به گزارش خبرنگار «هنرآنلاین»، چند روز پیش بود که رضا امیرخانی در نشستی با انتقاد از دستگاه های فرهنگی گفت که؛ «متأسفانه قسمت رسمی دستگاههای فرهنگی ما سراغ مستندنگاری رفته که به نظرم قاتل ادبیات است.»
امیرخانی همچنین در ادامه به این موضوع تأکید کرده که؛ «به نظر من چنین آثاری در ساخت ادبیات نقشی ندارند اما در تخریب میتوانند نقش داشته باشند و به نظرم این نقش را خیلی خوب ایفا کردند.»
اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا نویسنده کاربلدی مانند امیرخانی مستندنگاری را قاتل ادبیات می داند. واقعیت این است که در چند سال اخیر مستندنگاری گسترش زیادی داشته و اتفاقا از دل بسیاری از این کارها، محصولات بسیار خوب و کارهایی بسیار موفق چه در حوزه کتاب و چه حتی پس از آن در حوزه فیلم های اقتباسی تولید شده است. اما از طرفی باید به این موضوع نیز توجه داشت که تا چه اندازه این مستندنگاریها نویسندگان جوان را از خلق داستانهایی برگرفته از ذهن خلاق خودشان دور کرده است. قطعا بسیار زیاد. از طرفی متأسفانه این نقد بر حوزه مستندنگاری کاملا وارد است که بسیاری از افراد که به سراغ این حوزه می روند نسبت به تکنیکهای داستان نویسی که می تواند در قلمشان تأثیرگذار باشد غافل هستند. این در حالی است که بدون شک نوشته حتی از نوع مستندنگاری آن زمانی ارزشمند می شود که حداقلهای تکنیک داستان نویسی در آن رعایت شود. اما متأسفانه گاهی شاهد چیزی کاملا برعکس این موضوع هستیم.
بنابراین شاید نتوان گفت که مستندنگاری قاتل ادبیات است اما قطعا اگر بدون درنظر گرفتن حداقلها به سراغ مستندنگاری رفته و روایت صرف بدون تکنیکهای نویسندگی برایمان اهمیت داشته باشد می توانیم این گفته رضا امیرخانی را عین واقعیت بدانیم.
از طرفی این نگاه دستگاه های متولی فرهنگ نیز اشتباه است که تنها به تولید آثار در حوزه مستندنگاری بها داده و از ادبیاتی که به قول امیرخانی مسیرش توسط محمدرضا بایرامی و دهقان باز شده بود، بسیار فاصله گرفته اند و حتی تا حدی این موضوع چشمگیر شده که چنین آثاری در انتشاراتی های معتبر نیز جایگاه گذشته را ندارد. بدون شک این صدمات جبران ناپذیری به ادبیات داستانی کشورمان زده است و پس از این نیز اگر فکری به حال آن نشود قطعا این صدمات بیشتر هم خواهد شد. این در حالی است که حل این مشکل کار ساده ای است، کافی است افراط و تفریط را کنار گذاشته و نگاه درستی به ادبیات داستانی کشور داشته باشیم و این هیچ منافاتی با این ندارد که مستندنگاری نیز به راه خود ادامه دهد، البته به شرط رعایت اصول اولیه! الان کمتر شاهد کتاب های خوب در حوزه ادبیات داستانی جنگ هستیم و به قول امیرخانی این در حالی است که داستاننویسی میتواند محل زایش باشد نه مرگ!