گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: امام رضا (ع) فرزند امام موسی بن جعفر (ع) و نجمه خاتون هستند. ایشان در سن ۳۵ سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان شدند که به‌مدت بیست سال بوده است.

امام با ورود به مرو به اجبار، ولایت عهدی مامون را پذیرفتند. مامون برای حفظ حکومت خود امام ‌رضا علیه‌السلام را از مدینه به مرو آوردند؛ برخلاف انتظار مامون، محبوبیت امام روز به روز در دل‌ها افزون شد. روایتی از اباصلت وجود دارد که مامون، امام رضا (ع) را فراخواند و حضرت را مجبور کرد از انگور بخورند و ایشان به‌واسطه انگور مسموم شدند. امام رضا (ع) در سن ۵۵ سالگی در آخر ماه صفر سال (۲۰۳ ه.ق) به شهادت رسیدند و در طوس به خاک سپرده شدند.

امام هشتم دارای لقب‌های متعددی است از جمله معروف‌ترین آن‌ها، «رضا»، «غریب الغربا»، «شمس الشموس» و «معین الضعفا» هستند. گفته‌اند ایشان را به این جهت «رضا» لقب داده‌اند که خدا از امام راضی است. «ضامن آهو» نیز یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی‌بن‌موسی الرضا (ع) نسبت داده شده و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستان‌های گوناگونی می‌دانند که در کتب تاریخی نقل شده است.

یکی از القاب مشهور حضرت «عالم آل محمد» است. این لقب نشان‌گر ظهور علم و دانش ایشان است. جلسات مناظره متعددی که امام رضا (ع) با دانشمندان بزرگ عصر خویش، به ویژه علمای ادیان مختلف انجام دادند و در همه آن‌ها با سربلندی تمام بیرون آمدند دلیل کوچکی بر این سخن است که قسمتی از این مناظرات در بخش «جنبه علمی امام» آمده است.

صلوات خاصه امام رضا (ع) یکی از دعاهای مشهور و متداولی است که مسلمانان برای توسل به ایشان ذکر می‌کنند. این صلوات را ابن قولویه از امام جواد (ع) نقل کرده است که ایشان توصیه فرموده‌اند که بر امام رضا (ع) این چنین صلوات فرستاده شود.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‌

بارالها درود و رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا پسندیده پیشوای پارسا و منزه

وَ حُجَّتِکَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ

و حجت تو بر هر که روی زمین است و هر که زیر خاک بسیار راستگو و شهید

صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‌

درود و رحمتی فراوان و کامل و با برکت و متصل و پیوست و پیاپی و دنبال هم همچون بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی.

 

در حوزه ادبیات کتاب‌های فراوانی با محوریت امام هشتم نگارش یافته، معرفی ۳۰ عنوان کتاب:

۱-«ادیان از نگاه امام رضا (ع)» نویسنده محمد نجاری‌سهل‌آباد، موسسه فرهنگی انتشاراتی خاتم

۲-«از آستان عشق: سیری در زندگی و شعر ملک‌الشعراهای بارگاه امام رضا (ع)» نویسنده جعفر عشقی و رضا نظامی‌سریدار، طنین قلم

۳-«چهل حدیث در فضیلت زیارت امام رضا (ع)» نویسنده سیدجعفر موسوی‌نسب، همای غدیر

۴-«آئینه مهر» (نگاهی به القاب امام علی بن موسی‌الرضا (ع) نویسنده محسن رجبی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی

۵-«احادیث کاشی‌های زرین‌فام حرم مطهر امام رضا (ع)» نویسنده عبدالله قوچانی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی

۶-«مهر ولایت در آسمان ایران (نگاهی به زندگانی و ابعاد شخصیتی حضرت رضا (ع)»، نویسنده علی کریمی‌جهرمی، بوستان کتاب

۷-«چکیده زندگانی امام رضا (ع)» نویسنده حسین استادولی، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر

۸-«کبوتران خونین بال حرم» جلوهایی از محبت شهدا به ساحت مقدس علی‌بن موسی‌الرضا (ع) و کرامات آن حضرت به آنان، نویسنده:حسین نظری، ستارگان درخشان

۹-«یک قمقمه دریا» صد قصه و نکته از زندگی امام رضا (ع) نویسنده محمدهادی زاهدی، به نشر

۱۰-«خانواده و تغذیه سالم از نگاه امام رضا (ع)» نویسنده مصطفی علیزاده و ملیحه نجاری‌سهل‌آباد

