به گزارش هنرآنلاین به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در پیام محمود شالویی آمده است:
به نام خداوندِ لوح و قلم،
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهـان
این نقـش مانَد از قلـمت یادگــار عـمر
گنجینه شیرین و جانْ نوازِ سخن پارسی از جهت لطافت بیان و فصاحت کلام و تنوع معانیِ نغز و دل نشین، در سر لوحه سخنان بلند و مضامین بی نظیر ادب جهان قرار دارد. به پاس شَهبازان بلندْ پروازِ شعر و ادب پارسی، کاخِ زبان پارسی از پسِ قرنها و اعصار در برابر جزر و مدّ حوادث، پایدار و پدیدار مانده و از قفقاز و فرارود تا کرانههای خلیج فارس، رونق و رواج بسیار یافته و مرزهای جغرافیایی را پشت سر گذاشته است.
لسانالغیب حافظ شیرازی از صَنادید سخن و از بزرگان شعر و ادب فارسی است که شعرش، عصاره بیم و امید، رنج و راحتی، و عشق و شوریدگی مردم این سامان است. در آسمانِ سخن فارس، او و سعدی، بسان دو خورشیدِ درخشان جلوه گری میکنند:
خورشید اگر تو روی نپوشی فرو رود
گوید دو آفتاب نباشد به کشوری (سعدی)
در تأثیر مشترک این دو شاعر، همین بس که زلالی و روانی و حُسن ترکیب سخنشان از جهت فصاحت و بلاغت و عمق معنی و محتوا؛ سنت ادبی و شاعرانه دیرینِ خراسان و ماوراء النهر را فرا یاد میآورد و به شعر و ادب پارسی که چهار قرن در سکوت و فراموشی به سر میبرد، سرزندگی و بالندگی بخشید.
شعر لسانالغیب حافظ شیرازی، لطافت ذهن ایرانی و معنای شعر ناب فارسی و وسعت نفوذ آن را در جامعه و پیوند شعر و زندگی به تماشا گذاشت. واژهها و کلمات در شعر و سخن حافظ، گاه سر بر آستان عرش میسایند و گاه در عیان، بوسه بر فرش میزنند. در دیوان او، سراسر، سخن از فیض روح القدس، دم مسیحایی، سدره المنتهی، آب حیات، تجلی پرتو حُسن و استمداد از طایر قدس و پرواز تا خلوتگه خورشیدِ حقیقت است.
حافظ شیرازی را نماد و طلایه دار زبان و فرهنگ پارسی بباید دانست. این که فسون و راز سخن حافظ در چیست که همگان، از سخنسنجان و ادبدانان تا مردمان عوام، گرامیاش میدارند و چنین در جانها نشسته و حافظه ماندگار آنها شده است؛ پرسشی است که پاسخهای خاص خود را میطلبد. میتوان از مولانا عبدالرحمن جامی، که خود از ارکان کاخ بلند زبان فارسی است مدد گرفت؛ همو که از ستایشگران حافظ است و او را «لسانالغیب» و «ترجمان الاسرار» میخواند و میگوید: «بسا اسرار غیبیه و معانی حقیقیه که وی در کسوت صورت و لباس مجاز باز نموده است».
این حقیقتی است که حافظ، آیینه دار سرمایههای معنوی زادبوم خویش است، و شعر او پژواکِ حکمت، اندیشه، عرفان و هنر ایرانی؛ و نمایانگر غمها و شادیها و آرمانها و آرزوهای ایرانیان، از اعصار گذشته تا به امروز. او نه تنها روح زمان خویش، که روح همه زمانهاست. حافظ به زبان فارسی بـه منزله بنیان هویت ملّی توجه میکند و تنها در پی آن نیست تا شعر خویش را به لفظی خوش و عبارتی پسندیده بیاراید، بلکه پرده از جلوههای حقیقت میگشاید.
حافظ خورشید غزل است و در این سرای خاکی، بحری از معانی را در کوزه غزل گنجانیده است. اگر شاعران قرن ششم در قصاید خود به مضامین بدیع و سخنوری خود نازیدهاند، در قـرن هفـتم و هشتم در پی ظهور سعدی و پس از او حافظ، به شایستگی جامه حُسن به ترکیب الفاظ پوشانیده شد و لسان الغیب به درستی، به غزلسرایی خود بالید و فخر کرد:
غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند فلک نظم ثریا را
به راستی که حافظ در اوج تفکر و منش عاقلانه، و شیوه رندانه خویش چنان غوغایی به پا میکند که نه فقط ساعتها و روزها بلکه سالها حیرتزده او میمانیم.
پر واضح است که بزرگداشت یاد و نام و آثار پر بار و گرانقدر حافظ، تکریم و تجلیل فرهنگ و ادب و معرفت و معنویت ایرانی و اسلامی است و بر تمام دلبستگان و علاقه مندان به این ساحت خطیر فرض است که از جان و دل به این مهم همت گمارند و با کوششهای علمی، فرهنگی و هنری خویش زمینه آشنایی هر چه بهتر و هر چه بیشتر جامعه اسلامی و از جمله نسل جوان را با این شخصیت بزرگ و آثار پر مغز او بیش از پیش فراهم کنند.
۲۰ مهر روز بزرگداشت این شاعر ِ سخن پرداز، اندیشه ورز و نکته سنج که بند بند کلام منظوم و عاشقانهاش، پس از هفت قرن، تازه و بی تکرار است و روح پرور و روح فزا؛ بر تمامی پارسی زبانانِ سراسر جهان به ویژه اهل معرفت و معنویت گرامی باد».