گروه ادبیات هنرآنلاین: نمیدانم او را با چه عنوانی معرفی کنم؛ خبرنگار، نویسنده، پژوهشگر تاریخ جنگ، کارشناس کتاب، ناشر و یا منتقد سینما. میثم رشیدی مهرآبادی در تمام این حوزهها کارنامۀ قابل اعنتا و درخشانی دارد. رشیدی مهرآبادی در یکی از روزهای گرم تابستان 402 به دفتر هنرآنلاین آمد و چند دقیقهای دربارۀ کتاب برایمان حرف زد. بیتردید در فرصتهای دیگر بیشتر با او همکلام خواهیم شد. آنچه در ادامه میخوانید چکیدهای از گفتگوی ما با ایشان است.
نقش مافیای کاغذ در گرانی کتاب
سردبیر هفتهنامۀ تخصصی «قفسه کتاب» صحبتهایش را با تشریح برخی از مشکلات صنعت نشر در کشورمان آغاز کرد و گفت: وضعیت کاغذ و نقدینگی ناشرها نابسامان است اما ناشرها بسیار صبور و عفیف هستند و صدایشان در نمیآید. مافیای کاغذ خیلی قوی است و من میپذیرم که هرکسی توان درافتادن با آنها را ندارد ولی وزارت ارشاد باید نقش مهمتری ایفا بکند و خیلی جدیتر پیگر موضوع باشد. البتّه تلاشهایی انجام داده و نمیتوانم بگویم که کار را رها کرده ولی ما انتظار بالاتری داریم.
نویسندۀ کتاب «خیابان تبریز» ادامه داد: بحث قیمت کاغذ خودش یک داستان است لکن بحث مهمتر عدم ثبات قیمت کاغذ در چند سال اخیر است که آرامش فکری را از ناشرین گرفته است. گران شدن قیمت کاغذ برای ناشر یک خوبی دارد و آن اینکه ناشر هر کتابی را چاپ نمیکند و بین آثار رسیده دو دوتا و چهارتا میکند تا کار بهتر را چاپ کند و این بهنفع صنعت نشر است امّا به همان مقدار وقتی قیمت ثبات ندارد حواس ناشر از کارش پرت میشود. یعنی بهخاطر نوسان ساعتی قیمت کاغذ نمیداند که در روزی که کتابش آمادۀ چاپ شده با توجه به قیمت کاغذ هزینۀ چاپ چقدر برایش تمام میشود. این معضل در ناشرهای خصوصی بیشتر خودش را نشان میدهد. حرف ما این است که یک حلالزادهای بیاید و مثلاً پنجهزار درصد قیمت کاغذ را بالا ببرد ولی دو سال همانجا نگه دارد. همانطور که پیشتر گفتم گرانی یک داستان است و عدم ثبات یک داستان دیگر. گرانی شاید بهنفع صنعت نشر باشد امّا باید قیمتها ثابت باشد تا ناشر بتواند برای یک افق یکساله برنامهریزی کند. در حال حاضر واقعاً نمیشود برای کتاب برنامهریزی مشخصی انجام داد.
دبیر سرویس پایداری روزنامۀ جامجم پشتپردۀ مافیای کاغذ را اینطور تبیین نمود: مافیای کاغذ برای من آنجایی معنی پیدا کرد که اردیبهشت سال 98 وقتی حضرت آقا تشریف آوردند به نمایشگاه کتاب، برای استراحت رفتند به غرفۀ مجمع ناشران انقلاباسلامی برای استراحت. آنروز ایشان تأکید خاصی بر حل مشکل کاغذ داشتند امّا وضع کاغذ بسیار بدتر شد. یعنی مافیا آمد وسط که حرف حضرت آقا روی زمین بماند. من اصل مافیا را آنجا فهمیدم که میخواهد خودنمایی بکند. اینکه مافیا چه کسانی هستند را نمیدانم ولی روشن است که مافیا دست قوی و قدرتمندی در کارخانههای کاغذسازی داخلی دارد تا نگذارد علیرغم توانمندی کارخانجات داخلی، کاغذ کتاب تأمین شود. توجه داشته باشید که کتاب بخش کمی از سرانۀ مصرف کاغذ در کشور را به خودش اختصاص میدهد. در همین بخش کوچک هم سهم بزرگتر مربوط به کتابهای درسی بوده و سهم کوچکی مربوط به ناشرین میشود که توسط تولید کنندگان داخلی قابل تأمین است امّا مافیا کاری میکند که تولید کاغذ داخلی پایینتر از میزان مصرف و نیاز جامعه باشد تا همواره کاغذ گران بماند. سود مافیا در واردات کاغذ است. وزارت ارشاد در دورۀ جدید برنامههایی برای رشد تولید کاغذ داخلی داشته و به موفقیتهایی هم دست یافته است امّا هنوز به در نقطهای نرسیده که دغدغهها کم یا برطرف بشود چون این حوزه عقبماندگیهای زیادی دارد.
