سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد (ع) و امام محمد تقی (ع) فرزند حضرت امام علی ابن موسیالرضا (ع) هستند. نهمین امام شیعیان معروف به جواد الائمه، در ۱۰ رجب سال ۱۹۵ هجریقمری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند.
ایشان ۱۷ سال امامت کردند و بهخاطر کرم و بخششی که نسبت به مردم داشتند، جواد (بخشنده) خوانده میشدند و کنیه ایشان ابوجعفر ثانی است. لقب ایشان جواد و ابنالرضا است. القاب تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل، مرتضی و منتجب را نیز برای امام نهم شیعیان برشمردهاند.
دوران کودکی امام جواد علیهالسلام از دوران شیرخوارگی تا زمانی که در سن هفت سالگی به امامت رسیدند، با حوادث گوناگون آمیخته است. با شهادت امام رضا علیهالسلام و به امامت رسیدن امام جواد (ع) در سن کودکی، یکی از موضوعاتی که حتی برخی از یاران امام هشتم (ع) را دچار شک و تردید کرد، کم سن و سالی امام جواد (ع) جهت مقام امامت بود. به همین دلیل در مواردی امام رضا علیهالسلام و در موارد دیگری، خود امام جواد (ع) به تبیین آن پرداختند و به شبههها پاسخ گفتند.
اگر چه امام جواد (ع) علیهالسلام نسبت به سایر امامان در سن بسیار کمی به امامت رسیدند، اما دوران هفده ساله امامت ایشان، دورانی نسبتا طولانی و پر حادثه است. از روشهایی که مامون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار میبست، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود. مامون و بعد معتصم عباسی میخواستند از این راه بهگمان باطل خود امام (ع) را در تنگنا قرار دهند. در مورد فرزندشان حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشی را به کار بستند. بهویژه که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود. مامون نمیدانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی، بستگی به کمی و زیادی سالهای عمر ندارد. حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود و در دورهای که فرقههای مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند، دانشمندان بزرگی در این دوران، زندگی میکردند، علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت کرده بود و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود، با کمی سن وارد بحثهای علمی شدند و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بودند، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارشان گسترش دادند، به تعلیم و ارشاد پرداختند و به مسائل بسیاری پاسخ گفتند.
احادیث ارزشمند بسیاری از نهمین امام شیعیان در کتبی همچون «عیون اخبار الرضا»، «تحف العقول»، «مناقب» و «بحارالانوار» نقل شده است. درباره ایشان آثار زیادی به زبانهای مختلف بهویژه فارسی و عربی نوشته شده است. در مقاله کتابشناسی امام جواد، ۶۰۵ اثر در قالب کتاب (۳۲۴)، مقاله (۲۴۸) و پایاننامه (۳۳) معرفی شده است. از این تعداد ۴۷۴ عنوان به زبان فارسی، ۱۲۲ مورد به زبان عربی و ۹ عنوان به زبانهای دیگر است.
کتابهای متعددی درباره شخصیت و زندگی امام محمد تقی (ع) نوشته شدند. عناوین پانزده کتاب:
۱- "زندگانی حضرت امام جواد(ع)" اثر مرتضی مدرسی چهاردهی، انتشارات موسوی
۲- "زندگانی حضرت امام محمد تقی (ع)" نوشته حسین حماسیان (صابر کرمانی)، انتشارات اقبال
۳- "زندگانی سیاسی امام جواد(ع)" نوشته سیدجعفر مرتضی عاملی، مترجم سید محمد حسینی، انتشارات اسلامی
۴- "زندگی و سیمای امام محمد تقی (ع)" نوشته سید محمد تقی مدرسی مترجم محمد صادق شریعت، تهران، انصارالحسین(ع)
۵- "ستارگان درخشان" جلد ۱۱ (زندگانی حضرت امام محمد تقی(ع) نوشته محمدجواد نجفی، کتابفروشی اسلامیه
۶- "سرور الفؤاد (زندگانی حضرت امام جواد(ع)" نوشته ابوالقاسم سحاب، کتابفروشی اسلامیه
۷- "امام جواد(ع)" نوشته امید امیدوار، انتشارات شفق
۸- "امام جواد (ع)" گروه نویسندگان موسسه البلاغ ترجمه محمود شریفی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی
۹- "امام محمد تقی(ع)" نوشته سیدکاظم ارفع، موسسه انتشاراتی فیض کاشانی
۱۰- "پیشوای نهم حضرت امام محمد تقی(ع)" گروه نویسندگان، چاپ مکرر، قم، در راه حق
۱۱- "تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمد تقی(ع)" اثر فضلالله صلواتی، اصفهان، انتشارات خرد
۱۲- "تحلیلی از زندگانی و زمان امام جواد(ع)" گروه نویسندگان، زیر نظر قوامالدین وشنوی قمی، احیا و نشر میراث اسلامی
۱۳- "جدی فروزان"(در ذکر حالات حضرت امام محمد تقی و احفاد آن جناب)، عباس فیض قمی دفتر چاپخانه قم
۱۴- "حضرت امام محمد تقی (ع)" اثر عبدالامیر فولادزاده، انتشارات اعلمی
۱۵- "حضرت امام محمد تقی (ع)" نوشته فضلالله کمپانی، انتشارات مفید
شاعران آیینی نیز در اشعاری به میلاد نهمین امام شیعیان پرداختند. نمونههای از این اشعار:
ای که از دست کریمت خیر و برکت میرسد
هر کسی شد سائل جودت به عزت میرسد
تو نشان دادی که در آل امیرالمومنین
ظاهراً بر کودکانش هم امامت میرسد
از «رضا» باید «جوادی» اینچنین یابد ثمر
از قیامت انتظاری جز قیامت میرسد؟!
