سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: کتاب «عکس یادگاری بگیریم» نوشته محمدرضا یوسفی در سیوهشتمین جایزه کتاب سال شایسته تقدیر شد.
یوسفی در مورد این رمان که برای مقطع نوجوان نگارش یافته، به هنرآنلاین گفت: داستان پلیسی دارد و درباره بچههای کانون اصلاح و تربیت است و ماجراها و مشکلاتی که برای آنها پیش میآید. بخشی از داستان هم واقعی است. خانمی که عضو اینجو مردمی است بهصورت مشکوکی در خانهاش کشته میشود چون بچههای کانون به خانه او رفتوآمد داشتند پلیس به آنها مشکوک است ولی سرانجام قاتل را پیدا میکنند. داستان از منظر یک دختر نوجوان خبرنگار پیش میرود که قبلا در کانون بوده.
او با این توضیح که «عکس یادگاری بگیریم» روایتی نو و مدرن دارد، افزود: همزمان خود مقتول به شکل سوررئال همراه شخصیتهای داستان با ما همرا میشود. در نتیجه بستر رئال و واقعی زندگی شکسته شده با تخیل رمانتیکی که بعد از مرگ هنوز آن زن دل به این بچهها بسته و آنها را رها نمیکند روایت میشود.
یوسفی با بیان این که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان نوشتن داستان مدرن بسیار سخت است، ادامه داد: در حوزه بزرگسال عملا هیچ محدودیتی ندارید ولی در حوزه کودک و نوجوان باید آن توان لازم را نویسنده داشته باشد تا بتواند روایتی متفاوت از داستانهای رئالیستی ارائه کند و از سویی برای جذب مخاطب بتواند ساختار دراماتیک داستان را نیز حفظ کند. به باور من رمز کار و پیچیدگی آن در این است که چون مخاطبان همه ادبیاتشناس نیستند و گونههای متفاوت ادبیات را نمیشناسند نویسنده باید داستان را با چنان ظرافتی پیش ببرد که بتواند جهان غیرواقعی را واقعی تصور کند. این موضوع مقداری به مهارتهای نویسندگی برمیگردد وگرنه در طرح داستانهای دیگری هم اتفاق افتاده و چیز تازهای نیست. نوع روایت و انسجام ساختاری که نویسنده در داستان اعمال میکند در مجموع موجب باورپذیر شدن آن میشود. باورپذیر از یک منظر رئالیسی نه باورپذیری از منظر خیالانگیزی. بهنظرم وقتی «صد سال تنهایی» یا «شازده احتجاب» را میخوانیم این جهانهای متفاوت، عجیب، غریب و خیالی را با ذهن سمبولیک، رئالیسم جادویی و نگاه فرمالیستی باور میکنیم و از آنها لذت میبریم. با این که رمانهای هیچ کدام رئال نیستند و ساختار ذهنی ما انسانها کلا مبتنی بر تجربه و جهان رئال عمل میکند.
او همچنین در مورد کتابهایی که در دست چاپ و انتشار دارد، اظهارداشت: رمان «عالیجانب بو» توسط انتشارات محراب قلم منتشر میشود. کتاب سرگذشت پسر نوجوانی است که جلوی توالت عمومی مینشیند و از افراد پول میگیرد. داستان در بستر رئال اتفاق میافتد ولی یک جهان سوررئال از این بو خلق میشود و همه زندگی این پسر را به آلودگی میکشد.
یوسفی با بیان این که کتاب مبتنی بر دیالوگ است یعنی توضیح و تفسیر سنتی رماننویسی را ندارد، تصریحکرد: رمان اپیزودیک پیش میرود و داستانهای بهم پیوسته از یک شخصیت نوجوان است.
او که رمان «مادربزرگ اینجوری» را برای چاپ به انتشارات هوپا سپرده، اضافهکرد: مادربزرگ رمان متفاوت است و کتاب بافت ساختارشکنانه دارد به این شکل که مادربزرگ کلاسیک قصههای فولکوریک و متون کهن که بسیار مثبت روایت میشود نیست و حتی یک جورهایی منفی است. این ساختارشکنی هم ویژگی این داستان و طنز آن محسوب میشود.
یوسفی که رمانی را نیز به انتشارات قدیانی تحویل داده این روزها مشغول نگارش مجموعه شاهنامه است.