سراسر افتخار اسلام عزیز درمی یابیم که فاطمه زهرا شمع حیات معنوی بود و به همان آرامش و وقاری که زنان باید داشته باشند رسالتش را انجام داد و از خانه کوچک علی(ع) حیات بشریت را از حقیقت سیراب کرد اما با عظمت و شکوه غیرقابل توصیفش علی(ع) را انتخاب کرد و علی(ع) هم او را و به راستی که اگر علی(ع) نبود کفو و همسری برای فاطمه(س) نبود.
حکیم قبادیان این مسئله را در قالب بیت زیر توصیف می کند که:
کفوی نداشت حضرت صدیقه(س)
گر می نبود حیدر(ع) کرارش
نگاه عطار نیشابوری هم به فاطمه زهرا(س) و زندگانی و تقوای ایشان ویژه و برجسته است. در الهی نامه و مصیبت نامه، نام حضرت فاطمه زهرا(س) چندین بار به مناسبت در حکایات آمده است مثلاً در الهی نامه عطار از جهاز ناچیز فاطمه زهرا سخن می گوید و این که هنگامی که اسامه جهاز حضرت زهرا(س) را به خانه امام علی(ع) می برد می گرید. پیامبراکرم(ص) سبب را از اسامه می پرسد. او می گوید:
بدو گفتم ز درویشی زهرا(س)
مرا جان و جگر شد خون و خارا
کسی کاو خواجه هر دو جهان است
جهاز دخترش اینک عیان است
عطار در الهی نامه برای حضرت فاطمه زهرا لقب «خاتون جنت» را به کار می برد و می گوید:
همه یاران در آن اندوه و محنت
شدند آخر بر خاتون جنت
سنایی غزنوی نیز توصیف زیبایی از ام الائمه دارد. او سیمای حضرت زهرا(س) را خیرالنساء می داند که زنی هم چون او در این دنیا نیست.
سراسر جمله عالم پر زنان اند
زنی چون فاطمه خیر النساء کو؟
هلالی جغتایی شاعر غزل سرای عهد صفوی در بیتی چهارماه سعادت را چنین معرفی می نماید که:
کیست آن چهار مه به مذهب من
علی(ع) و فاطمه(س)، حسین(ع) و حسن(ع)
اقبال لاهوری شاعر و متفکر پاکستانی در مثنوی نسبتاً طولانی خود، حضرت فاطمه زهرا(س) را اسوه کامل و دل گرمی برای تمام زنان جهان می داند:
نور چشم رحمه للعالمین
آن امام اولین و آخرین
بانوی آن تاجدار هل اتی
مرتضی مشکل گشا شیر خدا
پادشاه و کلبه ایوان او
یک حسام و یک زره سامان او
مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان سالار عشق
به جهت پرهیز از اطاله کلام به بیان ابیاتی از دیگر شاعران بلندآوازه ادب فارسی که در حقیقت سندی مستند بر حقانیت و بزرگواری بانوی حقیقت است، اشاره می گردد:
▪ ابن یمین:
که خاتون جنت گذر می کند
ز آب مژه خاک تر می کند
▪ شیخ بهایی:
الهی الهی به صدق خدیجه
الهی الهی به زهرای اطهر
که بر حال زار بهایی نظر کن
به حق امامان معصوم یکسر
▪ محیط قمی:
چشم امید نیست به هیچ آستان مرا
الا به آستانه فرخنده بتول
ام الائمه النقبا بانوی جزا
نور الهدی حبیبه حق بضعه رسول
آن بانویی که دور حریمش گذر نکرد
از دور باش عصمت او و هم بوالفضول
در پایان باید گفت که در ادبیات عرب و فارسی هیچ بانویی تاکنون به این مرتبه مورد توجه و تکریم سخن سرایان قرار نگرفته است. پس از گذشت بیش از ۱۴قرن سیمای ملکوتی حضرت فاطمه زهرا(س) همچنان تابناک و شمار ارادتمندان و شاعران شیفته فضایل و کمالات آن حضرت هم چنان رو به افزایش است.