گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این رمان قصه زندگی شخصی با نام رعنا است که مرتکب قتل هفت زن شده. او این هفت نفر را بهدلیل داشتن بیماری پوستی کشته است چرا که در دوران جوانی به شخصی علاقهمند بوده که این بیماری را داشته است. این زن با پسرعمویش که ۱۰ سال بزرگتر از اوست ازدواج میکند. رمان به شخصی به نام مستانه نیز پرداخته که در اعترافگیری رعنا نقش موثری دارد.
نوع نگارش کتاب بهنحوی نیست که مخاطب روشن و آشکار متوجه نحوه قتلها شود بلکه با اشاراتی که گوشه گوشه رمان شده به جنایتها پی میبرد. نویسنده از منظر روانشناسی روی شخصیتهای رمان نیز کار کرده است.
چیدمان روایت رمان «پاپیلو» مهم است؛ این که داستان از کجا به کجا میرسد. در حقیقت کتاب سلسله روایتهای بهم پیوسته است و روایتها در هم تنیده شدهاند.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «من که به دنیا آمدم، قدم بلندتر از بقیه دخترها بود، آقاجان اسمم را رعنا گذاشت. گلپسند میگفت: آقاجان تا زنده بود تو رو بیشتر از همه ما دوست داشت. من این حرفش را هیچوقت باور نداشتهام. درست که آقاجان دلش پسر میخواست و مادرم دخترزا بود و آقاجان بهخاطر احترامی که برای مامان گلبوته قایل بود همه دخترانش را بجز من اسمهاشان را با گل گرفت، ولی این تفاوت دلیل نمیشود.
من عقیده دارم آقاجان بیشتر از همه ما آن خواهرم را که جوانمرگ شد و من تا حالا اسمش را به شما نگفتهام دوست داشت.
اسمش را گذاشته بود گلنمون، نه بهخاطر این که دوست داشته باشد عمرش به دنیا نباشد، نه، بهخاطر این که دوست داشت دیگر بچه بعدیاش پسر باشد و بخواهد اسمش را گلعلی بگذارد. البته این سیاست آقاجان آن موقع هم جواب نداده بود. بزگترین خواهرم گلبس است که ریزهمیزهترینمان است. بعدش گل آمدن بس نشد و گلنیا آمد و بعدش گلنمون. گلریزه و گلپسند و بعدش دوریه آمد که اسم شناسنامهاش گلبهار است. آخرین گلش هم من بودم».
کتاب «پاپیلو» نوشته محمداسماعیل حاجیعلیان اواخر سال گذشته توسط انتشارت هیلا منتشر شد.
محمداسماعیل حاجیعلیان نویسنده و استاد دانشگاه، متولد ۱۳۵۹ سنگسر است. او فارغالتحصیل ارشد حفاظت ومرمت اشیا تاریخی و فرهنگی از دانشگاه هنر است و نویسندگی را بهصورت حرفهای از سال ۱۳۸۴ شروع کرده و با داستان کوتاه بعد به نوشتن نمایشنامه، فیلمنامه و رمان پرداخت. تعدادی از آثار او جوایز مهمی را بدست آوردند. از جمله کتابهای منتشر شده این نویسنده میتوان به مجموعه داستانهای «قربونی»، «آدمک چوبی، سوت بلبلی»، «اگه زنش بشم میتونم شمر رو بغل کنم»، «سی و یک روز و پنج انگشت»، «ساعت دَنگی» و کتابهای پژوهشی در حوزه ادبیات «داستانهای عامیانه استان سمنان»، «فرود (تاریخ شفاهی و داستانهای ابوطالب ملاجعفری) و رمانهای «سمفونی بابونههای سرخ»، «چهار زن»، «ایوار»، «مقام گورخانه»، «اپرای مردان سبیل استالینی»، «دختری با روسری سرخ در پنجره روبرو» و «درست یک پا روی زمین» اشاره کرد.