گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این بانوی ۲۲ ساله افغانستانی حالا نخستین دختر راهنمای گردشگری در افغانستان است و در شرکت مرزهای سرکش کار میکند. او از آغاز سال ۲۰۲۰ راهنمای هشت گردشگر خارجی بود و در حالی که شغل فاطمه هم بسان انبوه حرفههای دیگر تحت تاثیر گسترش ویروس کرونا قرار گرفته بود، در ماههای آوریل و مارس بار دیگر میزبان مهمانان خارجی شد.
خانم حیدری در هرات زندگی میکند؛ ۸۲۲ کیلومتر دورتر از کابل، پایتخت افغانستان. او میگوید: «اصلا نمیدانستم راهنمایی کردن گردشگران هم میتواند کار باشد و زنان افغان مانند من بتوانند انجامش دهند. هشت ساله بودم و دختران همسن من اجازه نداشتن مدرسه بروند. من یک دختر چوپان بودم و همراه گاوها و گوسفندها دشتها را درمینوردیدم. همین باعث شد به طبعیت نزدیک شوم و راهنما بودن را تجربه کنم. حالا راهنمای گردشگران خارجی در ولایت خودمان هستم، آثار تاریخی و باستانی را نشان آنها میدهم و از تاریخ کشورمان برایشان میگویم. با هم غذای محلی میخوریم و داستانهایمان را به اشتراک میگذاریم.»
فاطمه کوچکترین عضو خانوادهای با هفت فرزند است که در روستایی در ولایت غور افغانستان به دنیا آمد؛ از فقیرترین مناطق این کشور و در تیررس حملههای طالبان. در غور بچهها به ویژه دختران چندان به مدرسه و آموزش دسترسی نداشتند، با این حال فاطمه از پدر و مادرش خواست به او اجازه بدهند به کلاس برود و روی شنهای صحرا تمرین نوشتن و خواندن کند.
بعدها خانواده حیدری به هرات مهاجرت کردند؛ سومین شهر بزرگ افغانستان. آنجا فاطمه بچهها را دید که به مدرسه میروند اما پدرش که مغازهای کوچک در شهر داشت، نمیتوانست هزینههای درس خواندن دختر کوچکش را تامین کند و البته ارزش مدرسه رفتن و سواد داشتن را نمیدانست. دو خواهر بزرگترش پیش از ۱۵ سالگی ازدواج کرده بودند و او هم خواستگار داشت اما نمیخواست مانند آنها بیسواد بماند.
فاطمه میخواست نخستین و تنها عضو باسواد و درسخوانده خانواده باشد و برای همین شروع کرد به درس خواندن در خانه. با رادیو کوچک پدرش به تپهای نزدیک خانه میرفت و به برنامههای انگلیسی گوش میکرد. بعد شروع کرد به درست کردن صنایع دستی تا هزینه مدرسه رفتن را دربیاورد. مادرش دستساختههای دختر را به فروشگاههای محلی برد و آنها را فروخت.
خانم حیدری با درآمد خود مدرسه رفت، بعد در آزمون ورودی دانشگاه هرات پذیرفته شد و شروع کرد به درس خواندن در رشته روزنامهنگاری و ارتباطات. در شبکههای اجتماعی دنبال اطلاعات بیشتر از افغانستان گشت و در حساب کاربریاش هر روز چند خط درباره مکانهای نزدیک محل زندگی و تحصیل خود نوشت. به تدریج کاربران از سراسر جهان نوشتههایش را خواندند و با او دوست شدند.
فاطمه میگوید: «سال گذشته یکی از دوستان آمریکاییام به هرات آمد و از من خواست آن مناطق را نشانش بدهم. با کمال میل پذیرفتم و مهمان آمریکایی که تحت تاثیر شور و شوق من قرار گرفته بود، مرا به موسسه مرزهای سرکش معرفی کرد. با این حال، پدرم هشدار داد که مشغول شدن به این کار در افغانستان برای زنان خطر دارد و از من خواست زودتر مانند خواهرهایم ازدواج کنم.»
با وجود تمام مشکلها و مانعها، فاطمه حیدری فقط در پی رسیدن به آرزوهایش بود: «حالا احساس قدرت میکنم. عاشق راهنمایی کردن گردشگران و گوش دادن به داستانهای آنها هستم. از فرهنگهای آنها میآموزم و با مکانهای مختلف دنیا آشنا میشوم.» او علاوه بر راهنمای گردشگری بودن، مجری و همهکاره یک برنامه رادیویی است و در آن با زنان موفق افغان گفتگو میکند.
خانم حیدری با اینکه با راهنما بودن به بسیاری از آرزوهایش رسیده اما یک آرزوی بزرگ دیگر هم دارد: «میخواهم به تبت سفر کنم، راهنمای گردشهای پرهیجان باشم و در بامیان اسکیت و دوچرخه سوار شوم. امیدوارم یک روز برسد که در آن همه دختران افغان بتوانند به تمام آرزوهایشان برسند.»