گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: نهمین امام شیعیان فرزند حضرت امام علی ابن موسی‌الرضا(ع) هستند. محمد بن علی بن موسی مشهور به امام‌ جواد(ع) و امام محمدتقی(ع)، ۱۷ سال امامت کردند و در ۲۹ ذی‌القعده سال (۲۲۰ ه.ق) در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسیدند. در میان امامان شیعه، ایشان جوان‌ترین امام در هنگام شهادت هستند. آرامگاه امام نهم شیعیان در شهر کاظمین در شمال بغداد و در کنار جدش امام موسی‌کاظم(ع) قرار دارد.

پس از مرگ مامون، امام محمدتقی(ع) به بغداد فراخوانده شدند و بنا به روایات شیعی، به تحریک خلیفه جدید، معتصم و بدست همسرشان مسموم شدند. گزارش‌های متعددی از نحوه شهادت امام وجود دارد که در همه آن‌ها دست داشتن معتصم در مسمومیت ایشان وجود دارد. به نوشته ابن شهر آشوب، ام‌فضل به تحریک معتصم به امام جواد(ع) زهر خوراند. بنا به قولی دیگر به وسیله شخصی دیگر و به دستور معتصم شربت مسمومی به ایشان خورانده شد.

امام محمدتقی(ع) با وجود فشارهای حاکمان بنی‌عباس، اصحاب و شاگردان زیادی تربیت کرد که نام آن‌ها در برخی کتب شیعه در حدود ۲۶۰ نفر ذکر شده که عبدالعظیم حسنی، ابوهاشم جعفری، ابراهیم بن مهزیار اهوازی، حسین بن سعید اهوازی، دعبل خزاعی، حسن بن محبوب سراد کوفی، اسماعیل بن بزیع و صفوان بن یحیی از معروف‌ترین‌شان هستند.

ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان، بیشتر از طریق وکلا و نامه‌نگاری انجام می‌گرفت. در دوره امامت امام نهم شیعیان، فرقه‌های اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند.

اگرچه امام جواد(ع) نسبت به سایر امامان در سن بسیار کمی به امامت رسیدند، اما دوران هفده ساله‌ امامت ایشان، دورانی نسبتا طولانی و پر حادثه است. از روش‌هایی که مامون در مورد حضرت رضا(ع) به کار می‌بست، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود. مامون و بعد معتصم عباسی می‌خواستند از این راه به‌گمان باطل خود امام(ع) را در تنگنا قرار دهند. در مورد فرزندشان حضرت جواد(ع) نیز چنین روشی را به کار بستند. به‌ویژه که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد(ع) نگذشته بود. مامون نمی‌دانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی، بستگی به کمی و زیادی سال‌های عمر ندارد.

حضرت جواد(ع) با عمر کوتاه خود که هم‌چون نوگل بهاران زودگذر بود و در دوره‌ای که فرقه‌های مختلف اسلامی و غیراسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند، دانشمندان بزرگی در این دوران، زندگی می‌کردند، علوم و فنون سایر ملت‌ها پیشرفت کرده بود و کتاب‌های زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، با کمی سن وارد بحث‌های علمی شدند و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بودند، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارشان گسترش دادند، به تعلیم و ارشاد پرداختند و به مسائل بسیاری پاسخ گفتند.

احادیث ارزشمند بسیاری از نهمین امام شیعیان در کتبی هم‌چون «عیون اخبار الرضا»، «تحف العقول»، «مناقب» و «بحارالانوار» نقل شده است.

ایشان به‌خاطر کرم و بخششی که نسبت به مردم داشتند، جواد (بخشنده) خوانده می‌شدند و کنیه ایشان ابوجعفر ثانی است. لقب‌شان جواد و ابن‌الرضا است. القاب تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل، مرتضی و منتجب را نیز برای امام نهم شیعیان برشمرده‌اند.

درباره ایشان آثار زیادی به زبان‌های مختلف به‌ویژه فارسی و عربی نوشته شده است؛ عناوین بیست عنوان کتاب:

۱- «امام محمد تقی(ع)» نوشته سیدکاظم ارفع، موسسه انتشاراتی فیض کاشانی

۲- «امام جواد(ع)» نوشته امید امیدوار، انتشارات شفق

۳- «امام جواد (ع)» گروه نویسندگان موسسه البلاغ ترجمه محمود شریفی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی

۴-«سرور الفؤاد (زندگانی حضرت امام جواد(ع)» نوشته ابوالقاسم سحاب، کتابفروشی اسلامیه

۵- «پیشوای نهم حضرت امام محمد تقی(ع)» گروه نویسندگان، چاپ مکرر، قم، در راه حق

۶- «تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)» اثر فضل‌الله صلواتی، اصفهان، انتشارات خرد

