گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: سال ۱۳۸۱ یکی از نمایندگان مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی به نام علیاصغر شعردوست، خبر تصویب ثبت روز درگذشت محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) را در ۲۷ شهریور بهعنوان روز بزرگداشت استاد سیدمحمدحسین شهریار و روز «شعر و ادب فارسی» در تقویم رسمی کشور به رسانهها اعلام کرد. این نامگذاری که با واکنشهای متعدد همراه بود در نهایت ماندگار شد و امسال، بیستمین سال گرامیداشت را پشت سر میگذارد. توجه به معاصر بودن و اشعار درخشان این شاعر پرآوازه از خطه آذربایجان از دلایل نامگذاری روز شعر و ادب فارسی به نام بزرگداشت شهریار است.
شهریار شاعری غزلسرا
سیدمحمدحسین بهجت تبریزی معروف به شهریار در تبریز بهدنیا آمد. شهریار در سرودن انواع گونههای شعر فارسی همچون قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی نیز تبحر داشت. اما بیشتر از دیگر گونهها در غزل شهره بود و از جمله غزلهای معروف او میتوان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار را باید جزو آخرین حلقه شاعران بزرگ ادبیات کلاسیک فارسی ایران دانست. در معرفی شهریار باید به جنبههای گوناگون شعر و شخصیت او توجه داشت. او به مفهوم مطلق کلمه شاعر غریزی بود و عاطفهای سیال داشت.
آغاز شاعری از زبان خودش: «شهریار گفته است، روزی با بچههای محل مشغول بازی بودم، بعد از مراجعت به خانه به درخت بزرگی که در وسط حیاط خانه بود خیره شده و شروع به خواندن شعر کردم. سخنان موزونی که نمیدانستم چگونه به مغز و زبان من می آمدند …ناگهان پدرم مرا صدا کرد، با صدای بلند پدرم برگشتم، با حالتی تعجب آمیز پرسید: این اشعار را از کجا یاد گرفتی؟ گفتم: کسی یادم نداده، خودم می گویم. اول باور نکرد ولی بعد از این که مطمئن شد، در حالی که صدایش از شوق می لرزید با صدای بلند مادرم را صدا کرد و گفت: بیا ببین چه پسری داریم». او نخستین شعر خود را در سن چهارده سالگی سروده است.
اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۰۸ با مقدمه ملکالشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و ترکی آذربایجانی جز آثار ماندگار این زبانهاست.
برخی معتقدند آنچه بر عظمت و غنای شعر شهریار میافزاید دو زبانه بودن شاعر است چرا که او هم در فولکلور زبان فارسی و هم در شعر ترکی موفق بوده است. از سوی دیگر او را شاعر محفلی نیز دانستهاند. البته ویژگیهای ادبیات محفلی در رفتار ادبی و آثار او نیز قابل ردیابی است؛ چرا که اگر چیزی را تایید میکرد و از حرکتی خوشش میآمد، آن را در شعرهایش منعکس میکرد. او در محافل دوستانه و عارفانه یک شاعر محفلی بود. در سرزمین مادری یک شاعر بومی بود و درد قبیلهاش را میفهمید.
شهریار شاعری غزلسراست بدون آنکه فقط غزل سروده باشد و بدون آنکه انواع دیگر اشعارش از ارزش کمتری برخوردار باشند. مهمترین ارزش غزل او در ایجاد ارتباط سخت عاطفی با خوانندگان شعر است. سادگی، شیوه ویژه او در غزلسرایی است و شاعر سادهگرایی را گاه تا آنجا میرساند که بعضی بیتهای یک غزل او همطراز با سایر بیتهای بلند شعرش نیستند، اما همین خود خصیصه دیگری از شعر او را آشکار میسازد که برای عرضه اندیشه و احساس خود به زبان ساده از خطر کردن نمیهراسد و همین دل به دریا زدن و خطر کردن اوست که او را در سرودن غزلهای ساده و دلانگیز سرآمد هم عصرانش میسازد و غزلش را امتیازی خاص میبخشد.
شهریار بر خلاف دیگر شاعران همعصرش از همان آغاز به ستایش نیما برخاست و مدافع روش شعری نیما شد و حتی خود او در قالبهای شعری نیما چندین شعر سرود از بعضی از آنها مانند «ای وای مادرم» و «پیام به انیشتین» بسیار مشهور شد.
