گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حسین بن علی بن ابیطالب(ع) مشهور به اباعبدالله(ع) و سیدالشهدا(ع) سوم شعبان سال چهار هجری قمری در مدینه به دنیا آمدهاند. ایشان فرزند دوم امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) و نوه حضرت محمد(ص) هستند.
امام حسین(ع) تقریبا ۳۱ سال داشتند که امام علی(ع) حاکم جامعه اسلامی شدند. بعد از جنگ جمل امیرالمومنین(ع)، به همراه فرزندانشان به کوفه هجرت کردند و آنجا را مرکز حکومت اسلامی قرار دادند. امام حسین(ع) در هر سه جنگی که در این دوران پیش آمد، حضوری فعال داشتند و در جریان حکمیت نیز ایشان یکی از شاهدان از سوی پدر بودند. پس از شهادت امیرالمومنین(ع)، امام حسن(ع)، به امامت رسیدند. در دوران امامت برادر، امام حسین(ع) همانند سایر شیعیان، مطیع و سرسپرده کامل برادرشان بهعنوان امام شیعیان بود و در اطاعت اوامر او ذرهای سستی نمیکردند. امام حسین (ع) در تمامی مواضع سیاسی و در مهمترین آنها، ماجرای جنگ امام حسن(ع) با معاویه و توقف آن، پشتیبان و مطیع امر امام خویش بودند. پس از این جریان، امام حسین(ع) بههمراه برادر از شهر کوفه به مدینه، زادگاه خود، بازگشتند و در کنار مرقد رسول خدا(ص) به وظیفه تربیت، ارشاد مردم، تبیین و تفسیر احکام الهی پرداختند.
امام سوم شیعیان ۱۰ سال امامت را بر عهده داشتند. بدون شک قیام جاوید عاشورا و فداکاری امام حسین(ع) و یارانشان فقط برای صیانت و پاسداری از ارزشها و مقدسات دینی بود و همین انگیزه در لحظه لحظه نبرد کربلا متبلور بوده است. اگر فداکاری و پاسداری سالار شهیدان نبود، نامی از اسلام و مکتب برجای نمیماند. بهخاطر جایگاه پاسدار، همزمان با میلاد امام حسین (ع) روز «پاسدار» گرامی داشته میشود. پاسداری رسالتی است انسانی و الهی که شایسته بندگان وارسته است.
مجموعه سخنان و آثار ایشان در قالب حدیث، دعا، نامه، شعر و خطبه در کتاب «موسوعة کلمات الامام الحسین» و کتاب «مسند الامام الشهید» گردآوری شده و درباره شخصیت و زندگی امام حسین(ع) نیز، آثار فراوانی در قالب دانشنامه، زندگینامه، مقتل و تاریخ تحلیلی نگاشته شده است.
در منابع شیعه و سنی آمده است که پیامبر(ص) نام حسین را بر ایشان نهادند. براساس روایات، این نامگذاری به فرمان خداوند انجام گرفته است. ابوعلی، ابوالشهدا (پدر شهیدان)، ابوالاحرار (پدر آزادگان) و ابوالمجاهدین (پدر جهادکنندگان) از کنیههای امام حسین(ع) محسوب میشوند.
امام حسین(ع) القاب فراوانی دارند که برخی از آنها با القاب برادرشان امام حسن(ع) مانند «سید شباب اهل الجنة» مشترک است. روایتهای متعددی از حضرت محمد(ص) در فضیلت امام حسین(ع) نقل شده است از جمله «حسن و حسین سرور جوانان بهشتاند» و «حسین چراغ هدایت و کشتی نجات» است. زکی، طیب، وفی، سید، مبارک، نافع، الدلیل علی ذاتاللّه، رشید، و التابع لمرضاة اللّه برخی دیگر از القاب امام حسین(ع) به شمار میآیند.
امام حسین(ع) همچون سایر ائمه داراى شخصیت، ممتاز و عالى بودند گرچه ذکر تمامى اوصاف حضرت در این مقال نمىگنجد اما حلم و بردبارى، علم امام، فروتنى و تواضع و رقت قلب و مهربانى ایشان چند صفت از او صاف کمالیه امام سوم است. برای زیارت امام حسین(ع) فضیلتهای بسیاری ذکر شده و در احادیث منقول از پیامبر(ص) و امامان شیعه بر آن تاکید بسیار شده است، همچنانکه برای تربت آن حضرت فضائل بسیاری یاد کردهاند. زیارت امام حسین علیهالسلام، بهویژه از نزدیک و در روزهای عرفه، عید فطر، عید قربان، اول و نیمه ماه رجب، نیمه شعبان، عاشورا و اربعین و شبهای قدر مستحب است.
