گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این روزها نسلی دست به قلم شده و در مورد روزهای دفاع مقدس و خاطرات آنروزها می نویسند که یا سنشان به جنگ قد نمیدهد و یا چیز زیادی از آن دوران بهخاطر ندارند. با این وجود خوب از عهده این کار برآمدهاند و سهم عمدهای در زنده نگه داشتن یاد و خاطرات رزمندگان و به خصوص شهیدان دارند. گاهی این نویسندهها زندگینامه شهدا را به رشته تحریر درآورده و گاه داستانهایی نوشتهاند که برگرفته از وقایع و واقعیتهای جنگ است. در سالهای پس از جنگ، به ویژه در سالهای اخیر بانوان نویسنده نیز نقش پررنگی در این حوزه ایفا نمودهاند. بههمین بهانه به سراغ یکی از بانوان نویسنده رفتیهایم که نخستین کتابش یا عنوان قدم هشتم را بهتازگی توسط انتشارات مائده ماندگار چاپ و روانۀ بازار کرده است.
بیمقده برویم سر اصل مطلب؛ چه شد که نام کتابتان را گذاشتید قدم هشتم؟
قدم هشتم، نام یکی از 12 داستان کتاب بنده است. این داستان هر چند مانند دیگر داستانهای کتاب، در مورد فرهنگ ایثار و شهادت است اما با این حال عشق به امام هشتم، امام رضا علیهالسلام از دیگر موضوعاتی است که در این داستان به آن پرداخته شده و به نوعی پیوند میان شهدا و امام رضا علیه السلام را روایت میکند. و قدم هشتم نمادی از مراحل سلوکی بهحساب میآید که شخصیت داستان باید طی کند تا به آن چه که باید، برسد.
این اولین کتاب شماست، اما پیش از این در حوزه فیلم دفاعمقدس چند اثر تولید کردهاید. این نشان میدهد که به حوزه دفاع مقدس علاقه ویژهای دارید. کمی درباره این علاقه برایمان بگویید.
من متولد شهر جنگ زده کرمانشاه هستم. پدرم بازنشسته ارتش است و در زمان جنگ نیز در کرمانشاه خدمت می کرد. هر چند چیزهای زیادی به خاطر سن کمی که داشتم به خاطر نمی آوردم اما مردم شهرهای مرزی بیش از دیگر شهرها از جنگ لطمه خوردند. و بیش از دیگر شهرها در معرض خطر بودند. من نگاهم این بود و تمام تلاشم را کردم که در قالب داستان، هم از رنج و سختی بگویم که جنگ بر مردم به ویژه مردم شهرهای جنگ زده تحمیل کرد و هم ایستادگی و ایثارشان را روایت کنم. ایثاری که ستودنی است و ستودن آن نیز باید در عرصه ادبیات و هنر متجلی شود.
در مقدمه کتاب اشاره کردید که برخی از داستان ها برگرفته از واقعیت است. چند درصد از داستان ها این گونه است؟
بله برخی برگرفته از داستانهای واقعی و خاطرات خانواده خودم است اما به جز این چند داستان که اشاره کردم بقیه زاییده ذهن است و سعی شده که مطابق با فرهنگ جبهه و رزمندگان بوده و به فضای آن دوران نزدیک باشد.
اساسا چقدر پرداختن به داستان های دفاع مقدس را در اینروزگار ضروری میدانید؟
داستان های دفاع مقدس، داستانی از بطن زندگیِ مردم عادی است. مردمی که در روستا و از محله های بالا و پایین شهرهایمان راهی جبهه می شدند. در واقع می توان گفت که دفاع مقدس برای مردم بود و بس، مردمی عادی که دین و کشورشان برایشان مهم بود، دفاع مقدس برای قشر خاصی نبود. همه پای کشور ایستادند و حالا هم همین مردم ثبتِ روزهای پر از تلخی ها و حتی شیرینی ها را از ادبیات و هنرِ این کشور طلب دارند. و حقشان این است که خاطراتشان ثبت و ضبط شود.
داستان های دفاع مقدس باید با چه ملاحظاتی نوشته شود تا به دل مخاطبان بنشیند.
بدون شک اولین مورد، این است که به دور از شعار باشد. شعار مخاطب را پس میزند. بعد از آن چیزی که اهمیت دارد این است که نویسندگان این حوزه مانندِ نویسندگان دیگر حوزهها بر تمامی ابعاد و تکنیکهای هنری داستان نویسی واقف باشند. برخی تصورشان این است که نویسندگیِ حوزه دفاع مقدس، صرفا به پیاده کردن خاطرات و در نهایت ویراستاری آن است. اما قطعا این گونه نیست بلکه باید کاملا هنرمندانه و چه بسا بسیار تکنیکیتر و هنرمندانهتر از دیگر سوژهها، به موضوعات دفاعمقدسی پرداخت و این میسر نمی شود جز با تمرین مداوم و مطالعه فراوان
برخی میگویند که داستانهای کوتاه دیگر مانند گذشته طرفدار ندارد و باید به سمت رمان رفت. نظر شما چیست؟
تا حدی در جامعه ما همین گونه است. اما آن چه که مسلم است داستان کوتاه و حتی فیلم کوتاه هنرِ یک هنرمند را به رخ میکشد. زیرا باید در فرصتی کوتاه، و با مهارت فراوان آن چیزی را که رمان در صفحات بسیار بیشتر و یا فیلم سینمایی در دقایق بیشتر به آن میپردازد، به تصویر کشیده و یا به رشته قلم درآورد.