گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این کتاب که دومین مجموعه شعر ناهید سلطانی است ۳۹ شعر سپید را دربرمیگیرد. مفاهیم اشعار اجتماعی، عاشقانه و تجربیات شاعر از جهان اطرافش است.
در مقدمه کتاب آمده است: «ارومیه به عنوان یکی از آرامترین و زیباترین مناطق ایران و آذربایجان همواره در طول تاریخ شاعران طراز اولی به ادبیات ایران معرفی کرده است. طبیعت بکر و آب و هوای خاص این دیار در خلق آثار مختلف هنری و مخصوصا شعر، تاثیری شگفت دارد.
ناهید سلطانی از جمله شاعران جوان سپیدسراست که در سالیان گذشته خوش درخشیده، او تحصیلکرده ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه ارومیه است و به گفته خودش شعر و دیگر هنرها را از خردسالی و به صورت منظم با شرکت در کلاسهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، فراگرفته است. سلطانی علاوهبر شعر، جوایز متعددی در دیگر زمینههای هنری به دست آورده است.
شعرهای این مجموعه نشات گرفته از تجربیات شخصی شاعر در کشف جهان خویش است. ناهید سلطانی شعر را آنگونه که کشف میکند، میسراید. شعر او نمونه موفقی از شعر سپید ارومیه است».
انتشارات آدالار این مجموعه شعر را در ۷۲ صفحه و در قطع رقعی منتشر کرده است.
سه نمونه شعر از کتاب «تنهایی همیشه بد نیست»:
چشم زخم
هنوز هم
به زخم معتقدم
قسم به زخم!
جای یک آیه در کتاب مقدس خالی است
آن گاه که هیچ دردی
برای مرهمی که تو باشی؛
یافت نمی شود.
به چشم زخم هم معتقدم
آن گاه
که نمی دانم؛
خواب،
چگونه قرار است
به چشمان زخمی ام
قدم رنجه کند؟؟؟
بی هویتی
فکر میکنی
دلی مانده است که برنجد؟
گهوارهام را بیشتر تکان بده مادر
تابم بده در برهوت بیداری.
گریههای قلابیام
دردی از من دوا نمیکنند.
اشک؛
چیزیست، تجدید پذیری است
که بغض را،
دوباره به وطنش باز میگرداند.
اما
تو مرا بازگردان،
مثل پارچهای سفید
به قبل از گل دار شدن
طرح خوردن،
تار و پود داشتن!
به بیهویتی آغشتهام کن
بگذار رها باشم
بادبادک پیری؛
بدون نخ!
که وقتی دل نباشد
انسان؛
به اندازه نامش
کوچک خواهد شد !!!
دم اسبیترین شعر
به موازی دستهایت
فکر نمیکنم ...
و موهای حالت دارم
به شکل یکنواختی
بیرمق شدهاند.
به راستی آیا
به رنج یک شهر
وقت کوچ فکر کردهای؟
به نردههای خیابان
که نور را
به قسمتهای مساوی
تقسیم میکنند
و ما
هر لحظه
از رنجی به رنجی دیگر
آوار میشویم.
موهایم را به دم اسبیترین
شکل ممکن
به دار میکشم.
لطفا!
به تنهاییام؛
چیزی اضافه کن
چیزی شبیه
کم شدن!
کسر شدن!
منها شدن!
من؛
بیشتر به گونه انقراض
نزدیکم!!!