به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی انتشارات علمی و فرهنگی، در این نشست مستند «مرکب محو» نمایش داده شد و محمد دهقانی و بهرام پروین گنابادی درباره مجتبی مینوی و محمدعلی جمالزاده سخن گفتند. در پایان نشست هم حاضران از موزه و مرکز اسناد انتشارات بازدید کردند.
مینوی در مرز میان خودستیزی و خودستایی فرهنگی
محمد دهقانی در آغاز سخن ضمن خاطرهانگیز بودن و حسرتانگیز بودن مستند نمایشدادهشده به مجتبی مینوی پرداخت و گفت: من به مناسبت کاری که سالهاست در کتابخانه مرحوم مینوی انجام میدهم، با عظمت زحمات مینوی درباره فرهنگ و تاریخ ایران آشنا شده و از آن حیرت کردهام. در آنجا به نامههای بسیاری از جمالزاده نیز برخوردهام که به مینوی نوشته است؛ نامههایی که حاوی نکات تاریخی مهمی است.
او در ادامه با عنوان سخن «مینوی در مرز میان خودستیزی و خودستایی فرهنگی» ادامه داد: عدهای از ما چه در مقام ایرانی و چه در مقام مسلمان عادت به خودستایی کردهایم. متاسفانه این خودستیزی و خودستایی واکنش به احساس حقارتی است که ما به فرهنگ خود داریم. از طرفی دیگر. مینوی از جمله معدود کسانی است که در صدسال مهم اخیر آگاهانه از خودستایی و خودستیزی دوری کرده است و بر مرز باریکی ایستاده است که ایستادن در آنجا بسیار سخت است. حفظ مرز تعادل و ستیز با دو جبهه خودستایان و خودستیزان زندگی سختی را برای شخص به ارمغان میآورد.
نویسنده کتاب «از شهر خدا تا شهر انسان» افزود: مینوی در سال ۱۲۸۲ به دنیا میآید. این سال دو سه سال قبل از انقلاب مشروطه است. در سال ۱۲۸۱ نیز صادق هدایت به دنیا آمده است. این دوره دوره متلاطمی از حیث فرهنگی است؛ دورهای که ایران از جامعه قرون وسطایی خود یکباره به دامن مدرنیسم میافتد و این ضربه رویارویی با مدرنیسم و ناشناختگی حاصل از آن ما را دچار گیجی فرهنگی میکند. متاسفانه نشانههای این نکته پس از بیش از صدسال، هنوز در بین ماست.
استاد سابق ادبیات دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: مینوی کوشیده است که در این دوره نقش میانجیگرانه فرهنگی خود را ایفا کند. ما کمتر آدمی را داشتهایم که ضمن علاقه به حفظ فرهنگ خود، به فرهنگهای دیگر هم توجه کند و زبانهای دیگر را یاد بگیرد و سعی کند که انسانهای دیگر را هم بفهمد. نیز مینوی فرهنگ خود را نقد میکند. فرهنگی میتواند زایا و پویا باشد که خود را نقد کند و از نقد نترسد. اگر ما همهاش خودستیزی کنیم، یا خودستایی و از نقد معقول خود بپرهیزیم، چیزی به دست نخواهیم آورد و درجا خواهیم زد.
دهقانی گفت: مینویی همچون سید محمدعلی جمالزاده که در مستند نمایش داده شد، از خانوادهای روحانی بود. جد مینوی شیخ محمدحسن از فقهای متنقد دربار فتحعلیشاه قاجار بوده است. پدربزرگش نیز. پدرش هم روحانی بود و سالها در نجف و سامرا زندگی میکرد و مینوی به این اعتبار سالها در آنجا زندگی کرد و زبان عربی به نوعی زبان اول مینوی بود. بعدها او فرانسه، آلمانی و انگلیسی را به خوبی فراگرفت و به این زبانها در موضعی میانفرهنگی مینوشت. او در جوانی به نیروهای جنگل پیوسته بود و حتی تا باکو هم رفت و قصد داشت که به اتحاد جماهیر شوروی برود. ولی خیلی زود در آنجا متحول شد و به این نتیجه رسید که باید کار فرهنگی کرد. به این اعتبار من به آقای میرهاشمی سازنده این مستند گفتم که اگر قرار باشد مستندی درباره مینوی ساخته شود، بهتر است عنوانش این باشد: «مینوی از جنگ تا فرهنگ». خود ایران در آن دوران درگیر جنگ و شورش است و مینوی درمییابد که آن کارها فایدهای ندارد و اساس کارها در فرهنگ است. همان نتیجهای که دهخدا دیرتر بدان رسید. یا صادق هدایت هم.