ویژگی دیگر شعری شهریار نوگرایی و ابداع او در ترسیم تابلوهای شاعرانه است. شهریار در نحوه منظومهسرایی طرحی کاملا نو و بدیع ارائه میدهد، تصویرهایش همه ابتکاری و به دور از ابتذال تقلید است. درباره منظومه بلند «حیدربابا» که به زبان ترکی سروده شده و از شهرتی بیمانند برخوردار است اهل زبان سخن فراوان گفتهاند که باید به زبان ترکی آشنا بود تا پی به ارزش واقعی آن برد اما حتی ترجمههای فارسی این منظومه خواننده را چنان مجذوب خود میسازد که از راه قیاس میتوان دریافت که ارزش واقعی شعر چگونه است.
شعر تنها عامل ادامه حیات
پوران کاوه شاعر، مترجم و نقاش، بهمناسبت این روز یادداشتی را در اختیار هنرآنلاین قرار داده است. در این نوشتار میخوانیم: «بحث در مورد این روز خاص و گرانقدر را با نگاهی به تعریف شعر آغاز میکنم. همانطور که همه میدانید استفاده فرهنگ ایرانی از شعر بهعنوان وسیلهای برای بیان اندیشهای ویژه تا بدان حد در تاریخ سرزمینمان ریشه دارد که نظامی، شاعران را پس از پیامبران سخنگویان خداوند بر زمین میداند و در گذار از فرازونشیبهای بسیار تا رسیدن به دوره فعلی، کارکرد ادبیات و زبان تحولات زیادی را سپری کرده است. همانطور که آندره ژید اشاره میکند، شعر را جنون دیکته میکند و عقل آن را مینویسد، اگر خرد نصفی از جهان را کشف کند، شعر نیمه دیگر تاریکاش را کشف میکند و اگر شعر و ادبیات نبود نیمی از جهان در تاریکی میماند.
در واقع شاعران با جهاننگریها و جوششهای زبانی و بازنمایی جرقههای حسی – ادراکی به یاری تداعیهای متکثر خود از سیارات، با تاثرات ذهنی از درک فضاهای پیچیده و تو در توی اندیشگی چیزی را پیدا میکنند که در خاک استعارهها، مجازها و واژهها پنهان است و خواننده خاک را کنار میزند و گنجی را مییابد از درک شاعر نسبت به اشیا، نامگذاری پدیدههای اطرافش، همنشینی و تواناییاش جهت برقراری ارتباط و تناسبی که بین آنها برقرارست، آنسان که گویی خود در میانه نیست و این امور ممکن است که او را در شرایطی قرار داده که از کلمه و کارکرهای تصویری که حاصل تجربههای دیداری و شنیداری در فضای ذهنیاش است شاعر را در یک حرکت تسلسلی – دورانی قرار میدهد، مثل قرار گرفتن طبیعت در برابر آینه و طراحی بیحد و مرزی که از زاویه دید او برای بهتر دیدن و بهتر دیده شدن است.
ارائه نگاه نو، بیان تازه در تن و تمنای جان، عطش شاعر را برای سرودن و تعجیل مخاطب را برای خواندن مضاعف میکند، از آنجا که هر روز آدمها تغییر میکنند، نو میشوند و زندگیها بدیع، شعر نیز همچنان با متغیر شدن و نوتر شدن و متفاوت شدن راه درخشش چند صدساله خود را طی میکند. بهگمان من «شعر» این صدای سخن عشق، این راز آفرینش، این دلیل و بهانه بودن که با جاودانگی به روزهای زندگیمان گره خورده. بزرگترین موهبتی است که نصیب آدمی شده. تنها عاملی است که ادامه حیات را در این اوضاع آشفته و دگرگون کنار سکسکه باد و قامت بلند فریادها، بستر رودی ساخته پر از آینه و حباب با آواهایی جانبخش تا در گوشهای بیدار بخوانیم: «شعر و ادبیات تکثر زیباییها و هم تلخیهای جهان است: دریابیدش». دریابید و ارج نهید شعر را و این روز را که چون ستارهای جادویی و درخشان به شعر و ادبیات تعلق دارد و یادآور شکوه و عظمت دیرینه این گرانبها در سرزمینمان است».