گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: کتاب «جریانشناسی موسیقی مردمپسند ایران» تالیف سعید کریمی سال گذشته از سوی انتشارات ماهریس منتشر شد. این اثر پژوهشی است مفصل در شناسایی و دستهبندی جریانهای موسیقی مردمپسند ایران، از آغاز ضبط صفحه در سال ۱۲۸۴ تا به امروز. در این کتاب به تاریخچه و مختصات فرهنگی و موسیقایی بیش از بیست جریان پرداخته شده و حدود ۵۰۰ ترانه بهعنوان نمونه معرفی و بررسی شده است. کریمی نویسنده، ترانهسرا و پژوهشگر موسیقی است. هشت عنوان کتاب همچون «پاپنامه، پژوهشی مفصل در آلبومهای موسیقی»، «مکث در مه، نظریات بنیادی ترانهسرایی» و «مبانی ترانهسرایی» به قلم او نشر یافتند. با کریمی درباره کتاب اخیرش گفتوگویی داشتیم که بازتاب آن را میخوانید.
آقای کریمی، برایمان بگویید جریانشناسی موسیقی مردمپسند به چه معناست؟
همانطور که از اسمش پیداست انواع جریانهای موسیقی مردمپسندی که در صد سال اخیر در ایران حیات داشتهاند را بررسی کرده و سعی داشتم تا ویژگیهای موسیقایی، فرهنگی و اقتصادی هر کدام را فهرست کرده و در کنار آن تاریخچهای از هر جریان را ثبت کنم.
اصلا چه شد تصمیم گرفتید جریانهای موسیقی مردمپسند را دستهبندی کنید؟
من پیش از این کتاب تجربه چندین پژوهش تاریخی داشتم، در جستوجوهای مختلف همیشه به مشکل عدم تعریف سبکها و جریانها برمیخوردم، حد و حدود و مرزها نامشخص بود و تعاریف گنگ و نامعلوم. بهجز یک مورد خاص که دکتر ساسان فاطمی در دو کتابش به آن پرداخته، من هیچ تلاش آکادمیک قابل استنادی در این مورد ندیدهام. در هر صورت از ۴ سال پیش این کار شروع شد و نتیجهاش همین کتاب است.
در کتاب «جریانشناسی موسیقی مردمپسند ایران» ویژگی موسیقیایی، فرهنگی و کلامی بیش از ۲۰ جریان را بررسی کردهاید. درباره این تقسیمبندی بگویید؟
این بحث بسیار مفصل است ولی برای مثال بهتفاوت جریان موسیقی کوچهبازاری با جریان موسوم به جاز میتوانم اشاره کنم که هر دو تقریبا همزمان رشد کردند و به اوج رسیدند ولی جریان جاز اواخر دهه چهل افت کرد ولی موسیقی کوچه بازاری کماکان با رونق چشمگیری تا آخر دهه پنجاه حیات داشت. موسیقی جاز نخستین جریان غربی موسیقی مردمپسندی در ایران است که ریشههای موسیقایی آن از اروپا آمده و با فرهنگ بومی آمیخته و از آن طرف، موسیقی کوچه بازاری خوانشی عوامانه از ردیف محسوب میشود که ادامه موسیقی تخت حوضی است که با موسیقی عربی آمیخته شده. حتی میتوان به تفاوتهای ادبیات این دو جریان پرداخت و این که هر کدام چه تاثیری در جریانهای همزمان و بعدی داشتند. به چهرههای برجسته و تاثیرگذار هر جریان اشاره کردم و جالب این که ما کارورزان زیادی داشتیم که در جریانهای مختلف فعالیت میکردند، برای نمونه قاسم جبلی که از چهرههای تاثیرگذار و خوانندگان بسیار توانای موسیقی کوچه بازاری است، در سالهای اول فعالیت ترانههای بسیاری دارد که جزو جریان موسوم به جاز به شمار میآید.
چقدر برای این پژوهش زمان صرف شده است؟
چهار سال برای تالیف این کتاب کار کردم و از هر منبعی که می توانستم و دسترسی داشتم بهره گرفتم. از کتاب، روزنامه و مجلات تا منابع صوتی، گفتو گوها و منابع شفاهی.
آقای کریمی، جریانات موسیقی چقدر بر همدیگر تاثیر گذاشتند و از هم وام گرفتند؟
قاعدتا هیچ جریانی نمیتواند ناگهانی و یک شبه، بدون هیچ پیش زمینه فرهنگی و تاریخی به وجود آید. هر جریانی وامدار کوششهای قبلی یا همزمان با خودش است. بررسی این تاثیرات خودش یک پژوهش مفصل میخواهد. من در این کتاب فراخور مجالی که داشتم سعی کردم به این تاثیرات اشاره کنم.
کدام یکی از جریانات از دیدگاه شما تاثیر بیشتری در جامعه داشته و یا دارد؟ درباره مختصات این جریانها بگویید؟
آنچه امروز در ایران بهعنوان ذائقه موسیقایی عامیانه داریم برآیند همه جریانهای قبلی و اتفاقات تاریخی است، حال این که کدامشان بیشتر تاثیر داشتند، بهنظرم چیزی که امروزه بهعنوان موسیقی روز و جوانپسند در داخل و خارج از کشور تولید و عرضه میشود عموما ریشه در موسیقی کوچه بازاری، لسآنجلسی دارد و در مقیاسی کمتر رد پای پاپ نوین، برنامه «گلها» را هم میتوان دید.
بهنظرتان کدام جریانات باعث ابتذال در حوزه موسیقی بودند و چرا؟
من با استفاده از تعبیر ابتذال در مورد موسیقی مخالفم. اینگونه انگ زدن در چند دهه اخیر باب شده و هیچ مبنای ارزشی خاصی ندارد. معتقدم موسیقی ضعیف داریم ولی موسیقی مبتذل نداریم. جالب این که متاسفانه کارورزان جریانهای مختلف در هر دورهای هم از این نوع انگها به یکدیگر زدند، بدون دلایل منطقی و قابل مطالعه. صرفا خودشان و هنرمند میدانستند و بقیه را فاقد هنر. پس از انقلاب هم با سختگیریها و ممنوعیتهای مختلف به هر چه که دوست نداشتند گفتند «مبتذل» و بعدا همانها مجوز گرفتند، الان شما نگاه کنید به این همه ترانه رنگاوارنگ که از ارشاد مجوز میگیرد همه ۲۰-۳۰ سال پیش مبتذل نامیده میشد. در هر صورت باز تکرار میکنم، ترانه ضعیف داریم، ترانه مبتذل نداریم!
آیا اثر دیگری در دست چاپ و یا نوشتن دارید؟
نه. آنقدر در این کار سختی کشیدم و اذیت شدم که تا اطلاع ثانوی بعید است دنبال کار پژوهشی باشم.
نکته پایانی؟
سخن خاصی نیست. فقط باید به یک نکته بدیهی اشاره کنم، این که جای پژوهش در زمینه موسیقی بسیار خالی است. چون حمایت نمیشود کسی سراغ آن نمیرود. من این همه وقت گذاشتم، بهنظر شما با این تیراژ و فروش، واقعا میارزید ۴ سال از عمر خودم را برای این کتاب بگذارم؟ در حالی که میتواند آغاز پژوهشهای فرهنگی و موسیقایی فراوانی باشد، چیزهایی که به آن نیاز داریم ولی کاری بیش از این از من ساخته نیست.