گروه فرهنگ و ادبیات خبرگزاری هنرآنلاین؛ یادداشت را با یک سوال شروع میکنم. وقتی شما نام «بسیج» و بسیجی را میشنوید، اولین تصویری که در ذهنتان شکل میگیرد چیست؟ در ذهنتان تصویر جوان و نوجوانی نقش میبندد که گاهی اوقات بر سر گذرگاههای شهر و در مناسبتهای مختلف با لباسی که حال و هوای جنگ دارد، ایستاده است؟ یا اینکه هنوز هم تصویر تجلی یافته در ذهن شما همان جوان رزمندهای است که داوطلبانه برای دفاع از آزادمردیمان به مناطق جنگی میرفت؟ تصویر شما از بسیج و بسیجی شاید همان گروهی باشد که گاهی در گوشه و کنار مساجد اتراق میکنند و ممکن است کمی بلند بخندند و مزاحم نمازگزاران شوند؛ یا ممکن است جلوهای از کلمه بسیج در ذهنتان نقش بسته که زیبا و مثبت نیست و فکر میکنید که بسیج آن گروهی است که بیهوده بر برخی بیگناهان میتازد و آنگونه عمل میکند که شایسته و بایسته یک هموطن نیست. تصویر و تلقی ما از کلمه بسیج و بسیجی میتواند تصاویر ذکر شده و یا هزاران تصویر و تجلی دیگر باشد که درست یا غلط است اما...
آنچه از پدیدههای متکثر و متعدد اطراف، در ذهنِ ما نقش میبندد، میتواند ناشی از اشکال مختلف مواجهه ما با آن پدیده باشد. یکی از آن اشکال این است که یک پدیده را از طرق مختلف و یا از راه مواجهه مستقیم به خوبی شناخته و درباره آن تحقیق و مداقه کافی را صورت داده باشیم. و یا اینکه تصویر منقّش شده در ذهن ما میتواند ناشی از مواجهه ناقص و محدود نسبت به آن پدیده باشد. اما باید قبول کنیم در عصر حاضر، بیشتر تصاویر ذهنی و تلقیهای ما را رسانهها میسازند و گاهی آنها میگویند که به چه چیزی چهگونه فکر کنیم. البته رسانهها هم انواع و طیفهای مختلفی دارند و به همان نسبت اهداف متفاوتی را دنبال میکنند. گاهی میخواهند که ما اصلا چیزی را نبینیم، گاهی میخواهند آن را ناقص ببینیم و یا این که آن طور که رسانه میخواهد، نسبت به آن قضاوت کنیم. به این مثال دقت کنید...
چند سالی نمیگذرد که یک فردی که در حال حاضر و به لطف عدالت معدوم شده و از قضا فرزند یکی از مسئولان اسبق فرهنگی کشور در اوایل انقلاب بود، بستری را در تلگرام درست کرده بود و ترکیبی از محتوای جنگافروزانه که عمدتا غلط و کذب بود را منتشر میکرد. یادم میآید در بخشی از محتوایی که در کانال تلگرامی «آمدنیوز» منتشر میشد که عنوان آن لفظ توهینآمیز راسویاب بود؛ افرادی در این بخش به مخاطب کانال، معرفی میشدند که به زعم او بسیجی بودند و خشونت بیحدوحصر داشتند. خندهآور بود، چرا که بعضی از افراد معرفی شده را میشناختم و میدانستم که این افراد آزارشان به مورچه هم نمیرسد. اما رسانه نیما زم و سایر رسانههای اربابان اجنبیاش، قصد داشتند و دارند که تصویر و تلقی غلطی در ذهن مخاطب، نسبت به بسیجی در ذهن مخاطب ایجاد کنند. موفقیت او و همپیمانان رذلش خطرناک است، میدانید چرا؟ زیرا...
مردم کشور ما در مواقعِ بحران و غیر بحران و به بهانههای مختلف به یاری یکدیگر میشتابند و در راه آسایش دیگری از انجام هیچ کمکی قصور نمیکنند. حال اینکه بخش دیگری از مردم به کمکهای معمولی و انساندوستانه اکتفا نکرده و چونان عمل میکنند که نامی غیر از ایثار، شایسته و بایسته آن نیست. آری این ایثارگران همان بسیجیها هستند. در سالهای گذشته بروز و ظهور بسیج این گونه بوده که هرگاه در جا و مکانی، انسانی در این کشور و یا حتی در خارج از مرزها به یاری و مساعدتی نیاز داشت، به یاری او برود. مگر غیر از این بود که وقتی مرزهای ما مورد هجوم بعثیها قرار گرفت، عدهای برای یاری شتافتند تا برای سالهای سال، امنیت را تضمین کنند. شاید به تعریف خیلی ساده و واضح این گونه بتوان بیان کرد که بسیجیها همان مردم هستند با این تفاوت که بیشتر از سایر مردم برایشان دلسوزی و شفقت دارند. بسیج در محافل مختلفی حضور دارد که تنها بخشی از آن بسیج سازندگی است که به واسطه همین بخش، هزاران روستا در نقاط مختلف کشور طعم خدمت صادقانه و مخلصانه را چشیدهاند و حداقل اکنون مسجد دارند و مدرسه. شاید کمتر کسی به سمع و نظر عموم مردم، خدمات این گروه را رسانده باشد. بسیاری نقاط دورافتاده در این کشور وجود دارد که امید به زندگی به واسطه بسیج سازندگی و گروههای جهادی به آن بازگشته است. آنهایی که گزند سیل و زلزله به خانهاشان رسیده، شاید بهتر میتوانند بگویند که این بسیج است که چنین هم و غمش بوده که این گزند را تا حد امکان تقلیل دهد. از خدمات بسیج فراوان میتوان گفت اما باید به نکتهای مهم تر اشاره کرد...
بخشی از تصاویر منفی و یا ناقصی که از بسیج در ذهن بخشی مردم ساخته شده، برساخته رسانههایی است که گردانندگان آن رسانهها در رسیدن به اهداف خود در تسخیر مرزهای این کشور ناکام ماندهاند. از آنها جز این توقعی نیست. اما چرا دستگاههای تبلیغاتی و فرهنگی چون صداوسیما، وزارتفرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمانتبلیغاتاسلامی و هزاران دستگاه عریض و طویل دیگر نتوانستهاند تصویر درست و دقیقی از بسیج، برای مردمی بسازند که تاریخ نشان داده که به سهولت، پذیرای حق و حقیقت هستند. شما یادتان میآید که در یک فیلم سینمایی و یا سریال تلویزیونی به پدیده بسیج به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم و با رویکرد غیر شعاری، پرداخته شده باشد. دستگاههای عریض و طویل باید پاسخ دهند که بسیج در فرهنگ و هنر ما چه جایگاهی دارد و مسئولین این دستگاه برای نشان دادن والایی این جایگاه چه کردهاند. بسیج و بسیجی برای اهداف و آرمانهای متعالیش، جان هم میدهد اما شما ای مسئولان فرهنگی که در فتنهها و بزنگاهها خط به اتوی کت و شلوارتان هم نمیافتد، لااقل در انجام وظیفهاتان کم نگذارید تا در دنیا و قیامت شرمنده بسیجیها نشوید.
محمد حسین خدایی