گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: افسون امینی شاعر و نویسنده، با این توضیح که مجموعه شعر خردسال با عنوان «صدای خورخور از که کجاست؟» را در دست چاپ دارد، به هنرآنلاین گفت: این مجموعه به همت افسانه شعباننژاد از میان شعرهای محاورهام انتخاب شده و در انتشارات لوپهتو منتشر میشود. مضامین اشعار کودکانه و برگرفته از زیست کودکی خودم است. کودکیام در شمال و یک خانهباغ گذشته است، به همین خاطر کودکی متفاوتتری نسبت به بچههای شهری دارم. شاید این نوع زندگی در طبیعت، در شعرهایم نمود بیشتری دارد؛ اما باعث نشده تا راوی گذشته باشم و شعرها یادآوری خاطرات باشند. این کتاب اولین مجموعه شعر خردسال من است و امیدوارم برای مخاطب خوشایند باشد.
مدیر کل آفرینشهای فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ادامه داد: یک مجموعه سه جلدی با عنوان کلی «تو فکر میکنی من چی هستم» در انتشارات شهر قلم مراحل چاپ را سپری میکند. این انتشارات پاییز امسال فراخوانی منتشر کرد مبنی بر چاپ کتابهای تصویری برای مخاطب خردسال. من تصویرگر نیستم، اگر چه از کودکی به نقاشی علاقه داشتم. ایدههایی که در ذهن داشتم را اجرا کردم و کشیدم که طبیعتا برای چاپ همان تصاویر توسط تصویرگر بازکشیده خواهد شد. در این مجموعه نود درصد کار تصویری و ده درصد متن و نوشته است. مضمون این کتابها، شکلهایی هستند که در اشیا و پدیدههای اطراف تکرار میشوند. سعی داشتم در این مجموعه دقت دیداری مخاطب را تقویت کنم تا چیزهایی را که میبینند، به یاد بسپارند و به خاطر بیاورند.
او با بیان این که اولین مجموعه شعرش برای بزرگسالان را با عنوان «حق با درخت بود» ، برای چاپ به انتشارت قدیانی سپرده، اظهارداشت: این کتاب حاوی دو بخش است. بخش نخست آن شامل غزلها و بخش دوم آن شعرهای نو هستند.
امینی همچنین از انتشار سه کتاب «دیو و ماهیگیر» ، «هندوانه شب یلدا» و «سنگ و باد» توسط انتشارات مدرسه خبر داد و گفت: «دیو و ماهیگیر» بازآفرینی یکی از قصههای «هزارویک شب» است. قصه کهنی که زیاد شنیده شده است. آن را با زندگی امروز آمیخته کردم تا برای مخاطب جذابیت بیشتری داشته باشد. این کتاب اولین اثر بازآفرینی من محسوب میشود که کاری سخت ولی تجربهای شیرین بود.
او با این توضیح که کتاب «هندوانه شب یلدا» را ۶ سال پیش برای فستیوالی که مالزی برگزار کرده بود نوشته بودم، تصریح کرد: این فستیوال مربوط به داستان کوتاه در زمینه فرهنگ بومی کشورهای آسیای شرقی بود؛ ترجیح دادم یکی از قصههای مربوط به فرهنگ کهن ایرانی را کار کنم و این قصه را نوشتم. برای آن که مخاطب جهانی بتواند با آن ارتباط بهتری برقرار کند، داستان با شخصیتهای حیوانی نوشته شده تا جذابتر شود. در این قصه قرار است خانواده خانم سنجاب، شب یلدا در خانه او جمع شوند و او در تهیه و تدارک شب یلدا است. این قصه برای آن فستیوال بسیار کوتاه و در ۳۰۰ کلمه نوشته شده بود که جایی چاپ نشد. ۲ سال پیش آن را دوباره نوشتم.
امینی با بیان این که قصه «سنگ و باد» حالوهوای متفاوتی دارد، افزود: با این کتاب میخواستم تلنگری به ذهن مخاطب بزنم. قصه درباره سنگی است که در گذرگاهی در یک تپه نشسته و با باد دوستی صمیمانه دارد. باد همه جا میچرخد و میرود، اما سنگ یک جا ساکن است. قصه این نگاه را به مخاطب میدهد که همه چیز همانطور نیستند که به چشم میآیند.