با محوریت زندگی امام حسین(ع) کتابهای متعددی نوشته شده و نشر یافته است؛ معرفی ۲۰ عنوان:
۱-«قرآن، حسین، شهادت» نویسنده محمدجواد مغنیه- مترجم محمدرسول دریایی
۲-«آهی سوزان بر مزار شهیدان» نویسنده سیدبنطاوس مترجم آیتالله سیداحمد فهریزنجانی
۳-«حماسه حسینی» نویسنده علامه شهیدمرتضی مطهری
۴-«نهضت امام حسین (ع) و قیام کربلا» نویسنده غلامحسین زرگرینژاد
۵-«تاملی در نهضت عاشورا» نوشته حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان
۶-«قیام حسین (ع)» نوشته سیدجعفر شهیدی
۷- «مقتل ابو مخنف» گردآوری و ترجمه حجتالله جودکی
۸ -«حکمتهای حسینی» و «سیره حسینی» از حجتالاسلام جواد محدثی
۹-«امام حسین(ع)» به قلم فریبا کلهر
۱۰-«روضههای استاد فاطمینیا» تدوین و تحقیق محمد رحمتیشهرضا
۱۱-«زندگانی حضرت ابی عبدالله الحسین سید الشهدا (ع)» نویسنده ابوالقاسم سحاب
۱۲-«حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)» نویسنده حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان
۱۳-«تاریخ خلفا، از رحلت پیامبر (ص) تا زوال امویان» نویسنده حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان
۱۴-«صحیفة الحسین (ع)» نویسنده شیخ جواد قیومی اصفهانی
۱۵-«پیام عاشورا» گزیده سخنان آیتالله محمد فضلالله
۱۶-مجموعه ۳ جلدی «بر آستان ارادت» گردآوری جواد قربانپور
۱۷-«امام حسین(ع)» از مجموعه قصههای زندگانی چهارده معصوم(ع) نوشته نجواد نعیمی
۱۸-مجموعه کتاب «چهارده اختر تابناک» به قلم احمد احمدیبیرجندی
۱۹-«سبوی کربلا» نوشته حسین ترکمانیان
۲۰-«مصباحالهدی» سروده محمدجواد غفورزاده(شفق)
شاعران آیینی نیز در اشعاری به میلاد امام سوم شیعیان پرداختهاند؛ چند نمونه شعر:
امشب همه عالم پر از شور حسین است
چشم ملایک روشن از نور حسین است
سینای دل یک شعله از طور حسین است
قلب رسولالله مسرور حسین است
خورشید ثاراللهیان امشب درخشید
چشم همه آزادگان را نور بخشید
امشب عجب شوری دل دیوانه دارد
امشب یم رحمت به کف دردانه دارد
امشب محمد(ص) در بغل ریحانه دارد
امشب علی قرآن به روی شانه دارد
امشب ز هم واشد گل لبخند زهرا
آمد به دنیا نازنین فرزند زهرا
این مشرق الانوار رب المشرقین است
این جان عالم این امام العالمین است
این عین حق یعنی علی را نور عین است
این شمع جمع آل پیغمبر حسین است
دیدار روی خالق سرمد مبارک
قرآن به روی سینه احمد مبارک
این کیست مصباح الهدا فلک نجات است
شوینده لوح تمام سیئات است
این کام خشکش خضر را عین الحیوه است
این هستی ما در حیات و در ممات است
دار و ندار انبیا هست خداوند
چشم خدا روی خدا دست خداوند
چشم نبی محو تماشای حسین است
کوثر گریبان چاک لبهای حسین است
خورشید محشر روی زیبای حسین است
کل قیامت قد و بالای حسین است
عشاق او در حشر روی باز دارند
با دیدن رویش به جنت ناز دارند
خورشید حسن ابتدا بادا مبارک
آزادگان را مقتدا بادا مبارک
بر جسم دین خون خدا بادا مبارک
میلاد مصباح الهدا بادا مبارک
بیت الحرام دل رواق منظر او
روح تمام انبیا در پیکر او
ایمان به دون مهر او کفر تمام است
جنت به غیر دوستان او حرام است
دوزخ به یاد روی او برداً سلام است
قرآن سوای مکتب او ناتمام است
رخسار او قرآن منشور است ما را
هر زخم او یک آیه نور است ما را
نام حسین اول به قلب ما نوشتند
آنگه گِل ما را به مهر او سرشتند
آنانکه بذر حب او در سینه کشتند
نه عاشق حور و نه دنبال بهشتند
فردای محشر چشمشان سوی حسین است