خالق کتاب «صد روسی» در بخش دیگری از این گفتگوی کارشناسی اضافه کرد: همین مشکلات سبب شده که تیراژها به زیر صد و یا حتا پنجاه نسخه برسد. درواقع ناشرها نقدینگی برای چاپ صد نسخه هم ندارند و باید تعداد کمتری چاپ کنند و بهفروش برسانند و دوباره بروند سراغ چاپ اثرشان. خب وقتی ناشر باید توانش را برای بیست تا پنجاه نسخه کتاب بگذارد به همان نسبت انرژی کمتری برای ویرایش کتابها و طرح جلدشان میگذارد. این مشکلات کلیّت کیفیت کتابسازی را پایین میآورد؛ از ویراستاری و طرح جلد گرفته تا تبلیغات و ترویج گرفته که بههرحال آنها هم یک هزینههای مختصری دارند. نقطۀ مهم و تأسفبرانگیز ماجرا کتابهای خوبی است که در لابلای این مسائل به چاپ میرسند ولی به دست مخاطب اصلی نمیرسند بهخاطر اینکه خوب توزیع و دیده نشدهاند.
علل بالارفتن آمار فروش کتاب در نمایشگاه امسال
فعال رسانه حوزه جهاد و پایداری بعد از این توضیحات چند جملهای هم درباره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران حرف زد. وی ضمن تأیید آمارهای بالای فروش کتاب در ایام برپایی نمایشگاه دربارۀ علل این رونق فروش اظهار نمود: افزایش قیمت کاغذ در بهار امسال نسبت به زمستان سال گذشته موجب بالارفتن قیمت کتابهای چاپ امسال شده بود لکن ناشرین بر مبنای قانون نمایشگاه باید کتابهایشان را به همان قیمت زمان چاپ عرضه کنند. همین مسئله باعث شد تا مخاطبین برای اینکه فرصت خرید کتاب با قیمت سال پیش را از دست ندهند، نیازهایشان را از نمایشگاه تأمین کنند. علاوه بر این اضافه شدن فروشگاههای ناشرین به سامانۀ فروش آنلاین هم دست خوانندگان را برای خرید بیشتر باز گذاشت. موجودی زیاد، قیمت پایین و ارسال رایگان امکان خرید را بالا برده بود. من خودم از این موقعیت خوب خرید در سامانۀ اینترنتی استفاده کردم. این موارد آمار خرید کتاب در نمایشگاه را بالا برد. به این نکته هم باید اشاره کنم که خوشبختانه امسال شاهد استقبال چشمگیر و خوبی از نمایشگاه کتاب تهران بودیم و مردم از همان روز نخست در نمایشگاه حضور داشتند و قاعدتاً این حضور منتج به خرید هم میشود و آمار فروش ناشرین را بالا میبرد.
ویزیت کتاب حلقۀ مفقودۀ مطالعه در کشور
این کارشناس کتاب در ارتباط با سرانۀ مطالعه خاطرنشان نمود: شکرخدا سرانۀ مطالعۀ کتاب بالاست. الان کسی را نداریم که بخواهد کتابی را بخواند و از دسترسی به آن محروم باشد چرا که نهاد کتابخانههای عمومی خیلی فعّال است و من بارها شاهد بودم که بچههای آنجا کتابهای بهروز و جدید را برای کتابخانههای سراسر کشور تأمین میکنند. خود من با اینکه بسیاری از ناشرین و نویسندهها کتابهایشان را برایم میفرستند ولی بخش مهمی از کتابهای مورد نیازم را از کتابخانهها تهیه میکنم و احتیاجی به خریدشان نیست. البتّه که جای نگهداری این همه کتاب را هم ندارم. اینروزها کسی محروم از کتاب نیست و این باعث شده که سرانۀ مطالعه در کشور بالا برود و مشکلی از این بابت نداریم. مشکل بزرگ ما در مبحث کتابخوانی «ویزیت کتاب» است.
