سرویس سینمای هنرآنلاین: رضا اورنگ مدرس سینما، منتقد و سردبیر روزنامه بانی فیلم عصر روز چهارشنبه در نمایشگاه مطبوعات به غرفه هنرآنلاین آمد.
آقای اورنگ چه مشکلاتی در زمینه آموزش هنر در دانشگاهها و آموزشگاههای هنری وجود دارد؟
اولین مشکلی که در آموزش درسهای هنری وجود دارد، نبود وحدترویه و تدریس سرفصلهای پراکنده است. هنرجو به دانشگاه و آموزشگاه میآید که کارگردانی یاد بگیرد، به او یک سری جزوه میدهند تا برود کارگردانی بخواند! با خواندن جزوه، کسی کارگردان نمیشود. هنوز برای آموزش هنر یک روال خاصی تعیین نشده است. باید یکسری سرفصل به تمامی آموزشگاهها و مراکز آموزشی بدهند که وقتی کسی میخواهد کارگردانی کند، بداند که این حرفه چه شرایطی دارد و در مواقع خاص باید چگونه برخورد کند.
مشکل دیگر این است که در دانشگاهها و آموزشگاههای هنری یک درس را به صورتهای مختلف تدریس میکنند. مثلاً من میگویم که در فیلمنامهنویسی، زاویه دوربین نباید نوشته شود چون این کار در تخصص کارگردان است، آنوقت یک استاد دیگر میآید و میگوید که اگر زاویه دوربین را در فیلمنامه ننویسید، فیلمنامهنویس نیستید. فیلمنامه به دو روش اروپایی و آمریکایی نوشته میشود که در ایران روش اروپایی مرسوم است و همین بین اساتید هنر اختلافاتی ایجاد میکند و باعث میشود که یک رویه واحد در دانشگاهها و آموزشگاههای هنر وجود نداشته باشد.
برای حل این مشکلات آموزشی چه راهحلهایی را پیشنهاد میکنید؟
الآن دانشجو که میخواهد وارد دانشگاه شود، هیچ اولویتبندی برای خودش ندارد و نمیداند که میخواهد در کدام زیر شاخه هنری تحصیل کند و ناچاراً وارد رشتهای میشود که کوچکترین آشنایی با آن ندارد. اگر یک وحدت رویه و سرفصل مشخص تعیین شود که بر اساس آن دانشگاهها و آموزشگاهها دانشجویان هر رشته هنری را با گزینش کاری و تست استعداد به خدمت بگیرند، فضای آموزشگاههای ما پر مغزتر میشود. این روش در خارج از کشور هم اجرا میشود و بازخوردهای بسیار مناسبی میگیرد.
هنرجویان سینما در ابتدا به عشق سینما وارد دانشگاه میشوند و بعد که با تئوریات این رشته برخورد میکنند، علاقه به سینما را فراموش کرده و دیگر به کارشان دل نمیدهند. نظرتان در اینباره چیست؟
افرادی که به عشق سینما وارد دانشگاه میشوند، هدفشان رسیدن به بازیگری و سپس کارگردانی است که معمولاً موفق هم نمیشوند ولی هیچگاه یک تدوینگر و فیلمنامهنویس به عشق سینما وارد رشته هنری نمیشود. الآن اکثر هنرجویان سینما برای اسم و شهرت بازیگری و کارگردانی وارد دانشگاه میشوند.
مطبوعات چقدر میتواند به پیشرفت هنرمندان کمک کند؟
من به عنوان کسی که سالها کار مطبوعاتی کرده، بدون تعارف میگویم که الآن مطبوعات و خبرگزاریها به سمتی رفتهاند که افراد بیهنر را بزرگ میکنند. رسانهها آنقدر افراد غیر حرفهای را بزرگ میکنند که خودشان فراموش میکنند که در چه جایگاه نازل هنری قرار دارند. کسی که از لحاظ کاری به یک جایگاهی برسد، برای همه محترم است. اینکه شما بخواهید با خبرنگاری کسی را هنرپیشه کنید، کار غلطی است.
نقدهای سینمایی ما اکثراً غیر منصفانه و غرضورزانه هستند. الآن برخی از منتقدین به هدف آنکه فیلمی را تخریب کرده و یا چشم بسته از آن تمجید کنند، با پیشزمینه قبلی به سینما میروند و در فیلم فقط به دنبال نکات مدنظر خودشان میگردند. منتقد اگر منصف باشد، طوری نقد میکنند که هم مخاطب آن را بپذیرد و هم بعضاً خود کارگردان یا بازیگر. الآن منتقد نقد میکند و سپس کارگردان میآید و جواب او را میدهد! اصلاً کارگردان و منتقد نباید هیچموقع روبروی یکدیگر قرار بگیرند. کارگردان کار خودش را با هر هنری که در چنته دارد، انجام میدهد و پس از اکران فیلمش، دیگر نوبت به منتقد میرسد تا در مورد فیلم او نظر بدهد و این دو نباید روبروی هم قرار بگیرند. کارگردان میتواند به یک برنامه تلویزیونی، کنفرانس خبری برود و به سؤالات پاسخ بدهد.
من با جنجال خبری مشکلی ندارم اما نه جنجال منفی و غیر درست. الآن برخی از مطبوعات با هنرمندان قرارداد میبندند تا آنها را معروف کنند! اما این کار را تا چه حد میتوانند انجام دهند؟ اگر مطبوعاتیها کار خودشان را بلد باشند و بدانند که برای چه کسی و در چه زمانی باید مطلب بنویسند، شرایط و اوضاع هنر ما خیلی بهتر خواهد شد.