ظرف عقل آدمی از درک جودت عاجز است
بر امامان از تو وقتی که محبت میرسد
من خودم را می شناسم مستحق نقمتم
از تو اما سمت من هر بار نعمت میرسد
من اگر از تو فقط دنیا بخواهم باختم
بس که از معنای جودت معنویت میرسد
لطف ابراهیم چشمانت به من آموخته
دست بر دامان تو روزی به خُلّت میرسد
وای بر دستی که یک دفعه به سمتت رو نزد
بیشتر در روز حسرت، او به حسرت میرسد
شاعری بیتی برایت گفت و رفت، اما بر او
از علی موسی الرضا صدبار خلعت میرسد
زائر مشهد شدم دیدم که از باب الجواد
بیشتر از پیش بر زائر عنایت میرسد
یابن سلطان خراسان! از پر قنداقهات
به علیاصغر قسم آدم به دولت میرسد
حرف قنداقه شد و دیدم که در کرببلا
از کمان حرمله تیری به دقت میرسد
تیر، حلق کودک ارباب مان را پاره کرد
روضه این طفل آخر شیعه را بیچاره کرد
امیر عظیمی
آسمان از منزلش در آسمان دل کنده است
چادر شبرنگِ ماه از روشنی آکنده است
از زمین دارد دوباره نور، میبارد به عرش
نور یعنی؛ بر لب خورشید هشتم خنده است
غصه رفته از دلش؛ اوقاتِ شادش آمده
بین آغوشش دلیلِ «اِنیَکادش» آمده
باب رحمت باز شد بر زائرانِ مشهدش
در مدینه؛ صاحبِ «بابالجوادش» آمده
آب و جارو کرده جبرائیل، با پر، جاده را
میپراند بالهایش هر زمین افتاده را
هدیهای را میبَرد تا خانه سلطان طوس
میبَرد از جانب حق؛ نامِ سلطانزاده را
تا بساط سور و سات شادمانی جور شد
خانه خورشید، غرقِ نورِ «نورُالنّور» شد
این طرف؛ چشمِ رضا روشن شد از تابیدنش
آن طرف؛ چشمان شور دشمنانش کور شد
عالِم آل محمد عالِمی آورده است
عالِمی که مکتبِ درسِ خدا پرورده است
پیش او «یحیبناکثم»ها تلمّذ میکنند
عالِمان را علم او طفل دبستان کرده است
من که باشم تا برای مدح او شاعر شوم ؟!
مصرعی گفتم که شاعرهاش، را چاکِر شوم
آمدم اینجا بیاندازم دلم را در ضریح
آمدم تا صاحبِ دربار را زائر شوم
از درِ بابالمرادش هر که داخل میشود
با خروشِ چشمهی جودش مقابل میشود
با ضریحش؛ طبعِ شعرِ هر کسی گل میکند
بیسوادِ این حرم؛ یکباره دعبل میشود
دستِ رقص پرچمش دل میسپارد آسمان
پای کوه گنبدش سر میگذارد آسمان
کاظمین از روز روشن نیز نورانیتر است
اصلا انگاری سه تا خورشید دارد آسمان
رضا قاسمی
ای وجودت جود را معنا جواد
ای مرید لطف تو دست مراد
نورِ مهرت دائما در ازدیاد
خانهات شد قبلهٔ خیرُ العباد
هر چه خوبی هست بِه از آن کنی
سائلت را سیر نه اعیان کنی
نیست چون تو بنده و بنده نواز
سایهات خورشید نه خورشید ساز
سفره دارِ عالمی، عالم نیاز
سیزده معصوم هستی در طراز
بر سریرِ عشق فرمان میدهی
داده حق دندان تو هم نان میدهی
ای چو جد اطهرت شمس هدی
درد ما هستیم ای دستت دوا
حرز تو سکان امن هر بلا
کرده نامت کارِ لاحول و ولا
گر کمی از لطفتان معنا شود
قطره از یمن همان دریا شود
گر گه ما مستیم از پیمانهات
کفر ایمان شد اگر ازدانهات
دست مافوقی است در کاشانهات
چون رضا گردیده خانِ خانهات
کاسه و دست دل و باب المراد
یا تقی و یا محمد یا جواد
آنکه تا کویت خیالش رفته است
داده ای بال و وبالش رفته است
هرکه در راه تو مالش رفته است
از حریمت رزق سالش رفته است
آنقدر کرده رضایت بر تو ناز