۱۱-«خواندنی‌هایی از امام رضا (ع) از ولایت تا شهادت» نویسنده یحیی علوی‌فرد

۱۲-«داستان‌هایی از زندگی امام رضا (ع)» نویسنده محمود پوروهاب

۱۳-«راز آن بوی شگفت‌» داستانی براساس زندگی امام رضا (ع)" نویسنده فریبا کلهر، به نشر

۱۴-«زندگانی سیاسی هشتمین امام حضرت علی‌بن موسی‌الرضا (ع)» نویسنده جعفرمرتضی عاملی، مترجم خلیل خلیلیان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

۱۵-«از چشمه تا دریا: حکایاتی از زندگی امام رضا (ع)» نویسنده غلامرضا حیدری‌ابهری زیرنظر سیدمحمود مرویان‌حسینی، آستان قدس رضوی

۱۶-«الفبای آهوهای بست پایین: مجموعه گفتارهای ادبی رضوی عرض ادب الفبا با آستان امام رضا (ع)»،‌ نویسنده سیدمحمد سادات‌اخوی، انتشارات آستان قدس رضوی

۱۷-«الگوی کاربردی مناظره برگرفته از مناظرات امام رضا (ع)» نویسنده فریبا رضازاده‌کهنکی، به نشر

۱۸-«امام رضا (ع)» نویسنده محمدرضا ناجی، دفتر پژوهش‌های فرهنگی

۱۹-«امام رضا (ع)" شاعر رضوان داستانپور، اکرام

۲۰-«امام رضا (ع) (تاریخ و سیره)» نویسنده محمدباقر پورامینی، دفتر نشر معارف

۲۱-«امام رضا (ع) چگونه شخصیتی داشتند؟» گردآورنده هانیه علیزاده‌نوروزبلاغی

۲۲-«امام رضا (ع) در آثار دانشمندان اهل سنت» نویسنده محمدرضا عطایی، به نشر

۲۳-«امام رضا (ع) و ایران» نویسنده سیدحسین حر، دفتر نشر معارف

۱۲۴-«امام رضا (ع) و زندگی: گزارش‌ها و داستان‌هایی کوتاه از زندگی و شیوه رفتاری امام رضا (ع)» نویسنده مهدی غلامعلی، به نشر

۲۵-«امام رضای مهربان» شاعر سیدمحمد مهاجرانی، جمال

۲۶-«نگاهی به زندگی امام رضا (ع)» گردآورنده عباس قمی به‌اهتمام سعید محمدی، افرود

۲۷-«امام هشتم (ع): زندگینامه / معجزات و کرامات / سیمای امام رضا (ع) در شعر شاعران» نویسنده علی مقصودی، روزگار

۲۸-«جایگاه هدایتی امام رضا (ع) در برون‌رفت از بحران‌های اعتقادی» نویسنده نجمه رشیدی‌کیا، به نشر

۲۹-«چهل چراغ» چهل حدیث گهربار امام رضا (ع) نویسنده علیرضا رادمان، گراد

۳۰-«درد دل‌هایی ناتمام با امام رضا (ع)» نویسنده سیدمحمد سادات‌اخوی، انتشارات آستان قدس رضوی

 

امام هشتم شیعیان یکی از محبوب‌ترین معصومین در میان ایرانیان است و شاعران کلاسیک و معاصر اشعار زیادی به مناسبت سال‌روز شهادت جان‌سوز ایشان سروده‌اند؛ نمونه و بخش‌هایی از چند شعر:

سلام ٌعلی آل طه ویاسین

سلام ٌ علی آل خیر النّبیّین

سلام ٌعلی روضهٍ حلَّ فیها

 امامً یباهی بِهِ المُلک َوَالدّین

زفضل وشرف بینی او را جهان

اگر نبودت تیره چشم جهان بین

پی عطر روبند حوران جنت

غبار دیارش به گیسوی مشکین

اگر خواهی آری به کف دامن او

برو دامن از هر چه جزاوست برچین

چو جامی چشد لذت تیغ مهرش

چه غم گر مخالف کشد خنجر کین

عبدالرحمن جامی

 

بعد چل سال که ری داشت چو محبوس مرا

می‌کشد عشق دگرباره سوی توس مرا

کاش زآغاز نمی‌آمدم از توس به ری

که به انجام نبود این همه افسوس مرا

من که دست پدر خویش نمی‌بوسیدم

مشهد توس فرا خواند به پابوس مرا

مهدی اخوان‌ثالث

 

