سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: "دوران طلایی" عنوان مجموعهای از داستانهای جان چیور، نویسنده امریکایی، است که به تازگی با ترجمه فرزانه دوستی وارد کتابفروشیها شده است. از جان چیور به عنوان یکی از مهمترین نویسندههای داستان کوتاه قرن بیستم یاد میشود. در سال ۱۹۷۹ مجموعه داستانهای کوتاه او جایزه پولیتزر و جایزه مجمع ملی منتقدان کتاب امریکا را برد.
او درباره این مجموعه نوشته است: "این داستانها گاه داستان جهانی گمشدهاند؛ زمانی که شهر نیویورک از درخشش رودخانه سرشار میشد و میتوانستی از رادیوِ گوشه لوازمالتحریرفروشی به قطعه بنی گودمن گوش بدهی. دورانی که تقریباً همه کلاه سر میگذاشتند. اینجا آخرین نفر از نسل کسانی را میبینی که پشت هم سیگار میکشیدند و دنیا هر صبح با صدای سرفه آنها بیدار میشد؛ همانها که در مهمانیهای کوکتیل سنگبارانشان میکردند، همانها که رقص پای قدیمی "کلیولندچیکن" را هنوز بلد بودند، با کشتی به اروپا سفر میکردند و حسرت عشق و خوشبختی ازدسترفته را میکشیدند، آنها که خدایشان به کهنگی خدای من و شما بود – حالا هر که میخواهید باشید. در این میراث باقیمانده، عشق به نور را میجویم و مصر به یافتن تسلسلی اخلاقی در جهانم."
بوستونگلوب نیز داستانهای این مجموعه را ژرف و جسورانه خواند و نوشت: "از شگفتترین داستانهایی که امریکا به خود دیده است."
این ترجمه مشتمل بر هفت داستان "شناگر"، "دوران طلایی"، "بدرود برادرم"، "ای شهر رویاهای قمصور"، "روز معمولی"، "رادیوی بزرگ" و "چند شخصیت که دیده نخواند شد" است.
"دوران طلایی" با ترجمه فرزانه دوستی در 132 صفحه با قیمت 12000 تومان از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است.
همچنین رمان "ویلارد و جایزههای بولینگاش: یک رمان زیادی جنایی" نوشتهی ریچارد براتیگان با ترجمه فرید قدمی و توسط انتشارات نیماژ منتشر شد.
در یادداشت پشت جلد این کتاب میخوانیم: "باب دارد آنتولوژی یونانیاش را میخواند و همسرش، کنستانس، فکر میکند که رابطهای میان زگیلها و آنتولوژی یونانی وجود دارد، اما اوضاع در طبقهی پایین فرق میکند، چراکه مسألهی همسایههای پایینی این است: آیا ویلارد از گرتا گاربو خوشش میآید؟ اصلاً چرا جان مثل جایزههای بولینگ با همسرش، پاتریشیا، رفتار میکند؟ ویلارد و جایزههای بولینگاش از کجا آمدهاند؟ شاید همهاش تقصیر پل نیومن باشد که توی فیلم «بیلیاردباز» بازی کرده و بولینگبازها را فریب داده.
راستی چهکسی جز ریچارد براتیگان (1984-1935) میتواند چنین رمانی بنویسد، رمانی تراژیک که خوانندهاش را آنچنان به خنده و گریه بیندازد که شاید گاهی نداند که دارد میخندد یا گریه میکند؟ «ویلارد و جایزههای بولینگاش» ششمین رمان براتیگان است که بهسال 1975 منتشر شده.
"ویلارد و جایزههای بولینگاش" یک رمان جنایی نیست، یک رمان زیادی جنایی است!"
فرید قدمی با اشاره به اینکه این رمان سه داستان درونی دارد، گفت: بخشی از داستان این رمان در آپارتمانی در سنفرانسیسکو میگذرد که دو زوج در آن ساکن هستند. یکی از داستانها مربوط به یکی از زوجهاست که دچار مشکلی در رابطهشان شدهاند و داستان دیگر دربارهی زوج دیگری است که رابطهی پرشور خوبی دارند و در یکی از اتاقهاشان پرندهای خمیری به نام ویلارد زندگی میکند، این دو داستان به گونهای با داستان سوم گره میخورند. داستان سوم دربارهی سه برادر است که بولینگبازهای قهاری هستند و جایزههای بولینگ زیادی بردهاند. یک شب به سینما میروند و وقتی برمیگردند میبینند که جایزههای بولینگشان دزدیده شده. این سه برادر شروع میکنند به تعقیب و گریز برای پیدا کردن جایزههای بولینگ و سه سال آزگار امریکا را زیر پا میگذارند و در نهایت بدل به جانیانی خطرناک میشوند.
"ویلارد و جایزههای بولینگاش: یک رمان زیادی جنایی" در 152 صفحه و با قیمت چهاردههزار تومان منتشر شده است.