حور و قصور و خلدشان روی حسین است
ای روح پاک انبیا پروانه تو
قلب همه خوبان عالم خانه تو
کوه غم خلق جهان بر شانه تو
عقل و خرد دیوانه دیوانه تو
بگذار تا آشفته موی تو باشم
دیوانه زنجیری کوی تو باشم
از کودکی گویی در آغوش تو بودم
با هر هلال غم سیه پوش تو بودم
در زمره عشاق خود جوش تو بودم
در هر نفس گویا و خاموش تو بودم
در خانه دیدم از تو یک عکس خیالی
با یک نگه کردی مرا حالی به حالی
از پارههای دل به خاکت گل نشاندم
سرمایهام اشکی که بر پایت فشاندم
خود را ز هر سو بر سر کویت کشاندم
بالله قسم بیمهر تو قرآن نخواندم
صوم و صلوه و عشق و ایمانم تویی تو
گلواژههای صوت قرآنم تویی تو
هر چند قابل نیستم تا با تو باشم
بگذار در دنیا و عقبی با تو باشم
در مرگ و قبر و حشر تنها با تو باشم
در خلوت و در انجمنها با تو باشم
عشقم، کتابم، دینم، ایمانم، تویی تو
هم کعبهام هم قبله جانم تویی تو
این جرمهای بیشمارم یابن زهرا
این چشمهای اشکبارم یابن زهرا
بر در گهت امیدوارم یابن زهرا
تنها تویی دار و ندارم یابن زهرا
من هر که هستم «میثم» کوی شمایم
آلودهام اما ثناگوی شمایم
غلامرضا سازگار
شمع مىخندد و شوق رخ جانان دارد
شمع از اشک و، گل از ژاله شود زیباتر
شمع مىخندد و مىگرید و شاد است وغمین
نور شادى همه آمیخته با هاله غم
شمع نور ازلى قلب همایون نبى است
این چه رازى است خدایا که محمد امشب
دانى از چیست که احمد شب میلاد حسین
بیند آینده او را چو در آئینه غیب
شاد از این است که آخر ثمر عشق رسید
آمد آن سایه رحمت که پناه همه اوست
آمد آن یکه سوارى که بوقت جولان
آمد آن لاله خونین رخ صحراى بلا
میزبان دو جهان فاطمه را مهمان است
نور سیناست که مدهوش از او موسى شد
دم عیسى همه در خاک شفا خانه اوست
این حسین است که با این همه آیات جمال
این حسین است که از حشمت ثاراللهى
این حسین است که از پیرهنى خون آلود
این حسین است که گیسوى على اکبر او
این حسین است که سر لشگر پر همت او
این حسین است که از خرمن گلگون کفنان
قهرمان است حسین وزده بر سینه نشان
پر هیاهو کند از مقدم خود محشر را
بى نظیر است (حسان) سفره احسان حسین
اشکها بین که از این خنده بدامان دارد
خنده با دیدهتر جلوه دو چندان دارد
این چه حالى است که در محفل خوبان دارد
که به لبخند عیان غصه پنهان دارد
که دل هر بشرى نور خود از آن دارد
لب پر خنده ولى دیده گریان دارد
غم وشادى بهم از دیدن جانان دارد
زین جهت سوز نهان اشرف انسان دارد
آمد آن فرد که بر جامعه رجحان دارد
هر کجا روى کند میل به احسان دارد
عرصه روز جزاتنگى میدان دارد
که بدل داغ زهفتاد ودو قربان دارد
نازم آن بخت که این کوکب رخشان دارد
پور زهراست که عشاق فراوان دارد
که بهر درد غمى چاره و درمان دارد
روى دامان نبى جلوه قرآن دارد
خاتم دولت صد ملک سلیمان دارد
صد چو یعقوب اسیر غم هجران دارد
رشته انس به دلهاى پریشان دارد
تشنه لب، دست فشان، مشگ به دندان دارد
گلشنى تازهتر از روضه رضوان دارد
زلب اصغر خود لعل بدخشان دارد
او که از جانب حق اذن به غفران دارد
که بخوان کرمش این همه مهمان دارد
حبیباللّه چایچیان
ما زیر دین خامس آل عبائیم
شکر خدا دیوانه کرببلاییم
زیر علامت داد زهرا نان ما را
در بهترین نقطه ازین عالم گداییم
اصلا خبر از درد بی درمان نداریم
تا گرم خدمت بین این دارالشفائیم
آن قدر مست از نام شیرین حسینیم
که بی نیاز از باده و میخانههاییم
در این دو قطره اشک شد دریای غم، غرق
دیوانه از این معجزات اشکهاییم
هر بنده باشد با کسی، ما با حسینیم