تا شنید از باد پیغام وصال یار گل

 برهوا می افکند از خرمی دستار گل

گر نمی‌آید زطوف روضه‌ی آل رسول

چیست مهر آن که آورده است بر طومار گل

نخل باغ دین علی موسی جعفر که هست

باغ قدر و رفعتش را ثابت و سیار گل

آنکه بر دیوار گلخن گردمد انفاس لطف

عنکبوت وپرده را سازد برآن دیوار گل

نخل اگر با موم سازی در ریاض روضه‌اش

گردد از نشو و نما سر سبز و آرد بار گل

ای که دادی دانه‌ی انگور زهر آلوده‌اش

کشت کن اکنون به گلزاری که باشد بار گل

وحشی بافقی

 

چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند

 موج‌های پریشان تو را می‌شناسند

 پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی

ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند

نام تو رخصت رویش است و طراوت

زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند

هم تو گل‌های این باغ را می‌شناسی

هم تمام شهیدان تو را می‌شناسند

از نشابور بر موجی از«لا» گذشتی

ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند

بوی توحید مشروط بر بودن توست

ای که آیات قرآن تو را می‌شناسند

گرچه روی از همه خلق پوشیده داری

آی پیدای پنهان تو را می‌شناسند

اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد

چون تمام غریبان تو را می‌شناسند

کاش من هم عبور تو را دیده بودم

کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند

قیصر امین‌پور

 

نام حسین سینه زنان را یکی یکی

با گریه گرد کرببلا جمع می‌کند

نزدیک شصت روز خودش سفره پهن کرد

این سفره را امام رضا جمع می‌کند

باور کنید امام رضا هم در این دو ماه

لحظه به لحظه روضه گرفته ست در حرم

گاهی میان سینه زنان دم گرفته و

گاهی میان گریه کنان میزند قدم

از بعد اربعین که برای یکی دو روز

کرببلا و مشهدمان جا بجا شده ست

جامانده های قافله روز اربعین

مشهد برای چند شبی کربلا شده ست

آنقدر این امام رئوف ست در سفر

یک ذکر یا حسین فقط توشه می‌شود

این چند روزه از سر مهمان نوازی‌اش

حتی ضریح هم خود شش گوشه می‌شود

در گوشه گوشه حرمش کربلا بپاست

باب الجواد سینه زنان یاد اکبرند

شش ماهه‌ای فلج که دخیل ضریح اوست

یک خانواده دست به دامان اصغرند

حالا خود امام رضا روضه خوان شده

می‌خواند از تنی که پر از رد پا شده

یابن شبیب هم دو سه خط گریه می‌کند

صحن عتیق صحنه کرببلا شده

یک لحظه دید امام رضا دسته دسته اسب

با نعل تازه وارد گودال می‌شود

می‌دید پیش چشم پر از اشک بچه‌ها

بابای پاره پاره تنی چال می‌شود

حالا رسیده بود به خنجر به حنجری

با ضربه‌های آخر او استخوان شکست

وقتی رسید صحنه به سرهای روی نی

دیدند زائران سر سلطانشان شکست

امیرحسین آکار

 

در آستانت از تو پنهان نیست حیرانم

مانند یک نوزاد پاکم زیر بارانم

پای مرا بشکن که پابند خودت باشم

دستم بدامانت ببین آلوده دامانم

پشت تو راه افتادن من سربراهم کرد

از یمن کلبُ باسط تو بودن انسانم

به آیه قرآن دور گنبدت سوگند

یاد تو می افتد دلم قرآن که می‌خوانم

بین تمام مردهای کل این عالم

مبهوت مردی زنان اهل نوقانم

گرچه عراقی‌ها نجف یا کربلا دارند

با بودن تو سربلندم اهل ایرانم

راهی بغیر از راه مشهد را نمی‌دانم

هرجا که باشم کفتر جلد خراسانم

گفتند کارت را بگو گفتم هزاران شکر

از نوکران نوکرام قصر سلطانم

چشمم بغیر کربلا چیزی نمی‌بیند

از آن زمان که خیره آیینه بندانم

پیش رضا آواره ذکر حسین جان و..

