گروه فرهنگ و ادبیات خبرگزاری هنرآنلاین: مستند سه قسمتی «کف سوریه» کار جالبی است. از آن دسته کارها که در خاطر آدم میماند. چند وقت پیش تبلیغش را در شبکههای اجتماعی دیدم. اسم سوریه آنقدر برایم جذابیت داشت که بروم دنبال تهیه کردن این مستند و بنشینم پای روایتش. خدا را شکر پشیمان هم نشدم و این اثر صمیمی و تلاش تحسینبرانگیز سازندگانش به دلم نشست.
کف سوریه را سید محمدحسین خیرالامور کارگردان این مستند که البتّه خودش نام «ولاگ» را روی آن گذاشته جلوی دوربین روایت میکند؛ روایتی مودبانه، دقیق، دلچسب و حرفهای.
ولاگ یا ویدئو بلاگ یک ژانر نوتعریف است که مخلوق و زاییدۀ رسانههای شخصی و شبکههای اجتماعی بهحساب میآید. یکجور روایت تصویری فردی، با استفاده از دوربین تلفن همراه یا نهایتاً با یک دوربین تصویربرداری بدون تجهیزات جانبی و نورپردازی.
ولاگ کف سوریه را باید یک ولاگ سفری بدانیم؛ شبیه آنچیزی که در اینستاگرام رواج دارد. این توضیحات را دادم تا دوستان مستندساز و مستندشناس گردن کف سوریه را با شمشیر نقد تخصصی نزنند. بههرحال ما دربارۀ چیزی حرف میزنیم که قرار نیست در چارچوب و قواعد رسمی و تخصصی «مستند» بگنجد.
در این مجموعه ولاگ، راوی لحظات سفرش به سوریه را با ما به اشتراک میگذارد. لحن روان و قابل پذیرش روایت، واژهگزینی مناسب، بازی بدن و بیان نسبتاً خوب، تحرک بالا، شادابی و بهجان خریدن دشواریهای سفر ویژگیهای مثبت سید محمدحسین خیرالامور و نخستین عنصر تأثیرگذار کف سوریه محسوب میشود.
محمدحسین بهخوبی با مخاطب ارتباط میگیرد و سعی میکند سوریه را با هیجان به تصویر بکشد. بیان ناگفتهها و نشان دادن نادیدهها عنصر مطلوب و موثر دیگر این ولاگ است که بیننده را مجاب میکند تا انتهای اثر، پای روایتنگاری خیرالامور بنشیند.
تصویرگری واقعیتهای سوریه بدون جهتگیری و پرداختن به شهدای مدافعحرم عنصر سوم اثربخش کف سوریه محسوب میگردد.
افسوس که راوی خیلی به ذات و ماهیت تروریستها نمیپردازد. سید محمدحسین خیرالامور در تمام لحظات روایت از لفظ «مسلحین» برای توصیف گروهکهای تروریستی استفاده میکند. شاید این تسامح و عدم استفاده از واژههای برازندهتری همچون «تروریستها» و «تکفیریها» ریشه در عدم تمایل کارگردان به خشن کردن اثرش دارد. اثری که اگر خشونت و وحشیگری تروریستها نبود اصولاً دلیلی برای تولید نداشت.
بهعقیدۀ بنده جذب مخاطب حداکثری خوب است لکن ثبت کنندههای تاریخ باید حقایق آن را تمام و کمال حفظ کنند. بگذریم! طبیعتاً قرار نیست همه مثل من فکر کنند.
کارگردان و راوی کف سوریه جوان است که البتّه سن و سالش را نمیدانم. گوگل هم در لحظۀ تنظیم این مطلب تاریخ تولدش را نمیدانست. خوشبختانه جوانی و همزبانی با نسل جوان این فرصت را در اختیارش گذاشته تا مثل نسل خودش حرف بزند و ماجراهای سوریه را با زبان خودشان روایت کند. امیدوارم او در همین مسیر بماند و در آینده کارهای شهدایی بیشتری از سید محمدحسین خیرالأمور ببینیم.
کف سوریه بنده را بهعنوان یک بیننده با بخشهایی از فرهنگ مردم سوریه آشنا کرد. امنیت و آرامش مردم دمشق را هم نشانم داد. خیرالامور سفرش را طوری نتظیم کرده بود که حتماً به زیارتگاههای مهم سوریه سر بزند و دعاگوی مخاطبینش باشد.
مسیر شورآفرین و خاطرهساز حرکتش را لو نمیدهم تا دیدنش برایتان جذاب بماند. بعد هم دست چشمانم را گرفت و برد به استان حلب. به منطقهای که جبهۀ مقاومت هزینۀ سنگینی برای آزاد کردنش پرداخت. بیتردید حضور در قدمگاه و معراج شهدای مدافعحرم و روایت شکل شهادتشان نقطۀ عطف ولاگهای اوست. چیزی شبیه گزارشهای راهیاننور خودمان با این تفاوت که بعید است زیارت مشهد بچههای مدافعحرم نصیب ما ایرانیها بشود؛ حتا اگر پایمان به سوریه برسد. از این جهت اثر محمدحسین خیرالامور منحصربفرد و بینظیر بهنظر میرسد.
کف سوریه نیاز به یک بازتدوین اساسی دارد؛ لاأقل آن نسخهای که من دیدم ایرادات غیرقابل گذشتی داشت و بهتر است جناب خیرالأمور دوباره بنشیند پشت میز تدوین. عدم اضافهگویی یکی دیگر از نکات ارزشمند این اثر بهشمار میرود. چیزی که قطعاً رضایت جوان امروزی را در پی دارد. البتّه اختصار خاصیت چنین تولیداتی بوده و اینگونه آثار حوصلۀ شرح و تفصیل ندارند. در کل تماشای «کف سوریه» را به همۀ اقشار جامعه سفارش مینمایم. بیشک این مستند بیتکلف و مهربان مورد پسندتان واقع میشود. این را از کسی بپذیرید که دو دهه از عمرش را در وادی مستندسازی برای شهدا گذرانده و با موضوع بیگانه نیست.
اگر قبل یا بعد از مطالعۀ این یادداشت کف سوریه را دیدید حتماً نظراتتان را پایین همین مطلب با ما به اشتراک بگذارید. تردید ندارم که صدها نکته به نظر شما میرسد که از چشم بنده پنهان مانده است.
حمید بناء