مولف کتاب «حاجی فیروز» در توضیح ویزیت کتاب و ابراز داشت: باید کارشناسانی بهعنوان پزشک تشخیص بدهند من با روحیات و علائق و مشکلات و کمبودهایی که دارم الان چه کتابی را باید بخوانم. ما در تشخیص کتابی که باید بخوانیم مشکل داریم نه در تأمین آن. این مشکل در برنامههای تلویزیونی هم خودش را نشان داده است. من در جلسهای به آقای جبلی رئیس سازمان صداوسیما گفتم که ما مشکلی برای تبلیغ کتاب در برنامههای تلویزیونی نداریم و به هر تهیهکنندهای بگوییم فلان کتاب را تبلیغ کن با روی باز میپذیرد. خود آقای وحید جلیلی هم توجه ویژهای به معرفی کتاب در رسانۀ ملّی دارد. در آن جلسه به آقای جبلی گفتم مشکل اصلی کارشناسی کتاب است؛ کسی نیست که به ما بگوید کدام کتاب را باید بخوانیم لذا میبینیم که یک گزارشگر حرفهای کتاب در صداوسیما کتابی را معرفی میکند که به لعنت خدا نمیارزد. آن شخص سالهاست که در حوزۀ کتاب فعالیت میکند امّا هنوز تبدیل به کارشناس کتاب نشده و در اتمسفر کتاب نیست.
پدیدآورندۀ کتاب «سیبی که آقا به من داد» نکاتش در باب ویزیت کتاب را اینگونه پیگرفت: خیلی وقتها کتاب پسر فلان آقا و عروس فلان خانم و مدیر فلان اداره، به مسئولین ارشاد و رسانۀ ملّی تحمیل میشود. آنها هم فکر میکنند که دستشان پر از کتاب خوب است در حالیکه اینطور نیست. یک کارشناس خبره کسی است که با مولفین و ناشرها ارتباط میگیرد و بین کتابخانهها میگردد و تحقیق میکند تا کتاب خوب را پیدا کند و برای معرفی به رسانۀ ملّی ببرد. اینجور کارشناسها میداند که چه کتابی مورد تأیید است و باید در کدام بخش رسانۀ ملّی ضریب بخورد. مثلاً یا تکیه بر کیفیت و ارزش محتوایی آثار بگوید این کتاب در بخش خبری پربازدید بیستویک معرفی شود و آن یکی ساعت سه شبکۀ سه و فلان کتاب در بخش خبری بیستوسی. این یکی باید با دعوت از نویسنده به مردم شناسانده شود و آن یکی با حضور قهرمان کتاب. متأسفانه چنین قوۀ عاقلهای در صداوسیما وجود ندارد. امیدوارم مدیران و مسئولین متوجه این مقولۀ مهم بشوند و روش معرفی کتاب در رسانهها را عوض کنند. به این مسئلۀ حائز اهمیت هم دقت داشته باشیم که آسیب خواندن کتاب نامناست فقط تضییع وقت و هدر دادن پول نیست و مصائب جبران ناپذیر بزرگتری را بهدنبال دارد. خانمی را میشناسم که بهسبب تعدد مطالعۀ رمانهای ناسازگار با روحیاتش به جایی رسیده که میگوید من دیگر انگیزهای برای بزرگ کردن فرزندانم ندارم. وقتی ریشهیابی میکنیم میبینیم که زیاد خواندن رمانهایی که با حالات و روحیاتش همخوانی نداشته به شخصیت و دین و اخلاقش دست نزده ولی نگاه او به زندگی را تغییر داده است. من آدمهای کتابخوان زیادی را میبینم که زندگی کردن را بلد نیستند و فقط حجیم خواندهاند. منظومۀ مطالعاتی این آدمها مشکل دارد و فکر میکنند حرف هر چیزی که صحافی شد را باید بپذیریم. حرف آن کتاب لزوماً بد نیست ولی ممکن است به درد آن شخص نخورد.
میثم رشیدی مهرآبادی گفتگو را اینطور خاتمه داد: اینکه گفتم ویزیت یعنی هر شخصی باید به کارشناس مراجعه کند تا کتاب مناسب با روحیاتش را پیدا کند. من خودم به کسی که او را نمیشناسم کتاب معرفی نمیکنم. البتّه ما در رسانه مجبور و موظّف به معرفی کتاب هستیم. خود ما در هر شمارۀ قفسۀ کتاب حدوداً بیست تا بیستوپنج کتاب را با گفتگوی مفصّل یا یک یادداشت چند خطی معرفی میکنیم. ما در تلاشیم که اولاً شأن هر اثری از نظر کیفیت رعایت شود و مخاطب از روی شیوۀ پرداخت ما به کتابها به ارزش آنها پی ببرد. درواقع سعی ما این است که مخاطب با معرفی ما و شناخت خودش، بفهمد که کتاب به دردش میخورد یا نه. ما برنامهای با عنوان «جلد دوّم» در شبکۀ کتاب داریم که در آنجا هم با همین رویکرد مشغول معرفی کتاب خوب و مناسب به مخاطبین هستیم.