گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حامد ابراهیمپور شاعر و نویسنده، خبر از انتشار مجموعه داستان «ناجورها» داد و به هنرآنلاین گفت: این مجموعه داستان که توسط انتشارات آنیما نشر یافته شامل چهل داستان کوتاه و کتابی درباره مرگ و زندگی است؛ در ۲۰۶ صفحه نوشته شده که در عین مستقل بودن بهدلیل وجود راوی و زاویه دیدی مشترک گویی با نخی نامریی به یکدیگر متصل شدهاند. داستانهایی از مردمانی رانده شده و به آخر خط رسیده که در زمان و جغرافیایی نامشخص جریان دارند از دزد، سرباز فراری، یاکوزای سابق، اعدامی، قاچاقچی تا زن خانهدار، معلم، دریانورد بازنشسته و دختر فراری.
او با این توضیح که داستانها عمدتا در فضایی ناتورالیستی روایت شدند، ادامهداد: این ۴۰ داستان با واکاوی سرشت آدمی بهتاثیر محیط و جبر جغرافیایی، شرایط اقتصادی و فرهنگی بر زیست و سرنوشت آدمها تاکید دارد. در کتاب «ناجورها» سعی داشتم در کنار تلخیهای زندگی شیرینیهای انگشتشمار را هم ببینم؛ اما در نهایت تلخیها و رنجها بیشتر هستند و این خاصیت زندگی است.
ابراهیمپور در پاسخ به این پرسش که آیا مجموعه شعری آماده چاپ و نشر دارد، اظهارداشت: طی دو سال گذشته بهخاطر شیوع کرونا به خانهنشینی گذشت. حتی کارگاه آموزشی شعر خود را نیز تعطیل کردم و نتوانستم با فضای تدریس مجازی ارتباط خوبی برقرار کنم. ترجیح دادم کلاسهایم برگزار نشوند اما کارگاه مجازی نیز نداشته باشم. برایم کلاس درس با تخته سیاه و نفس کشیدن در هوای هنرجوها معنی پیدا میکند و علاقهای به آموزش مجازی ندارم. آخرین مجموعه شعر چاپ شده من «راوی نامطمئن» نام دارد و در سال ۹۸ منتشر شد. این روزها مشغول جمعآوری ترانهها و شعرهای محاورهای هستم که مجموعهای کاملی از آنها را در انتشارات آنیما به چاپ برسانم. برخی از این ترانهها در سالهای اخیر با نام خودم و برخی دیگر با نام مستعار توسط شماری از خوانندگان کشور اجرا شده و شماری دیگر نیز اجرا نشدهاند. «جایی برای پیرمردا نیست!» با ارجاع به یکی از آثار سینمایی برادران کوئن، نامی است که برای این مجموعه ترانه انتخاب کردهام. گرچه این عنوان قطعی نیست و احتمال دارد در لحظه آخر تغییر کند.
او با این توضیح که استقبال مردم از مجموعههای شعر به اندازه دهههای پیش نیست، تصریحکرد: مگر چند شاعر شناخته شده که مورد اعتماد مردم هستند و امتحان خود را پس دادهاند مخاطبان دارند؟ این عدم اقبال میتواند ریشه در دو چیز داشته باشد. یکی زیاد شدن بیرویه مجموعههای شعر و فراوانی کتابهای ضعیف که جدا از علاقه جوانها به چاپ کتاب، به مسئولیتپذیر نبودن برخی از ناشرها و چاپ بیرویه آثار ضعیف و غیرقابل دفاع توسط آنها مربوط میشود. مورد دیگر هم استفاده نادرست از فضای مجازی است که در سالهای اول به معرفی شدن شاعران و نویسندگان به مردم کمک میکرد؛ اما حالا محلی شده برای عرضه آثار سطحی و نوشتههای زرد جعلی که عموما به نام شاعران و نویسندگان بزرگ ایران و جهان دستبهدست میشوند. از سوی دیگر بهنظر میرسد درصد بالایی از مردم ترجیح میدهند بدون نیاز به هزینه کردن و خرید کتاب شاعران، آثار آنها را در فضای مجازی بخوانند یا کتابهایشان را دانلود کنند. این مساله قدری نگران کننده است و در سالهای آینده میتواند حتی به نابود شدن صنعت نشر منتهی شود.
ابراهیمپور با بیان این که روزهایم به خواندن، نوشتن و فیلم دیدن میگذرد، افزود: سعی دارم اولین فیلمنامه بلندم را تمام کنم و در عین حال بعد از سالها غزل نئوکلاسیک مینویسم. برای من که از اواسط دهه هفتاد در جبهه غزل مدرن ایستاده بودم شاید بهنوعی عقبنشینی محسوب شود. اما در نهایت این شعر است که ما را انتخاب میکند و زمانی که میآید تنها میتوان به او خوش آمد گفت و نمیشود برای قالب، ساختار و فضایش تعیین تکلیف کرد.
از ابراهیمپور بیست کتاب منتشر شده از جمله، «یک مرد بیستاره آبانی»، «دروغهای مقدس» برگزیده مشترک جایزه شعر قیصر امین پور (کتاب سال شعر جوان)، «مردهها خواب نمیبینند»، «با دست من گلوی کسی را بریدهاند»، «نگذار نقشهها وطنم را عوض کنند»، «آلن دلون لاغر میشد و کتک میخورد» تقدیر شده در هشتمین دوره جایزه کتاب سال خبرنگاران، «براندویی که عرقگیر خیس پوشیده» برنده نهمین دوره جایزه کتاب سال خبرنگاران، «دور آخر رولت روسی»، «آوازهایی از طبقه سوم»، «آقای هیچکس»، «ما خاطرههای ترسناکی داریم» و «سرخپوستها».