گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: در یادداشت حسن دولتآبادی نویسنده، کارگردان، پژوهشگر و مدرس دانشگاه که در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته، آمده است: «گرچه بروز نارسایی و تنگنا آزاردهنده است اما ساختار وجودی انسان به عنوان موجودی هوشمند بهگونهای است که در مواجهه با مشکل، درصدد رفع یا دورزدن آن برمیآید. اختراعات و اکتشافات، حاصل چارهجویی آدمی برای رفع نیازها و تنگناها است. بدیهی است در انجام چنین کوششی هرچه میزان نارسایی کمتر باشد، زدودن آن به کوشش کمتری نیاز خواهد داشت و دسترسی به مطلوب سریعتر صورت میپذیرد.
کرونا به عنوان نارسایی و تنگنایی جدی، علاوه بر درگیرکردن انسانها با بیماریای مهلک، عامل بروز عارضههای مختلفی است، عارضههایی که از وجوه گوناگون قابل بررسی است. اما با همه آسیبهایی که از کرونا به ما میرسد، این بیماری ما را به شناخت بیشتر وادار کرد.
کرونا ما را واداشت که به زندهبودن اهمیت دهیم و مرگ را جدی بگیریم. با کرونا دانستیم که بهرهمندی از فرصت مراوده حضوری تا چه پایه اهمیت دارد و تا چه اندازه لذتبخش است. در وضعیت جدید دانستیم در آغوشگرفتن عزیزانمان، فشردن دست دوستانمان، نگاه کردن به تمامی چهره دیگری و نمایاندن چهره خود هم نعمتهایی ارزشمند هستند. کرونا وادارمان کرد آلودگیهای محیط زندگی خود را بیشتر از قبل و به جد بزداییم. این که روشهای نوینی را برای زندگی خود برگزیدهایم یا برخی روشهای پیشین را جدیتر به کار میگیریم نیز متاثر از وجود کرونا است. گستردگی خریدها- برگزاری مسابقات و جشنوارهها و برگزاری نمایشگاهها بهصورت غیرحضوری هم در این شرایط صورت پذیرفت. شرایط نامساعد کنونی به ما آموخت که انسان اجتماعی نیازمند اراده جمعی است. آموختیم آسیبهای حاصل از عدم رعایت قوانین و قواعد و اصول اجتماعی، نه فقط به ما که بیشتر از آن به دیگران آسیب وارد میکند.
کرونا از یک سو مردم را به هم نزدیک کرد و از سوی دیگر رفتارهای غیرانسانی خودخواهانِ افزونطلب را بیشتر از قبل نمایاند. ما این رفتارهای خلاف اخلاق و انسانیت را در عملکرد تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و دلالان دارو و مایحتاج عمومی مردم و نیز در عملکرد افراد ناسالم، فرصتطلب یا مدیریت ضعیف آنها به وضوح مشاهده میکنیم. در نقطه مقابل با هوشمندی حاکمان آگاه بر دلسوزی افراد افزوده شد و روحیه دیگرخواهی و یاریرسانی به نیازمندان فزونی یافت. با قیاس این رفتارهای متضاد، بسیاری از نارساییهای برآمده از خوی حیوانی نمایان شد.
با کرونا، مسابقات ورزشی، از اجتماع تماشاگران محروم شدند و تجلیل از حضور عینی مخاطب، به استقرار ماکت تماشاگران بر صندلیهای سالنها انجامید. در سوی دیگر بهجای مشاهده از نزدیک این مسابقات و یا کنسرتها و دیگر اجتماعات فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی، امکانات دیجیتال جایگزین شد.
از منظری دیگر کرونا با انسانها همان میکند که دو جنگ جهانی با بشریت کرد. همانطور که آن دو جنگ ویرانگر انسانها را وادار به پناهبردن به خلوت خویش کرد و مکاتب فردگرای دادائیسم- اکپرسیونیسم- سوررئالیسم- ابزوردیسم و... را بهوجود آورد، کرونا نیز چنین کرد و به نظر میرسد در صورت استمرار شرایط کنونی، بشریت تغییراتی به مراتب گستردهتر و ریشهایتر را در برقراری ارتباط با خود شاهد خواهد بود.