دلداده پرچم، سیاه یا حسینیم
پر کرده بوی سیب، امشب کوچهها را
دادند بر شیر خدا، خون خدا را
زرگر شناسد قدر زر را، پس نداند
جز فاطمه کس، قدر مصباح الهدی را
شش ماهه دنیا آمده، چون بیش از اینها
طاقت ندارد بی کسی مجتبی را
این طفل از روز نخست آفرینش
دیوانه کرده هم غریب هم آشنا را
این کیست که شد روضه خوان او خدا و
با ماجرایش پاک کرده انبیا را
نه شیعه، نه زهرا، نه حیدر، نه پیمبر
او را خدا هم دوست دارد
جور دیگرای نام تو حک گشته روی بال فطرس
تو آمدی و شد عوض اقبال فطرس
تو کیستی که تا دو چشمت باز گردید
یک لحظه طی شد، راه چندین سال فطرس
آن حسرت و خانه به دوشیها میارزید
خوش بود، چون حوا و آدم، فال فطرس
دور سرت میگشت و میخوردند حسرت
یک عرش در آن لحظهها، بر حال فطرس
تو بال و پر دادی شکسته بالها را
داری فراوان دور خود، امثال فطرس
باز است بر عالم، کرامت خانه تو
خوش عاقبت شد، هر که شد دیوانه تو
قربان آن عاشق که درگیر حسین است
قربان آن ملکی که تسخیر حسین است
اصلا ندارد روز محشر گیر و داری
هر کس در این عالم دلش گیر حسین است
باید شود این گونه مصداق شجاعت
وقتی علی مرتضی، پیر حسین است
سر داده و سر پیش ظالم خم نکرده
اسلام مدیون دل شیر حسین است
چشم زمین و آسمان جمعه به جمعه
در انتظار آخرین تیر حسین است
یک روز میگردد حسینی کل عالم
گیرد تمام این زمین بوی محرم
کردند غوغایی مسلمانان دینش
پیچیده در عالم صدای اربعینش
اعجاز یعنی اینکه او در نصف روزی
جا داد دنیا را میان سرزمینش
او کیست زرتشتی، یهودی و مسیحی
گشتند مثل شیعیان صحرا نشینش
این گریهها داده نتیجه، دارد عالم
دیوانه میگردد از اسم دلنشینش
دنیا گلستان میشود وقتی شود پُر
از سینه زنهای قیامت آفرینش
این عشق پاینده است تا روز قیامت
از ماه هم دل برده، مصباح هدایت
او شهریار عالم و خوبان سپاهش
با آبروهای دو دنیا در پناهش
میخواست دست قاتلش را هم بگیرد
آری رسیده بر همه خیر و صلاحش
با دست خالی هیچ کس بیرون نیامد!
چه سفرهای انداخت او در قتلگاهش
خوردند نانش را، نمکدان را شکستند
شد هلهله تنها جواب آه آهش
آهای فرات بی وفا، آتش بگیری
از تشنگی شد دود، عالم در نگاهش
گل بود، تیر و سنگ و نیزه، پرپرش کرد
ای بشکند دست کسی که بی سرش کرد
محمدحسین رحیمیان
گرچه از عشق فقط لطمه زدن را بلدیم
گرچه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم
گرچه در خوبترین حالت مان نیز بدیم
جز در خانه ارباب دری را نزدیم
روزگاری است که ما رعیت این خانه شدیم
سجده شکر بر آریم که دیوانه شدیم
از همان روز که حُسنش به تجلی دم زد
از همان دم که دمش طعنه به جام جم زد
از همان لحظه که مهرش به دلم پرچم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
بنده عشقم و مجنون حسین بن علی
در رگم نیست به جز خون حسین بن علی
آسمان با طپش ماه تماشا دارد
قطره دریا که شود جلوه زیبا دارد
روح در جسم که باشد همه جا جا دارد
عشق با نام حسین است که معنی دارد
تا خدا هست و جهان هست و زمان هست و زمین
شب میلاد حسین است شب عشق همین
او رسیده که به داد دل غافل برسد
کشتی گمشده عشق به ساحل برسد
کاروانی که به ره مانده به منزل برسد
نمک سفره ما نقل محافل برسد
به همان کس که به میزان خدا هست محک
هر کجا سفره عشق است حسین است نمک
شب شور است که شیرین و غزل خوان شدهام
خیس از بارش احسان فراوان شدهام
جان رها کرده و دل بسته جانان شدهام
مست جام رجب و تشنه شعبان شدهام
که شب سوم این ماه حبیب آمده است
