گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: «روزهای خوش» در ۱۰ فصل با عنوانهای «تمایل به آزادی»، «آنقدر شجاع شو که تعجب کنی»، «چرا فرار میکنیم»، «پنهان شدن در قفای جسم»، «ناگفتنیها را بگو»، «مرا دیوانه صدا نزنید»، «عاشق هر بخش از وجود خودتان باشید»، «ذوب کردن یخ بخشهای فریز شده»، «در حق خودتان دوباره پدری و مادری کنید» و «روزهای خوش در راهاند» نوشته شده است.
امروزه و با دغدغهها و شتاب عصر تکنولوژی، همواره به این فکر میکنیم که چه میشد اگر میتوانستیم هر روز بدون اضطراب از خواب بیدار شویم و بدون پشیمانی، به گذشته خود نگاه کنیم و هدف همه پیشامدهای بد گذشته خود را دریابیم و شاد، آرام و رها از ترس زندگی کنیم؟ گابریل برنستین در روزهای خوشش، راه این آرزوی دیرین را به مخاطب نشان داده است. با آخرین کتاب او میتوان دردهای گذشته را، هر چه که باشد، به قدرت و آزادی تازهای تبدیل کرد.
به گفته نویسنده: «این اثر به سئوالات شما درخصوص اینکه چرا احساس به بنبست رسیدن، ترس، اضطراب، افسردگی یا تنهایی میکنید پاسخ میدهد و از سیستم اعتقادیای که مدتها شما را راکد نگه داشته رها میکند. با پیمودن این مسیر شما به بهترین نسخه از خود تبدیل خواهید شد. شما جدید خواهید شد».
مخاطب در این کتاب پاسخ بسیاری از پرسشها خود را مییابد؛ از قبیل: چرا اکثر مردم احساس میکنند در الگوهایی گیر کردهاند که آنها را ناراضی میکند و نمیدانند چه باید بکنند؟ چگونه به گذشتهای برویم که ما را میترساند و آزادتر از همیشه از آن بیرون بیاییم؟ همچنین این کتاب برای رسیدن مخاطبانش به آرامش و شادی واقعی، آنها را با ۹ تکنیک دگرگونکننده و درعینحال استفاده نشده آشنا میکند و چگونگی تغییر ذهنیت را، که بیشتر از دههها کار عملی مفید خواهد بود، آموزش میدهد.
رویارویی با ترسها و تجربیات گذشته حرکتی شجاعانه است؛ زیرا هم دردآور است و هم ترسناک. در این کتاب، برنستین از تجربه رهایی خودش میگوید و اینکه اگر در ابتدای این مسیر، به مهمترین جایگاه، که همان باور معنوی است، بازنمیگشت، هرگز به رهایی از گذشته نمیرسید.
در بخشی از «روزهای خوش» میخوانیم: «اکثر مردم اصلا احساس آرامش واقعی درون و رهایی را نمیشناسند. من در تمام طول زندگی حرفهایام شاهد رنج دیگران بودهام. در سراسر دنیا سخنرانی کردهام و اینکه الان در چه کشوری هستم مهم نیست، مردم در سکوت رنج میکشند؛ حتی اگر شرایط بیرونی عالی و فوقالعاده به نظر برسد، احتمالا یک آشوب و پریشانی درونی دارد برای اصلاح التماس میکند.
باید خواهان پذیرش این حقیقت باشیم: ما همگی رنج میبریم. تزریق معرفت عشق به رنج هایمان بخشی از راهحل است. استاد ذن تیکنات هان میگوید: «وقتی ما بدانیم چرا رنج میکشیم، کمتر رنج میکشیم، خیلی کمتر.» از دیدگاه من، وقتی ما بدانیم چطور به احساساتی که باعث رنج ما شدهاند احترام بگذاریم، میتوانیم به جای مقابله و مقاومت، به آنها اجازه دهیم درون ما حرکت کنند. این مقاومت ما در برابر رنجها، مسبب سکوت، تنهایی و وحشت ماست. بد نیست اعتراف کنید قبلا دچار مشکل بودهاید یا در حال حاضر با آن دست به گریبانید. در واقع مختارید که با خود صادق باشید. آسایش واقعی زمانی حاصل میشود که از آن حرف بزنید و نامی برایش انتخاب کنید. به خودتان اجازه دهید به آن موقعیت دشوار سفر کنید، یا به یکی از آسیبهای روانی گذشته خود اقرار کنید، کوچک یا بزرگش فرقی نمیکند. احساسات و تجربیات خود را ارج نهید. بسیاری از ما را والدین یا بزرگسالانی بزرگ کردهاند که اصلا به احساسات ما احترام نمیگذاشتند و همین دلیل مهم باید انگیزهای باشد تا خودمان برای احساساتمان ارزش قائل باشیم. وقتی بیاموزیم چطور رنجهایمان را در آغوش بکشیم، میتوانیم به دردهایمان احترام گذاشته و دیدگاه خودمان را نسبت به آن تغییر دهیم».
کتاب «روزهای خوش» با زیرعنوان مسیر هدایت از تروما به سوی آزادی کامل و آرامش درون اثر گابریل برنستین با ترجمه الهام شیخی ابومسعودی در انتشارات ذهنآویز منتشر شده است.