گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: کتاب «مجموعه گفتوگوهای رومن پولانسکی» نوشته پل کرونین سال گذشته با ترجمه غلامرضا صراف از سوی انتشارات روزنه منتشر شد. در این کتاب نخست مطلبی پیرامون او و آثارش ارائه شده، سپس وقایعنگاری زندگی این هنرمند را میخوانیم. بخش عمده کتاب را مصاحبههای پولانسکی با افراد مختلف تشکیل میدهد که از میزان بالای علاقه او به سینما میگوید. در لابهلای این سخنان شیوه، اندیشه و تفکر این این هنرمند به فیلمسازی نمایان میشود. با صراف، درباره اهمیت این کتاب گفتوگویی داشتیم که انعکاس آن را میخوانید.
آقای صراف، چه شد تصمیم گرفتید مجموعهای از گفتوگوهای پولانسکی را جمعآوری و منتشر کنید؟
رومن پولانسکی همیشه یکی از فیلمسازان محبوب من بوده و پس از او استنلی کوبریک و میکلآنجلو آنتونیونی. پولانسکی حتی اگر همه فیلمهایش را نپسندیده باشیم میتواند مرجع و منبع قابل اعتماد و مهمی برای فیلمسازی حرفهای در هر جای جهان باشد. نگاه ویژه و تکنیکی پولانسکی در تمام مراحل فیلمسازی درس بزرگی برای تمام افرادی است که میخواهند در هر جای جهان بهطور حرفهای به فیلمسازی بپردازند. او با وجود این که از کشوری میآید که زمانی جزو کشورهای اروپای شرقی طبقهبندی میشده و ساختار دیکتاتوری استالینی بر آن حاکم بوده ولی نشان داده که همیشه یک هنرمند حقیقی چقدر و چطور میتواند در هر جای این جهان زندگی کند و حرف خودش را بزند. او با وجود این که از لهستان میآید که سالها تحت فشار و اختناق سیاسی بوده و قبل از آن زندگی در جنگ جهانی دوم را تجربه کرده بوده ولی در فیلمهایش منادی آزادی است و خودش هم در مقام هنرمندی آزاد و رها از هرگونه قیدوبند مکتب و مرام سیاسی خاصی در ژانرهای گوناگون و در کشورهای گوناگون کار کرده است. هنور بهترین نئونوآر سینما «محله چینیها» است یا بهترین فیلم در ژانر وحشت «بچه رزماری» است که هر دو را با رعایت قواعد ژانر در آمریکا ساخته است. اما پس پشت هر دو فیلم نگاه لهستانی خودش نیز مشهود است.
ترجمه این کتاب چه اهمیتی دارد و چه تاثیری بر سینما دوستان و علاقهمندان به سینمای این هنرمند میگذارد؟
مزیتی که ترجمه مجموعه گفتوگوهای رومن پولانسکی بر نسخه انگلیسی آن دارد که در دانشگاه میسیسیپی چاپ شده؛ یکی آن است که آن مجموعه کتابها با ویرایش چاپ میشوند و گزیدههایی از گفتوگوهای هر فیلمساز هستند. ولی من در این کتاب کوشیدم با جمعآوری تقریبا تمام گفتوگوهای رومن پولانسکی تصویر کاملتری از این فیلمساز لهستانیالاصل به خوانندگان فارسی زبان ارائه کنم؛ بنابراین این مجموعه از نسخه انگلیسی کاملتر است و ویراستار این مجموعه هم پال کرونین است که پیشتر از او کتاب «سر کلاس فیلمسازی با کیارستمی» به فارسی ترجمه شده است. همچنین منابع جدیدتری از نقدها و مصاحبههای رومن پولانسکی ترجمه کردهام که ضمیمه کتاب شده است.
در لابهلای تمامی گفتوگوی مندرج شده در کتاب میزان علاقه پولانسکی به سینما روشن است و از چارچوب فکری او میتوان شیوه اندیشه، نوع نگاهی که به فیلمسازی دارد را یافت. خود شما با توجه به مطالعه درباره پولانسکی، چه تعریفی از این هنرمند دارید؟
پولانسکی را همیشه (بچه سینما) خطاب کردهاند. او در حیطههای گوناگونی کار کرده، هم در مقام بازیگر هم در مقام تهیهکننده، فیلمنامهنویس و فیلمساز و حتی در مواقعی طراحیصحنه. اما اینها تماما وجه روساختی فیلمهایش است، وجه ژرفساختی کارهای او این است که بنا بهقول یکی از همکارانش، رومن آب عمیقی است که همیشه میخواهد تظاهر کند عمق خاصی ندارد. این نکته خیلی جذاب است که رومن پولانسکی روشنفکر نیست و نمیخواهد هم باشد. او به زبان ساده فقط میخواهد قصهای را خوب تعریف کند، اما اگر دقیقتر شویم میبینیم پشت این سادگی دنیایی از رمز و راز و پیچیدگی نهفته است.
