گروه فرهنگ و ادبیات فارسی خبرگزاری هنرآنلاین: در حال تحصیل و در ساعت مدرسه در سال اول نظری بودم و در کنار محل تحصیل ما ، مقطع راهنمایی همان مدرسه بود. در حال عبور از پلههای طبقه اول مدرسه به سمت کلاس بودم که همه بچههای یکی از کلاسهای مدرسه راهنمایی با صدای بلند میگفتند: «ایول ایول داش مجیدُ ایول». کنجکاو شدم این فریاد هماهنگ، چگونه به ذهن این همه نوجوان رسیده است.
وقتی پرسوجو کردم متوجه شدم، دوره طلایی فروش فیلم سینمایی اخراجیهای یک است و این شعار هماهنگِ نوجوانهای حدودا 12 ساله متأثر از مشاهده مکرر فیلم توسط همه آن بچههاست. در زمان اکران اخراجیهای1 شاید کسانی که از جلوی در سینماها با کراهت رد میشدند، چند بار برای دیدن این فیلم به سینما رفتند. اما اسم کارگردان آن اثر برای اولین بار در همان سال 1386 به گوشم میخورد؛ مسعود دهنمکی. بعدها با پیگیری آثار دهنمکی، متوجه شدم وی مستندهای خوب و پردردی هم ساخته و مهمتر از همه دستی بر آتش روزنامهنگاری داشته است. در مورد وی شاید بتوان با اندکی اغماض گزارههایی این چنین را عنوان کرد که: موفقیت در سینما یعنی، دیدن فیلم توسط مخاطب و رضایت او بعد از خروج از سینما؛ موفقیت در مستندسازی اجتماعی یعنی شما به سراغ درد جامعه بروی و از دل واقعیت موجود، حرف مهمی را به مخاطب منتقل کنی و شاخکها را به سمت موضوع مورد نظر تیز کنی؛ موفقیت در روزنامهنگاری یعنی حرفت را تمام و کمال و با قلمی جذاب و روان به مخاطب برسانی و آن لحن به مذاق مخاطب خوش آید؛ مسعود ده نمکی همه این موفقیتها را در مقطعی هر چند کوتاه در این سه گونه رسانهای کسب نموده است.
شاید آنچه برای دهنمکی در تاریخ این سرزمین باقی بماند، این تولیدات رسانهای نباشد. اما چرا؟ اجازه بدهید کمی درباره موضوعی دیگر صحبت کنیم؛ یادم نمیآید کتابی مستند، شگفتانگیزتر از کتابهایی که درباره فضای اسارت نگاشته شده خوانده باشم. علیالحساب نامِ کتابهای «سرباز کوچک امام» «پایی که جا ماند» و « من زندهام» به ذهنم میرسد. اگر کمی درباره فضای اسارت خوانده باشید و یا از آنان که برههای را آزادمردانه در زندانهای رژیم بعث زیستهاند، شنیده باشید، حتما به شگفتی آن دوران پی خواهید برد. قطعا پژوهشگران، هنرمندان و مردم علاقهمند به فهم و درک تاریخ اسارتِ آزادگان هشت سال دفاعمقدس، نیاز به مرجعی دارند تا دستاویز محکمی برای تولیدات فرهنگ و هنریشان باشد. این توفیق اما نصیب مسعود ده نمکی شد که در بخش مهمی از سالهای فعالیت فرهنگی و هنری خود با همت فراوان توانست یک مجموعه ۷۸ جلدی به نام فرهنگنامه «اسارت و آزادگان» را تولید و ده سال پس از تولید در سال 1402 منتشر کند. زینپس اگر هنرمندی بخواهد درباره برهه اسارت که بخش پر افتخار تاریخ انقلاب اسلامی است اثری خلق کند و یا پژوهشگری به دنبال نگارش کتابی درباره حماسههای آزادگان باشد، میتواند از این مجموعه ناب استفاده کند و این همان باقیات و صالحاتی است که به حساب آقای دهنمکی رفته و خواهد رفت.
اما آنچه در ابتدا نگاشتم درباره وجه مستعد مسعود دهنمکی بود که این فرد خوشبیان و خوشقلم علاقهمند به رسانه را برجسته کرده و به مخاطب شناسانده است. دهنمکی دوره طولانی در روزنامهنگاری و دوره کوتاهتری در سینما شهره شد و آثار قابل توجه محدودی خلق کرد اما هیچگاه در یک حرفه هنری ممحض نبود. حتی میتوان گفت که تولیداتی مثل «دادستان» و «آزادی مشروط» تیر خلاصی بود بر اعتبار نمایشی دهنمکی و به همین خاطر بعضی آنطور که باید و شاید وی را شایان تقدیر نمی دانند. اما او در همه این مدتی که آثار خوب و بد خلق میکرد، ممحض در نگاشتن «فرهنگنامه اسارت و آزادگان» برای اسرای آزادمرد بود و این اثر پر برکت هم اکنون به ثمر رسید و به کتابخوانههای عمومی سراسر کشور راه یافت.
شاید ده نمکی را به خاطر برخی تفاوت سلیقهها و یا ضعف در فنون هنری دوست نداشته باشیم و به جز چندی، دیگر آثارش را نپسندیم و او را شایان تشکر و تقدیر ندانیم؛ اما او بلاشک به خاطر آنچه برای تاریخ آزادمردی اسرا خلق کرده شایسته تقدیر است و احتمالاً مهمترین باقیات و صالحات او همین فرهنگنامه آزادگان باشد.
محمدحسین خدایی