با نگاهی مثبت به این وضعیت میتوان شرایط برآمده از کرونا را عامل بروز ابتکارات و انجام گستردهتر فعالیتها و تولیدات فردی برشمرد. حضور اجباری در خلوت شخصی، به عاملی برای جستجوی روشهای نوین فعالیتها و جدیتر گرفتن فعالیتهای فردی پیشین بدل شد. به عنوان مثال با وضعیت پیشآمده، فرصت نوشتن نمایشنامه، فیلمنامه، داستان و پرداختن به نقاشی و دیگر هنرها و صنایع فردی برای متفکران و تولیدکنندگان این آثار بیش از پیش فزونی یافت.
در مجموع مصیبتهایی که از کرونا نصیب انسانها شد، فهرستی بسیار طولانی را شامل میشود. در صدر این فهرست مرگ زودهنگام عزیزان به عنوان رویکردی تلخ و بسیار آزاردهنده به چشم میخورد. طولانیبودن این فهرست تا بدان اندازه است که گویی پایانی برای آن متصور نیست. شاید باید پذیرفت که این مصیبت به عنوان یک شوک انسانها را به بازشناختن خود مجبور خواهد ساخت تا انسانها برای آیندهای که قطعا با تغییراتی بنیادین همراه خواهد بود، آماده شده و خود را با آن وضعیت مطابقت دهند.
به لحاظ اقتصادی هم کرونا از دو جنبه مثبت و منفی قابل توجه است. با کرونا هزینههای خانوادهها فزونی یافته است. این هزینهها هم شامل استقرار طولانیتر افراد در خانه میشود و هم به هزینههای درمان مربوط است. علاوه بر این کرونا از جهت کسب درآمد معمول پیشین هم آسیبهای غیرقابل جبرانی را بر اقشار گوناگون جامعه (به جز عاملان برخی فعالیتهای کلان برآمده از این بیماری و نیز سوءاستفادهکنندگان مرتبط) وارد ساخت.
عملکرد دولتها نیز به لحاظ اقتصادی و از دو منظر قابل بررسی است. تامین هزینههای درمانی و نیازهای مردم، بار مالی سنگینی را بر دولتها تحمیل کرده است. اما در مقابل، کرونا صرفهجوییهایی را هم برای دولتها در پی داشت. به عنوان مثال میتوان به کاستن از هزینههای مصروفه برای برگزاری جشنوارهها و دیگر فعالیتهای متوقفشده متکی به اعتبارات دولتی اشاره نمود.
در این میان دولتها با آزمون سختی روبهرو شدهاند. در یکسو دولتهای موفق و باتدبیر، تمام مساعی خویش را بر حفظ تعادل زندگی اقشار مختلف معطوف کردهاند و اعتبارات کلانی را برای کاستن و یا رفع نارساییهای تحمیلی بر زندگی ملتها صرف نمودند. از سوی دیگر، جهان دولتهایی را شناخت که در این رابطه نه تنها مسئولیتی نپذیرفتند که بار مالی حاصل از وجود بیماری کرونا و تامین معیشت در شرایط بحرانی را بر دیگر فشارهای وارده به ملتها افزودند و اقشار بسیاری از جامعه را به سوی نابودی سوق دادند.
از آنجا که زمان رفع کرونا نامعلوم است ضرورت دارد دولتها از برنامهریزیهای کوتاهمدت و موقت فراتر روند و به برنامهریزیهای بنیادین و طولانیمدت جهت ایجاد ثبات اقتصادی و رسیدگی به معیشت و اشتغال آحاد مردم احتمام ورزند. در غیراینصورت جهان قطعا شاهد تحولات و دگرگونیهای اساسی در عرصه سیاست خواهد بود و همانگونه که شاهد اعتراضات گسترده اولیه نسبت به تعطیلی فعالیتهای اقتصادی و معیشتی در کشورهای گوناگون هستیم، این اعتراضات گستردهتر خواهد شد.
نکته خاص دیگری که از اهمیت بسیار برخوردار است، کمتحملی بسیاری از مردم در شرایط کنونی است. از جمله دلایل بروز این روحیه، حضور درازمدت افراد در خانه و عدم حضور در فعالیتهایی است که آدمی در طول تاریخ و بنا بر ضرورت و نیاز ایجاد کرده است. پیشبینی میشود این شرایط موجب واردآوردن آسیبهای روحی شود و در آینده در سطحی وسیعتر تاثیرات خویش را بهجا گذارد. سرکشی تعداد قابلملاحظه مردم در رعایت پروتکلهای بهداشتی نمودی از این رفتار است.