پیشتر کتاب «بن بست و دو فیلمنامه دیگر» نوشته پولانسکی که حاوی فیلمنامههای «چاقو در آب» و «انزجار» هم هست را ترجمه کردهاید. درباره اهمیت و ضرورت ترجمه این سه متن بگویید.
اهمیت سه فیلمنامه «چاقو در آب»، «بن بست» و «انزجار» در این است که متعلق به دوره کاری از رومن پولانسکی محسوب میشود که اصطلاحا به (سیاه سفیدهای) دهه شصت مشهورند. وجه زیباییشناسی پولانسکی در این سه فیلمنامه مشخص است و بهقول ژرژ سادول در فرهنگ فیلمهای سینما «بن بست» برای درک تکامل پولانسکی ضروری است؛ اما اهمیت این سه فیلمنامه در این است که آنها پیشتر و در کنار «قاتلین بیباک خون آشامها» تنها فیلمنامههای اورجینال و غیر اقتباسی پولانسکی هستند که البته با کمک یرژی اسکولیموفسکی و ژرار براش نوشته شدهاند.
آقای صراف با توجه به بازار کتاب، آیا کتاب فیلمنامه خریداری و خوانده میشود؟
متاسفانه نگاه درستی در کشور ما درباره چاپ فیلمنامه وجود ندارد. حتی در مورد برخی اقشار فرهیخته و کتابخوان و برخی ناشران هم این گمان اشتباه هست که میگویند چون خود فیلم موجود است پس خواندن فیلمنامه آن ضرورتی ندارد. این در حالی است که آنها نمیدانند یکی از حیطههای که در آن سینما میتواند با ادبیات یعنی با رمان و داستان کوتاه رقابت کند خواندن فیلمنامه است و آن حیطه دیگر که برای ارتقا فیلم ضروری است مبحث «مطالعات سینمایی» محسوب میشود که بحث دیگری دارد. این باور صحیح هست که همه میگویند که ما اگر رمان و یا داستان کوتاهی را در برهههای مختلف زندگی بخوانیم برحسب دانش و تجربهای که در هر برهه داریم تصویر متفاوتی از رویدادها و شخصیتهای آن رمان و یا داستان کوتاه داریم. اما در مورد سینما و فیلم چنین نیست. چون در هر فیلمی رویدادها و شخصیتها یک بار برای همیشه در تخیل فیلمنامهنویس و کارگردان آن فیلم خاص تصویر شده، بنابراین ما با هر بار دیدن همان فیلم با تصویر ثابتی از وقایع و آدمها روبهرو هستیم. ولی خواندن فیلمنامه از این منظر میتواند تجربهی تازه و کاملا متفاوتی از دیدن فیلم باشد. با خواندن فیلمنامه شخصیتها و وقایع را طبق بینش خاص خودمان تخیل میکنیم، یعنی در آن لحظه و برهه زندگیمان ما بهنوعی میتوانیم آن فیلم را دوباره در ذهن خودمان و با خواندن فیلمنامه، کارگردانی کنیم با کاراکترهایی که خودمان به جای کاراکترهای فیلم میگذاریم و با مکانهایی که خودمان تصور میکنیم و وقایعی که یکسری جزییات آن را خودمان میتوانیم تعیین کنیم. منتها مطالعات سینمایی و حیطه نظریهپردازی در سینما از این منظر هم میتوانند پرتوهای تازهتری بر فیلم ساخته شده بیافکنند، چون با استعانت از فلسفههای جدید پرتوهای تازهتری بر تفسیر فیلمها میافکنند. بنابراین معتقدم باید حرکتی جدی در این زمینه انجام شود و همانطور که در میانه دهه هفتاد و با مجموعه «صدسال سینما صد سال فیلمنامه» نشر نی و بعدتر فیلمنامههای نشر ساقی شاهد تحولی در این حیطه بودیم که متاسفانه روندش متوقف شد، دوباره با چاپ و ترجمه فیلمنامههای بزرگ سینمای جهان ادامه پیدا کند.
آیا تصمیم دارید فیلمنامههای دیگری را ترجمه کنید؟
بله این تصمیم همیشه با من بوده و هست. چون ترجمه فیلمنامه را رکن اصلی ادبیات سینمایی میدانم بهویژه این که همه جا و در کشور ما مدام بحث از ضعف فیلمنامه در سینمای ایران است. اما به توجه به بازار فعلی کتاب که دست کم دو مجموعه فیلمنامه از برگمان و فیلنی قریب ۶ سال پیش ترجمه کردم و بهرغم قیمت مناسب به نسبت حجم هر دو که حدودا ۴۰۰ صفحه است هنوز در کتابفروشیها موجود هستند. نمیدانم آیا اگر باز مجموعه فیلمنامه دیگری به ناشر پیشنهاد بدهم با چه جواب و یا واکنشی مواجه میشوم. ضمن این که تمام فیلمنامههایی که ترجمه کردهام همراه با نقد، نظر و مصاحبه با فیلمساز و سایر عوامل فیلم بوده است و فقط صرف ترجمه آن فیلمنامه را مدنظر نداشتم، برخلاف دیگر فیلمنامههایی که در بازار موجود است.