گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: رمان «عزازیل» ترجمه طومارهایی است که در خرابههای باستانی شمال غربی حلب (شهری در سوریه) به دست آمده است. این طومارهای سریانی (آرامی) کهن در نیمه اول قرن پنجم میلادی نوشته شدهاند ولی زمان پیدا شدن کیفیت خوبی داشتند.
این کتاب از سی طومار با عناوین «آغاز نگارش»، «خانه خدا»، «مرکز تجارت سنگنمک و سنگدلی»، طومار چهارم «اغواگریهای اوکتاویا»، طومار پنجم «اغواگرهای اوکتاویا»، «نقطه جدایی»، «طومار ناقص»، «انزوا در میان صخرهها»، «خواهر عیسی»، «آوارگی»، «دنباله ماجرای اورشلیم»، «سفر به دیر»، «دیر آسمانی»، «خورشیدهای درون»، «فریسی اقنومی»، «یورش گذشته»، «آبستن خدا»، «در حاشیه سرمده»، «بانو»، «نگرانی در همسایگی»، «کاروان»، «پیدایش طوفان»، «وزش طوفان»، «افق عشق»، «اشتیاق»، «رویداد ممنوع»، «پتک»، «حضور»، «محرومیت» و «قانون ایمان» تشکیل شده است.
اتفاقات رمان در قرن ۵ میلادی در مصر علیا، اسکندریه و شمال سوریه رخ میدهد. «عزازیل» زندگینامه هیپا راهب مسیحی مصری است که در دوره پرتلاطمی از تاریخ کلیسای مسیحی زندگی میکرد. دورهای که اختلاف زیادی بین کلیساهای اصلی بهدلیل اختلاف بر سر ماهیتشان به وجود آمد.
در بخشی از پیشگفتار مترجم آمده است: «عزازیل به تناقضات فراوانی میپردازد که در مورد ماهیت مسیح پدید آمد و به فرقههای متعددی در مسیحیت انجامید. کتابی است که اختلافات دیرینه لاهوتی مسیحیت را درباره ذات مسیح و جایگاه مریم مقدس بازگو میکند، از ستمی پرده برمیدارد که مسیحیان در دوران غلبه مسیحیت، که دین اکثریت مصریان بود، بر بتپرستان مصری روا داشتند؛ در ذهن هیپای راهب، تناقض فلسفه و منطق با دین را برملا میکند و از دشواری هماهنگی این دو با یکدیگر سخن میگوید و ...».
این کتاب را انتشارات دارالشروق در سال ۲۰۰۹ به چاپ رساند و در همان سال، از میان ۱۲۰ رمان، برترین اثر شناخته و برنده جایزه ادبی بوکر عربی شد. پس از انتشار در مدت کوتاهی بارها و بارها تجدید نشر شد. ناقدان معتقدند این رمان با زبانی شیوا و بیانی زیبا یک دوره تاریخی مهم را بررسی میکند که تا پیش از این در ادبیات عرب بازگو نشده است.
یوسف زیدان این داستانها را با توجه به تعداد طومارها فصلبندی کرده و به هر فصل عنوانی اختصاص داده است. در بخشی از طومار سیزدهم (دیر آسمانی)، میخوانیم: «روزی که این دیر را برای اولین بار دیدم، گویی در نقطه پیوند زمین با آسمان قرار داشت. آن موقع فصل زمستان بود. نسیمهای خنک پایان روز، خستگی سفر را از تنم میزدود و بر چهره جهان شادی نهان میپاشید. قاطرها با تلاش فراوان ما را از تپه دیر بالا بردند. امیدوار بودم اینجا آخرین منزلگاه من باشد. از سفر همیشگی خسته شده بودم. وقت آن رسیده بود که برای بقیه عمر پناهگاهی بیابم و مدتی آرامش یابم. سپس به مرگی آرام بمیرم و روحم از تشویش و هیاهوی این جهان به صفای آسمانها بشتابد. بهنظرم رسید این دیر، آخرین ایستگاه خانهبهدوشی و سفر همواره من است؛ سفری که از بس ادامه یافت، با همه جا بیگانه شدم. ابتدا گمان کردم خواست خدا عاقبت مرا به اینجا هدایت کرده. اما بعدها فهمیدم این افکار تصورات یک جان خسته بوده است».
کتاب «عزازیل» نوشته یوسف زیدان با ترجمه فریبا حزباوی در شمارگان ۷۷۰ نسخه با قیمت ۹۵ هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.