نکته مهم دیگر آسیبهای بسیار جدی علمی است که تحتتاثیر کرونا بر جامعه بشری وارد خواهد آمد. بدیهی است که روشهای کنونی آموزش، پاسخگوی شرایط نیست. به این جهت تغییر مکان آموزش از کلاسها به فضای مجازی کفایت نمیکند. از این منظر، جامعهای آینده خویش را از بیبنیادی علمی رها خواهد ساخت که بتواند بهطور اصولی فرهنگ این تغییر را برای دانشپژوهان و آموزشدهندگان خویش قابلقبول و مناسبسازی کند. خطر بیبرنامگی در این عرصه کمتر از مرگ حاصل از کرونا نیست.
آموزش آنلاین نیازمند فرهنگسازی و ساختار مطلوب است. در غیراینصورت آینده به ما خواهد گفت که دچار چه عارضه خطرناک علمی شدهایم. نکته دیگری که میتوان به عنوان فرصت یا مصیبت مورد توجه قرار داد، گسترش بهرهگیری از امکانات دیجیتال است. استفاده خاص و نیازهای ویژه بهرهگیری از این امکانات، قطعا صاحبان صنایع مرتبط را به تکاپو وادار خواهد کرد. آنچه که به عنوان یک ضرورت مطرح است این است که اندیشمندان جامعه جهانی با شناسایی نیازها و تعیین خطمشیهای اصولی و متناسب با شرایط کنونی، از صاحبان این صنایع بخواهند که به یاری جامعه بیایند و با جهتگیری اصولی و در مقام یکی از مهمترین و موثرترین امکانات تامینکننده نیاز بشر عصر حاضر، تولیدات و برنامههای خود را در مسیر اصولی رهنمون شوند.
در جمعبندی کلی به یک نکته مشترک میرسیم: امروز جامعه بشری با آزمونی جدی مواجه است. پیچیدگی زندگی کنونی تا بدانجا است که بدون برنامهریزی هوشمندانه نمیتوان با موفقیت از پس این آزمون برآمد. این آزمون برای دو جناح است. در اولین جناح شخص قرار دارد. در روش فردی، هر کس باید بپذیرد که با شرایط خاصی مواجه است. شخص باید بپذیرد که فقط بر بیماری و مرگ متمرکز نباشد بلکه تغییرات حاصل از شرایط کنونی را دریابد، خود را با این تغییرات مطابقت دهد و بدین ترتیب مانع آسیبپذیری روحی، جسمی و اندیشهای خود شود. در جناح دیگر اندیشمندان قرار دارند. اهتمام اجتماعی برای برنامهریزیهای متناسب با این شرایط وظیفه هوشمندان، مدیران و حاکمان جامعه است. حاکمان هوشمند ابتدا باید نسبت به جلب اعتماد عمومی، بسیار بیشتر از قبل اقدام کنند. ایجاد چنین اعتمادی زمینه را برای پذیرش اقدامات دلسوزانه بعدی فراهم خواهد ساخت.
عاملان دینی جامعه نیز مسئولیت سنگینی بر عهده دارند. کاربردیکردن دین برای پذیرش شرایط کنونی، اثرات مثبت و سازندهای خواهد داشت. «توصیه» به تنهایی کافی نیست. تامین روحیه مساعد انسانی، رفع اضطراب و ناامنی روحی از جمله اقدامات مطلوب است. متخصصان دینی بیش از هر زمانی نیازمند شناختن شرایط کنونی و شرایط مطلوب هستند. آنها پس از دستیابی به این شناخت نیازمند یافتن روشهای نوین خواهند بود.
به این ترتیب میتوان کرونا را علیرغم همه تصاویر وحشتناک و زشتی که برجا گذاشته است، به فرصتی دیگر برای نوزایی فرهنگی جامعه بدل ساخت و به رنسانسی دیگر دست یافت. رنسانی خاص و مطابق با شرایط قرن بیست و یکم».