۷- «تحلیلی از زندگانی و زمان امام جواد(ع)» گروه نویسندگان، زیر نظر قوام‌الدین وشنوی قمی، احیا و نشر میراث اسلامی

۸- «جدی فروزان»(در ذکر حالات حضرت امام محمدتقی و احفاد آن جناب)، عباس فیض قمی دفتر چاپخانه قم

۹- «حضرت امام محمدتقی (ع)» اثر عبدالامیر فولادزاده، انتشارات اعلمی

۱۰- «حضرت امام محمدتقی (ع)» نوشته فضل‌الله کمپانی، انتشارات مفید

۱۱- «بخشنده غریب: کوتاه‌هایی از زندگانی امام جواد (ع)» اثر مهدی قزلی، شرکت چاپ و نشر بین الملل (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی)

۱۲- «حضرت امام محمد تقی (ع)» اثر میرابوالفتح دعوتی، انتشارات شفق

۱۳- «الرسول والذراری ... معصوم یازدهم» اثر احمد سیاح، انتشارات اسلام

۱۴- «زندگانی امام محمدتقی (ع)» اثر حسین عمادزاده اصفهانی، شرکت سهامی طبع کتاب

۱۵- «زندگانی امام محمدتقی (ع) نهمین پیشوای معصوم» اثر عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، انتشارات نسل جوان

۱۶- «زندگانی حضرت امام جواد(ع)» اثر مرتضی مدرسی چهاردهی، انتشارات موسوی

۱۷- «زندگانی حضرت امام محمدتقی (ع)» نوشته حسین حماسیان (صابر کرمانی)، انتشارات اقبال

۱۸- «زندگانی سیاسی امام جواد(ع)» نوشته سیدجعفر مرتضی عاملی، مترجم سیدمحمد حسینی، انتشارات اسلامی

۱۹- «زندگی و سیمای امام محمدتقی (ع)» نوشته سیدمحمدتقی مدرسی مترجم محمدصادق شریعت، تهران، انصارالحسین(ع)

۲۰- «ستارگان درخشان» جلد ۱۱ (زندگانی حضرت امام محمدتقی(ع) نوشته محمدجواد نجفی، کتابفروشی اسلامیه

شاعران آیینی در سوگ شهادت امام نهم شیعیان اشعاری سروده‌اند؛ چند نمونه شعر:

تو صحن نگاهت غم و غصه داری

یه گوشه حجره داری هی می‌باری

در خونه تو روی دنیا وا بود

تو دست کریمت همیشه سخا بود

به روی تو حالا درا رو می بندن

به حال وخیمت کنیزا مـی‌خندن

جوونی و حیفه که از پا بیُفتی

با لب‌های خشکت وا اُماه می‌گفتی

«امون از غریبی امون از غریبی»

تو هم مثل زهرا داری یک نشونه

بمیرم برات که لبت غرق خونه

نفس می‌کشی با پـر و بال بسته

داری پر می‌گیری با قلب شکسته

زمین خوردی وقتی باصورت روی خاک

صـدای وا اُماه پیچید تــوی افـلاک

چی کردی مدینه با احساس حیدر!؟

که افتاد تو آتیش گل یـاس حیـدر

«امون از غریبی امون از غریبی»

سر از خاک حجره اگــر برنداشتی

بمیرم برات که یه خواهر نداشتی

یه خواهر نداشتی که واست بمیره

که حتی سرت رو بــه دامن بگیره

درسته که آقا تو می‌رفتی از حال

ولی پیکرت رو ندیدن تـو گودال

حسین بی‌کفن بود سرش روی نیزه

رقیه تـو خیمه نگـاش سوی نیـزه

«حسین جان حسین جان»

روح‌اله نوروزی

 

دردا که گشت با من، بیگانه یار جانی

با دست خود مرا کشت، لب تشنه در جوانی

من از نفس فتادم، بر خاک رخ نهادم

او می‌زند به مرگم، لبخند شادمانی

ای بلبلان بنالید ای لاله‌ها بریزید

شد باغبان دل را گلزار جان خزائی

غم‌‌ها بدل نهفتم، در دم بکس نگفتم

بردم بگور با خود صد غصه نهانی

لب تشنه‌ام ثوابی، ای ام‌فضل آبی

بالله این نباشد، پاداش مهربانی

بر دیده‌ام ستاره، در سینه‌ام شراره

با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانی

عمرم چو عمر یک آه، کوتاه بود کوتاه

شد اول حیاتم پایان زندگانی

دردا که رفتم از حال از بس زدم پر و بال

در لانه اوفتادم از فرط ناتوانی

گوئید تشنه جان داد، خاموش شد ز فریاد

از این غریب تنها، پرسند اگر نشانی

جانم به لب رسیده «میثم» بگو که دیده؟

مرغی به لانه این سان افتد ز نغمه‌خوانی

غلامرضا سازگار

 

دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف

بی‌وفایی یک طرف، زهر جفا از یک طرف

کل عالم خون بگرید در عزای تو کم است

ارضیان از یک طرف، اهل سما از یک طرف

اربا اربا شد دلت از فتنه و نامردی‌اش

زهر کاری یک طرف، رقاصه‌ها از یک طرف

تشنه‌ای و طالب آبی و این‌ها یک طرف

بر زمین می‌ریزد آب، آن بی‌حیا از یک طرف

می‌کشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت

می‌خورد بر کنج پله، بی‌هوا از یک طرف

خاطرات کوچه و گودال پیرت کرده‌اند

داغ مادر یک طرف، کرب و بلا از یک طرف

تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان

بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف

پیر مردان آمدند و بهر قربت می‌زدند

با لگد از یک طرف، چوب عصا از یک طرف

کربلا بال کبوتر نیست، جانم را گرفت

باد داغ از یک طرف، زلف رها از یک طرف

روزی ماه محرم از شما خواهم گرفت

رزق اشک از یک طرف، سوز و نوا از یک طرف

از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم

راهی‌ام کن اربعین کرب و بلا از یک طرف

محمدجواد شیرازی

 

طوبای تو میان دلم قد کشیده است

بین من و خیال خودم سد کشیده است

احساس می‌کنم به تو نزدیک می‌شوم

جزر مرا نگاه تو، مد کشیده است

این جذبه طلایی بالانشین تو

بال مرا حوالی گنبد کشیده است

دست خدای عز و جل روی قلب ما

این بار سوم است محمد کشیده است

نوری رئوف در حرمت موج می‌زند

الطاف کاظمین به مشهد کشیده است

بخشنده تو، خدای کرم تو، جواد تو

ابن الرضا تو، حضرت باب المراد تو

بگذار خاک پای تو نقاشی‌ام کنند

سجاده دعای تو نقاشی‌ام کنند

بگذار بر کنار قدم‌های هر شبت

با رشته عبای تو نقاشی‌ام کنند

بال و پرم بده که شبیه کبوتری

امروز در هوای تو نقاشی‌ام کنند

بگذار از زمان ازل تا همیشه‌ها

آقای من برای تو نقاشی‌ام کنند

وقتی میان خانه دعا پخش می‌کنی

مسکین‌ترین گدای تو نقاشی‌ام کنند

بخشنده تو، خدای کرم تو، جواد تو

ابن الرضا تو، حضرت باب المراد تو

ای بالش تو دست امام رئوف ما

ای  سایه بان روی تو بال فرشته‌ها

تا آمدی امام رضا گریه‌اش گرفت

ای مستجاب چله سجاده دعا

تا یک تبسمی نکنی پا نمی‌شود

خورشید از مقابل گهواره شما

این گونه بی‌نقاب نظر می‌خوری عزیز

این قدر در مقابل آیینه‌ها نیا

آقا قرار ما سر میدان کاظمین

ای اولین زیارت ما بعد کربلا

بخشنده تو، خدای کرم تو، جواد تو

ابن الرضا تو، حضرت باب المراد تو

هر صبح چهارشنبه مقیم تو می‌شوم

از زائران صبح نسیم تو می‌شوم

روزی اگر به طور مرا راهیم کنند

سوگند می‌خورم که کلیم تو می شوم

وقتی که از محله ما می‌کنی عبور

کوچه نشین دست کریم تو می شوم

بر پشت بام گنبد زرد و طلائیت

مثل کبوتران حریم تو می شوم

کم کم در ابتدای خیابان کاظمین

دارم همان گدای قدیم تو می‌شوم

بخشنده تو، خدای کرم تو، جواد تو

ابن الرضا تو، حضرت باب المراد تو

علی‌اکبر لطیفیان

 

سلام می‌دهم از دور من به محضرتان

چه کرده با دل من مرقد منورتان

تو عادتت کرم است ای جواد اهل‌البیت

شده است عادت من هم گدایی درتان

تو جنس غربتت از جنس غربت حسن است

میان خانه و غربت؟ امان ز همسرتان

عجیب بود که یک زهر دو هدف را سوخت

نخست جسم تو و بعد قلب مادرتان

دلیل همهمه کردن به پشت در این بود

به گوش ها نرسد تا صدای آخرتان

خدائی باز هم این غیرت کبوترها

که مرهمی شده بر زخم جسم پرپرتان

به روی بام به جسم تو سایه گستردند

که لااقل نخورد آفتاب پیکرتان

به خاک دید تو را فاطمه خدا را شکر

ندید حداقل روی نیزه‌ها سرتان

مسیر روضه به کرببلا مشخص شد

سخن ز نیزه شد و راس جد اطهرتان

مصیبت دو جوان اهل بیت را سوزاند

یکی غم تو و دیگر علی اکبرتان

عطش نصیب تو شد جای شکر آن باقیست

که خنجری نشد آقا نصیب حنجرتان

مهدی مقیمی