گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی (جلالالدین محمد بلخی) معروف به مولانا، مولوی و رومی، ۶ ربیعالاول سال ۶۰۴ هجری قمری مصادف با ۱۵ مهرماه سال ۵۸۶ شمسی، در بلخ که روزگاری از توابع خراسان بزرگ بود دیده به جهان گشود. نام پدر او محمد بود و به سلطان العلما، بهاالدین ولدبن ولد مشهور بود. او مردی سخنور از اکابر صوفیه واعاظم عرفا بهشمار میآمد. وابستگی مردم به بهاولد سبب ایجاد ترس در محمد خوارزمشاه شد و به همین علت به قونیه مهاجرت کرد اما در قونیه مورد مخالفت امام فخررازی که فردی بانفوذ در دربار خوارزمشاه بود، قرار گرفت و او بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت.
جلالالدین محمد پدرش را در سفر زیارتی به حج از بلخ همراهی کرد و در این سفر در شهر نیشابور به دیدار شیخ فریدالدین عطار عارف و شاعر رفت، این عارف سفارش مولوی را در همان کودکی به پدر کرد. در این سفر او در بغداد نیز مدتی اقامت داشت و به علت فتنه تاتار از بازگشت به وطن منصرف و در آسیای صغیر ساکن شد. اما بعد از دعوت علاالدین کیقباد به شهر قونینه بازگشت.
مولوی همزمان با تربیت مردم، خود نیز از شاگردان محقق ترمذی بود و از تعلیمات و ارشادات او بهره میبرد. سپس برای تکمیل تحصیل به تشویق همین استادش به حلب سفر کرد و در شهر حلب علم فقه را از کمالالدین عدیم فرا گرفت. پس از مدتی به شهر دمشق رفت و با محیالدین عربی آشنا شد و از معلومات او بهره برد و از آنجا به قونیه سفر کرد. طریق ریاضت را به درخواست سیدبرهانالدین پیش گرفت. او پس از مرگ محقق ترمذی علوم دینی را آموزش داد و چهارصد شاگرد تربیت کرد.
مولانا طرفداران زیادی داشت بهطوری که وقتی مجلس او برگزار میشد جمعیت زیادی به گرد او جمع میشدند. خود او نیز همیشه در حال یادگیری علوم بود.
نقطه عطف زندگی مولوی آشنایی با شمس تبریزی، عارف پرآوازه است. مولانا در طول شصت و هشت سال عمر خود از استادانی مانند محقق ترمذی، شیخ عطار، کمالالدین عدیم و محیالدین عربی بهره برد و از همه آنها بسیار آموخته اما هیچ کدام مانند شمس تبریزی در زندگیش تاثیرگذار نبودند.
بعد از غیبت شمس در زندگی مولانا، او با صلاحالدین زرکوب آشنا و با این عارف سادهدل الفتی برگزید که سبب حسادت عدهای شد. پس از مرگ صلاحالدین، مولانا، حسانالدین چلبی را بهعنوان دوست برگزید و همنشینی با حسامالدین، سبب نوشتن «مثنوی معنوی» شد که حاصل لحظههایی از همصحبتی با حسامالدین است.
جلاالدین محمد مولوی در ۶۳ سالگی و در روز یکشنبه پنجم جمادیالاخر سال (۶۷۲ ه.قمری) بر اثر بیماری ناگهانی از دنیا رفت. آرامگاه مولوی در شهر قونیه، میان دو استان آنتالیا و آنکارا واقع شده است.
«مثنوی» مشهور به مثنوی معنوی (یا مثنوی مولوی)، نام کتاب شعری از مولوی است. این کتاب از ۲۶۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده است. «دیوان شمس» یا «دیوان کبیر»، شامل غزلها، رباعیها و ترجیعهای اوست. «رباعیات» مولانا بخشی از دیوان اوست. این قسمت از آثار مولانا در مطبعه اختر (اسلامبول) به سال ۱۳۱۲ هجری قمری به طبع رسیده و متضمن ۱۶۵۹ رباعی یا ۳۳۱۸ بیت است. «فیه ما فیه» (که مقالات مولانا نیز نامیده شده) کتابی است به نثر فارسی و موضوع آن نقد و تفسیر عرفانی است و شامل یادداشتهایی که در طول سی سال از سخنان مولانا در مجالس فراهم آمده است. «مجالس سبعه» (به معنی «هفت خطابه») یکی از آثار منثور مولانا و مجموعه مواعظ و مجالس او یعنی سخنانی است که به وجه اندرز و به طریق تذکیر بر سر منبر بیان کرده است. مولوی در «مجالس سبعه» بهشیوه خطیبان عمل کرده، در آغاز کلام آیهای از قرآن را آورده و سپس ضمن شرح و تفسیر آن آیه، حدیثی از رسول اکرم(ص) را بیان کرده و آن را با شعر و قصه پرورانده است. «مکتوبات» (یا مکاتیب)، نام مجموعه نامههای صد و پنجاهگانهای است که از مولانا جلالالدین محمد بلخی (مولوی) به یادگار مانده است. ترجمه آثار او در ترکیه، آذربایجان، ایالاتمتحده و جنوب آسیا بسیار پرطرفدار و محبوب هستند.