گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این کتاب حاوی داستانهایی با عناوین «دفاعیه اول»، «عروسک عقبافتادهای که با باتری قلمی کار میکند»، «لُری که خون مغول در رگهایش جاری است»، «تمساح پیری که در چاه فاضلاب ما زندگی میکند»، «شمراننوییها»، «در باب ترس که مادر دروغ است و چیزهای بیپدرومادر دیگر»، «خواب زمستانی ماده خرس قطبی»، «باید روی دروغهایمان بیشتر کار کنیم»، «همه دستگیرهها بوی دستهای تو را میدهند»، «در باب لورفتگی و نامهای به شوهر عزیزم»، «خدایان مثل سوسک کافکا نمیمیرند»، «روده درازی»، «لاشه کمچربی گوسالهای جوان در قصابی»، «در باب لذت لو دادن و موضوع بیاهمیت قتل قناری»، «آنها به جهنم! من به بهشت میروم»، «اهمیت ژاله عرفانیان بودن و نکاتی در باب ضرورت ناخنخواری»، «دبیرستان دخترانه زهرا» و «دفاعیه آخر» است.
شهلا زرلکی نویسنده کتاب در«دفاعیه اول» که به نوعی مقدمه محسوب میشود اشاره کرده این داستانها اعتراف و خودافشاگری است: «هم زود است هم دیر، برای شروع یا پایان هر کار به دردبخوری در زندگی. برای نوشتن این چیزها. به هر حال چه زود چه دیر، دلم میخواهد از موضوعاتی حرف بزنم که شاید زمانی دوست نداشتهام کسی بداند. ولی حالا با نوشتنشان حس خوبی پیدا میکنم. از تلاش برای به یاد آوردن تصاویر گمشده در هزارتوی حافظه لذت میبرم. از خودافشاگری لذت میبرم».
در بخشی از داستان «خواب زمستانی ماده خرس قطبی» میخوانیم: «هیچ وقت آدمهای فعال و پر انرژی را نفهمیدهام. همانها که بهاندازه کافی پول دارند تا نمیرند از گشنگی اما باز از کله صبح تا شب سگدو میزنند تا دوزار بیشتر توی بانک ذخیره کنند و مفصل استخوان زانو را زودتر اوراق کنند و زودتر بمیرند. من آدم تنبلی هستم و برای انجام دادن کارهای عادی روزانهام به انگیزههای قدرتمندی از جنس عشق و این دریوریها نیاز دارم، که آن هم به ندرت فراهم میشود. برای همین اغلب در جستجوی انگیزه، برای انجام دادن امور روزمره حتی، به دردسر میافتم و توهم عاشقی میزنم. اگر در شبانهروز حداقل بیست و پنج بار به خود تلقین نمیکردم که تو نویسندهای و باید بنویسی(کدام باید ابله!) هیچوقت چیزی نمینوشتم و خوشبخت و راضی زندگیام را میکردم. هر چند الان هم نمیگذارم این تلقین و توهم پردردسر نویسندگی زیاد از حد غلبه کند. زرنگم. حواسم هست».
کتاب «اعترافباز» نوشته شهلا زرلکی در شمارگان ۷۷۰ نسخه با قیمت ۳۵ هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.