پرچمت بر طوس شد در اهتزار
حامد آقایی
سلام حضرت باران سلام یا مولا
امام زاده سلطان سلام یا مولا
گدا برای تو بودن بهانه میخواهد
ظهور معرفتی عاشقانه میخواهد
شکوه حسن تو را آسمان نمیداند
سرود اوج تو را جز ملک نمیخواند
نگاه لطف تو را عالمی گدا بوده
فقیر منّت آیات هل اتی بوده
سحاب رحمت و رافت، عطای بیمنّت
جواد جود و کرم، نور ذاتی عصمت
قنوت صبح دعا در نگاه شبهایت
نشسته خیره به هر لحظه تماشایت
به جان خریدهام آقا مدال دینت را
شکوه صبح طلایی کاظمینت را
رفیق نیمه شب از آسمان دعایم کن
برای صبح زیارت مرا صدایم کن
صدا کن ای تو مرا مقتدای زیبایی
سرود آبی گلواژههای دریایی
مدام معتکفم در حریم احسانت
نشستهام به گدایی روح ایمانت
نشستهام که امام الهدی مرا بخری
مرا خریده و تا وادی فنا ببری
شبیه رقص کبوتر کنار آینه ها
طواف میکنم این لحظهها به دور شما
کنار شمع وجودت که حرف سرما نیست
تو هستی از چه بترسم که نار بر ما نیست
وحید محمدی
بر آن شدیم باز که دلبر بیاوریم
در آسمان، ستاره دیگر بیاوریم
باید دوباره نخل ولا را ثمر دهیم
یعنی به باغ عشق صنوبر بیاوریم
خورشید روی دیگری از نسل یاسها
مهتابی از تبار بیمبر بیاوریم
ای جبرئیل مژده بده بر رضایمان
باید برای پر زدنش پر بیاوریم
تا چشمهای ابتریان کورتر شود
باید دوباره سوره کوثر بیاوریم
این طفل باب رحمت و باب مراد ماست
از اهل بیت ماست همانا جواد ماست
دستان ابرها سبد گاهوارهاش
پر میکشند حور و ملک با اشارهاش
دنیا ترانه خوان قدومش غزل غزل
جنت قصیده ایست ز یک استعارهاش
از عرش تا زمین همه صف بسته منتظر
دل بیقرار مانده به شوق نظارهاش
در لابلای بال سپید فرشتگان
خورشید دیگریست رخ ماهپارهاش
غرق ستاره میکند آغوش عشق را
وقتی رسیده با قدم پر ستارهاش
با خندهاش گل از گل بابا شکفته است
بر روی دست مادرش آرام خفته است
وقتی که آمدی تو، باران نزول کرد
از فرط شوق بر تنمان جان نزول کرد
جبریل بهر تهنیت از نزد کردگار
همراه خیل حوری و قلمان نزول کرد
گویا دوباره مثل تمام کریمها
کاملترین کرامت انسان نزول کرد
در لیلههای قدر خدا دفعه نهم
قرآن دوباره بر روی قرآن نزول کرد
ای یوسف رضا که به بازار حسن تو
نرخ فروش یوسف کنعان نزول کرد
ای آسمان جود بباران کرامتت
در خرمن وجود بباران کرامتت
تو کوثر آمدی و ز کوثر چکیدهای
در ظلمت همیشه دنیا سپیدهای
تو اولین ولی خدایی که اینچنین
در سن کودکی به امامت رسیدهای
مأمون و پور اکثم، نزد تو عاجزند
با تیغ علم گردنشان را بریدهای
تو آن نسیم سبز در اوج طراوتی
که در کویر مرده دلها وزیدهای
ما در مسیر پرتو باب المرادیت
تو در جوار جد خودت آرمیدهای
مرده است هر کسی نرود زیر دین تو
جانهای ما فدای تو و کاظمین تو
پروردگارمان که تورا آفریده است
ما را اسیر دست شما آفریده است
قبل از ازل که وصله جود شما شدیم
مارا به خاطر تو گدا آفریده است
یعنی به جز شما به کسی رو نمیزنیم
وقتی جواد ابن رضا آفریده است
یعنی تویی که نقطه عطف کرامتی
خالق برای جود خدا آفریده است
با هدیهاش برای امام رئوفمان
بابی برای حاجت ما آفریده است
با نام تو هر آینه دلشاد میشود
هر کس دخیل پنجره فولاد میشود
محمد بیابانی