حیات هر ملتی به زبانش است
بهرام پروین گنابادی نیز در جایگاه دومین سخنران گفت: تماشای مستند «مرکب محو» حال من را خیلی خوب کرد و با صحنههای نوستالژیکش من را از این رو به آن رو کرد. همچنین من را به یاد روز برفی درگذشت و تشییع جنازه مرحوم مینوی انداخت. کوشش دوازده سیزدهساله سیدجواد میرهاشمی در ساخت مستند برای شناساندن شخصیتی چون سیدمحمد علی جمالزاده ستودنی است؛ کاری که امثال من هر چه سخنرانی کنم و بنویسیم، همسنگش نیست و سینما و تصویر اثر دیگری دارد. شناساندن اینچنین افرادی چون جمالزاده برای جامعهای که مفاخرش را دقمرگ میکند و نمیشناسد، بسیار ارزشمند است.
معاون فرهنگی انتشارات علمی و فرهنگی ادامه داد: مرحوم مینوی در سال ۵۲، ۵۳ مصاحبهای جنجالی دارد در مجله کتاب امروز -که ما آن در دوجلد تحت عنوان «کتاب کتاب امروز» به چاپ رساندیم- با عنوان «پژوهشگر ستیهنده». در آنجا مینوی در موضوع شعر نو جملهای میگوید با این مضمون که هر کسی میتواند برای پدر و مادر و محبوب و دوستانش شعر بگوید، اما برای زبان فارسی مجاز به سرودن هر مزخرفی نیست! تمام تلاشی که مرحوم مینوی میکند، برای همین زبان فارسی است. زبان فارسی ظرفی است که ما فرهنگمان را در آن میریزیم و اگر ما از این زبان غفل شویم و با آن رابطهای درست برقرار نکنیم، همان بلایی سرمان خواهد آمد که سر خیلی از سرزمینها و ملتهای دیگر آمده است. علت استمرار فرهنگی ما، ولو کژدار و مریز، زبان فارسی و افراد حافظ آن بوده است؛ یکی از این افراد مرحوم مینوی است و یکی مرحوم جمالزاده.
گنابادی خاطرنشان کرد: در فیلم هم نمایش داده شد. مرحوم باستانی پاریز در سال ۱۳۴۱ دفتر شعر خود را برای جمالزاده میفرستد. مرحوم جمالزاده پس از خواندن این شعرها نقد مفصلی به آن مینویسد؛ نقدی که تمام دغدغهاش زبان فارسی است. آثار داستانی جمالزاده سرشار از اصطلاحات عامیانه است، ولی چرا جمالزاده با آن زبان داستانهایش را مینویسد و در نامه به مرحوم باستانی پاریزی که کارش تفهیم و تفاهم است، با زبانی شسته رفته و همهفهم و مکتوب مینویسد؟ او میدانسته برای زنده ماندن هر زبانی باید عناصر زنده زبان گفتار را وارد زبان نوشتار کنند. این نکتهای که نظریهپردازان امروز زبان فارسی بدان رسیدهاند. منوچهر انور در کتاب زبان زنده همه حرفش این است؛ کاری که جمالزاده با هوشش این کار را انجام داده است.
استاد ادبیات فارسی دانشگاه آزاد افزود: جمالزاده کسی است که در مجله کاوه مطلب مینویسد. کاوه عصاره متجددان ایران در آن زمان است. همنشین او تقیزادهای است که مینوی را برمیکشد. مینوی با هر سختی ممکن در انگلیس میماند و زبان انگلیسی را به خوبی میآموزد، اما بعدش به ایران برمیگرداند و با خود گنجینه عکسهای برداشته شده از نسخههای خطیای را برمیگرداند که هنوز که هنوزست تمام نشده و محل مراجعه پژوهشگران است. همه این کارها را برای زبان فارسی کرده است. او و همعصران نامور او میدانند که حیات هر ملتی به زبانش است و وای به ملتی که پدر داستاننویسی مدرن خود، یعنی جمالزاده را نشناسد. ما به مستندها و نشستهایی نظیر مستند و نشست امروز نیاز داریم که به یاد بیاوریم که به زبانمان نیاز داریم و با زبانمان زندهایم.
ایده ساخت مستند با عکسهای ایرج افشار آغاز شد
سیدجواد میرهاشمی محقق و تهیهکننده مستند «مرکب محو» در پایان نشست ضمن تشکر از میزبانی انتشارات علمی و فرهنگی گفت: نسخه نمایش داده شده در نشست نسخه پیشنمایش است و نسخه کامل در حدود سه ساعت به طول خواهد کشید. اینگونه فیلمها که از دل مصاحبه و فیلمها استخراج میشود و ما ده سال پیش در تجربهای مشابه در مستند «بی سرو سیمین»، برای اینکه تمامی گفتوگوها را از دست ندهیم، کتاب این گفتوگوها را هم به پیشنهاد محمود دولتآبادی تهیه کردیم.
محقق و تهیهکننده مستند ادامه داد: از سال ۱۳۸۸ و قبلتر از آن در معاشرت با زندهیاد ایرج افشار، به بهانه اسکن عکسهای ایشان، من عکسهای جمالزاده را دیدم. در حدود چهل تا پنجاه عکس. پس از دیدن آشنایی من با جمالزاده، او من را دعوت به کارزار تهیه این فیلم کرد. امیدوارم هر چه زودتر این فیلم به نسخه نهایی و سرانجام خود برسد.