پیش حسین آواره ذکر رضا جانم

سیدپوریا هاشمی

 

به هنگام گرفتاری توکل بر خدا عشق است

گره‌ها را سپردن دست یار آشنا عشق است

بیا تسلیم حق باشیم و راضی بر رضای او

که در سیر اِلیَ اللّهی توسل بر رضا عشق است

تفال زد برایم پیر راهی از کتاب عشق

در آمد ایهاالعالم علی موسی الرضا عشق است

زیارت می‌کنم قبر شریفش را که این آقا

برای دیدن زائر بیاید در «سه جا» عشق است

بیاید وقت میزان و صراط و نامه اعمال

بگیرد پیش چشم منکران دست مرا عشق است

گدایی از کسی جز حق خجالت‌آور است اما

اگر سلطان رضا شد تا ابد باشم گدا عشق است

برای من که بی درد و ضعیف و بی‌کس و کارم

رضا هم درد باشد هم به درد من دوا عشق است

گرفتارم، گرفتارم، گره روی گره دارم

سراسر حاجتم از او شوم حاجت روا عشق است

گره‌هایی به دست پنجره فولاد او وا شد

بگیرم امشب از دستش جواز کربلا عشق است

امیر عظیمی

 

به نام حضرت یار و به نام جانانم

پر از سکوت غمم یا که دل هراسانم

غریب و گم شده در راه مانده حیرانم

کنار جاده نشستم چقدر بی جانم

عجیب در به در کوچه خراسانم

دوباره قصه عشق و جنون شده تکرار

بیا و داغ حرم را به قلب من نگذار

هوا هوای گدایی رسیده وقت قرار

قدم قدم به تو نزدیک می‌شوم انگار

گدای خسته‌ات آمد سلام سلطانم

دلم گرفته فدایت شوم دعایم کن

میان صحن تو دلداده‌ام صدایم کن

بیا و از همه غیر از خودت جدایم کن

خراب کن من بد را خودت بنایم کن

مریض و پر غم و دردم تویی تو درمانم

همیشه صحنه زیبا نمی‌رود از یاد

کنار حوض حرم رو به روی گوهرشاد

نگاه من به زن پیر و خسته‌ای افتاد

که آب و دانه به کام کبوتران می‌داد

بیین که مثل همه زائران پریشانم

صدای همهمه جمعیت صدای زنان

صدای گریه طفلان صدای پیر و جوان

و صحن ها که پراست از دعای این و آن

سرت همیشه شلوغ بوده شکر آقا جان

برای غربت مردی غریب گریانم

همان که دور مزارش فقط چند تایی

کبوترند و ندارند لانه و جایی

نشانی حرمش انتهای زیبایی

مدینه کوچه غربت پلاک تنهایی

همیشه زائر آن سرزمین پنهانم

حسین خیریان

 

ای جگر گوشه خاتم جگرت می‌سوزد

یا رضا بال و پرت بال و پرت می‌سوزد

آمدی آه! عبا روی سر انداخته‌ای

زهر کاری شده یا اینکه سرت می‌سوزد؟

مثل او گریه کن ای مرد که آرام شوی

مثل تو سینه تنها پسرت می‌سوزد

باز با روضه زهرا شده ای گریانش

حجره انگار که در چشم ترت می‌سوزد

باز هم روضه گودال به یادت آمد

کربلا آمده و دور و برت می‌سوزد

آنچنان یاد حسینی که دلت کرب و بلاست

خیمه انگار که پیش نظرت می‌سوزد

مثل یک مارگزیده به خودت می‌پیچی

جگرت آه رضا بال و پرت می‌سوزد

حسین صیامی

 

کار تو همه مهر و وفا بود، رضاجان

پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضاجان

آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی

معصومه مظلومه (س)، کجا بود رضاجان؟

بر دیدنت آمد چو جوادت (ع) ز مدینه

سوز جگرش، یا ابتا بود رضاجان

تنها نه جگر، شمع‌صفت شد بدنت آب

کی قتل تو این گونه روا بود، رضاجان

تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا (س)

بالای سرت نوحه‌سرا بود رضاجان

یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت (ع)

چشم دگرت کرب و بلا بود، رضاجان

جان دادی و راحت شدی از زخم زبان‌ها

این زهر، برای تو شفا بود رضاجان

از آتش این زهر، تن و جان تو می‌سوخت

اما به لبت، ذکر خدا بود رضاجان

روزی که نبودیم در این عالم خاکی

در سینه ما، سوز شما بود رضاجان

از خویش مران «میثم» افتاده ز پا را

عمری در این خانه گدا بود رضاجان

غلامرضا سازگار