باز از باغ خدا نفحه سیب آمده است
او همان است که احسان قدیمش خوانند
در مدینه همه آقای کریمش خوانند
صاحب جام بلایای عظیمش خوانند
پنجمین دشمن شیطان رجیمش خوانند
از ازل تا به ابد خلق خدا میدانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
غم عشق است که آتش زده بر بنیادم
تا که در راه محبت بدهد بر بادم
من ملک بودم و فردوس نه آمد یادم
که من از روز ازل اهل حسین آبادم
منم آن رود که جز جانب دریا نروم
بر دری غیر در خانه مولا نروم
ما که بر صاحب این عشق ارادت داریم
ما که انگیزه برگشت به فطرت داریم
یک نفس تا به خدا بعد مسافت داریم
باز هم در سرمان شور زیارت داریم
هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله
هر که دارد هوس کرب بلا بسم الله
کربلا گفتم و دیدم جگرم میسوزد
آسمان دود زمین در نظرم میسوزد
گوییا معجر بانوی حرم میسوزد
دختری گفت که ای عمه سرم میسوزد
خیمه در خیمه دل اهل حرم شعله ور است
آتش سینه زینب(س) ز همه بیشتر است
حسن عربخالقی
چه خوب است آب و هوایی که دارید
همیشه بهشت است جایی که دارید
الهی روی خلوتی هم نبیند
شلوغی این کوچه هایی که دارید
مجال عرق ریختن هم ندادید
به پیشانی این گدایی که دارید
نمیخواهم اصلا بفهمم که ما را
کجا میبرد رد پایی که دارید
همین که شما میبریدم، یقینا
شبی میرسم تا خدایی که دارید
از امروز ناله رسان حسین است
پر فطرس بینوایی که دارید
برایم هوای بهشتی بالا
حرام است با کربلایی که دارید
شما با خدا با خدا با خدایید
و من با شمایم شمایی که دارید
مرا خیمه کربلا مینویسید
دخیل حسینیهها مینویسید
دل بیقرار اختیاری ندارد
اسیر است و راه فراری ندارد
مقامات عاشق فنا میپذیرد
اگر هم بمیرد مزاری ندارد
کسی که بنا نیست بیسر بمیرد
چه بهتر دل بیقراری ندارد
دل بیحسین اصل و فرعش زیادی است
شبیه درختی که باری ندارد
دل بیحسین از گل بدترینهاست
دل بیحسین اعتباری ندارد
بود ذکر سجاده هر فقیری
امیری حسین فنعم الامیری
همه زیر پایند و بالا حسین است
همه قطرهاند و دریا حسین است
چه رسم خوشی که زمان تولد
کلام نخستین ما یا حسین است
حسن هم حسین است، علی هم حسین است
محمد حسین است و زهرا حسین است
حسن یا علی فاطمه یا محمد
تجلی این چهارتن با حسین است
همین که به جز عشق چیزی نگفتیم
تجلی لا ذکر الا حسین است
گنهکارها نیز ترسی ندارند
قیامت اگر دست آقا حسین است
شه عالمینیم، الحمدلله
غلام حسینیم، الحمدلله
ندیدم کسی را گدایش نباشد
مسلمان یا ربنایش نباشد
مسیر تکامل یقینا محال است
اگر کربلا انتهایش نباشد
برای جهنم چه خوب است، هر که
حسین بن زهرا برایش نباشد
مگر می شود؟ نه…نه… امکان ندارد
خدا باشد و کربلایش نباشد
خدایی که دار و ندارش حسین است
مگر میشود خون بهایش نباشد؟
یقین کشتی او نجاتی ندارد
اگر خواهرش ناخدایش نباشد
حسین آمد و بالها گریه کردند
تمامی گودالها گریه کردند
پر ما کجا؟ وسعت آسمانت
پریدن کجا؟ قبه لامکانت
حسن هم به پای تو قد راست میکرد
ادب داشت، پیشت امام زمانت
تو بالانشینی، چگونه نباشد
سر شانههای پیمبر مکانت
تویی سنت هفت تکبیر احرام
نبی منتظر شد بچرخد زبانت
شما هر دو در حال ارتزاقید
اگر میگذارد دهان بر دهانت
خدا بهتر از تو ندارد اگر داشت
یقین کن که میداد روزی نشانت
خداوند مثل تو دیگر ندارد
شبیه تو دارد اگر خب بیارد
من و سالها جستجویت حسین جان
من و منت گفتگویت حسین جان
مگر میشود من به پایت نیفتم
من و سجده بر خاک کویت حسین جان
علیاکبر لطیفیان