سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: سودابه امینی شاعر و نویسنده، با این توضیح که سرودن برای نوجوانان نیازمند تجربه مطالعاتی و تجربه سرایش برای این گروه سنی است به هنرآنلاین گفت: نوجوانان از کودکی فاصله گرفتهاند و شاعر شعر نوجوان میتواند از جذابیتهایی چون ریتم شعر و ویژگیهایی چون کوتاهی مصرعها و کوتاهی طول شعر عبور کند و در عوض به عواطف و هیجانات نوجوانی بپردازد. نوجوان نیازمند کشف است، کشف خویشتن و کشف در زبان و تصاویر شعری.
او با بیان اینکه دنیای نوجوان امروز سرشار از اطلاعات است، ادامه داد: زبان نوجوان امروز تحتتاثیر ادبیات "وب" است و شاعر شعر نوجوان باید جهان نوجوان امروز را بشناسد و او را در شعرش بازسرایی کند. این مهم نیازمند مطالعه انسانشناختی است. شاعر و نویسندهای که برای نوجوان امروز قلم میزند باید اضطرابها و پریشانیهای نوجوان را بشناسد تا بتواند من برتر نوجوان را برای او بازآفرینی کند. عواطف او را بشناسد و بتواند در اتمسفر عاطفی و تخیلی نوجوان تنفس کند. این مهم جز در گفتوگو و ارتباط با نوجوان حاصل نمیشود.
امینی با این توضیح که متاسفانه باید بگویم بچههای ما در کودکی از منظر سواد خواندن بسیار ضعیف هستند، افزود: مهارتهایی چون گوشدادن (که من بهتر میدانم شنیدن خلاق را جایگزین آن کنم)، سخن گفتن (و بهزعم من بیان خلاق)، خواندن (ترجیح میدهم خواندن خلاق را جایگزین کنم) و نوشتن (بهزعم من نوشتن خلاق) در کودکان ما پرورش نمییابد. کدام خانواده را میشناسیم که به کودک خود وقت صحبت کردن بدهند؟ کدام خانواده را میشناسیم که برای کودک شعر بخوانند و شعرخوانی را بهعنوان برنامه منظم هفتگی در نظر بگیرند. کدام معلم را میشناسید که وقت کتابخوانی داشته باشد و اصولا کتاب خوب به بچههای مدرسه معرفی کند. برنامه نوجوانان از این چهار مهارت خالی است. از کودکی خالی بوده است. انتظار دارید بچهها در چه فضایی شعرخوانی را بیآموزند و از آن لذت ببرند؟
او با تاکید بر این که شعر نوجوان باید لذت بردن از خواندن شعر را به نوجوان انتقال دهد، ادامه داد: هر شاعری بتواند در شعرش یا بهواسطه شعرش نوجوان را به رمزگشایی ترغیب کند و زیباییشناسی را در او پرورش دهد شاعری موفق است. بدیهی است ابزار کار شاعر زبان، خیال، اندیشه و عاطفه است و همه اینها در جهان نوجوانی به "شعر نوجوان" بدل میشوند. در غیر اینصورت شعر، شعر نوجوان نخواهد بود بلکه به گروه سنی دیگری تعلق دارد که یا کودکی است و یا بزرگسالی.
امینی با این توضیح که وقتی با نوجوانان امروز صحبت میکنم و درباره علاقهشان به شعر میپرسم پاسخ میدهند شعر دوست نداریم، اظهارداشت: این عدم علاقه ناشی از عدم شناخت است. اگر از گروه معدودی از نوجوانها که کتابخوان حرفهای هستند و مربی دیدهاند بگذریم بقیه بچهها اغلب جزو گروهی هستند که میگویند به شعر علاقه نداریم. آنها علاقه خود را کشف نکردهاند چرا که در معرض شعر قرار نگرفتهاند. ترس از غلط خواندن باعث میشود از شعر فرار کنند. همین بچهها داستان راهم بیغلط نمیتوانند بخوانند حق دارند چون همیشه مکلف به خواندن بودهاند اگر بخواهیم این مشکل را حل کنیم باید آنها را مشتاق خواندن کنیم.
او با بیان اینکه نکته مهم دیگری که میان نوجوان و شعر فاصله ایجاد کرده بیتوجهی ما مسوولان تربیتی به تربیت هوش موسیقایی کودکان و نوجوانان است، تصریح کرد: موسیقی کودک در کشور ما جایی برای تنفس ندارد، ترانه کودکانه بسیار کم داریم و بسیار کمتر شنیده میشود. ترانههای نوجوانی نداریم. خوب با این حساب نوجوان باید کجا شعر بشنود؟ علاقه به شعر و موسیقی باید کشف شود و پرورش یابد.
امینی با این توضیح که فرصت کشف خود را از نوجوان امروز گرفتهایم، گفت: او از هویت خود بیخبر است و دائم در دیگری به دنبال خویشتن میگردد. اگر برای خواندن کتاب به دست بچهها ندهیم واگر برای نوشتن قلم را به او نشناسانیم فردا جوانی خواهیم داشت غرق توهم که به جای قلم، سیگار را لابهلای انگشتانش میچرخاند و بهجای سطرهای کتاب به حلقههای دود که عمر و جوانیاش هستند خیره خواهد ماند. از بیهویتی بترسیم و بچهها را با سواد بار بیاوریم. سواد خواندن و مدرسههای خوانا را جدی بگیریم.
او همچنین در مورد کتاب "دوستی فرهنگها" که اخیرا توسط نشر آرون منتشر شده، اظهارداشت: این اثر شامل گفتوگو با قصهگویان برگزیده ایران و جهان طی سالهای 83 تا 88 است که مسوولیت جشنوارههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را برعهده داشتم. طراحی و برنامهریزی برای جشنواره بینالمللی "قصهگویی" و نظارت بر اجرای جشنوارهها از اقداماتی بود که در حوزه معاونت فرهنگی کانون به من سپرده شده بود. در این روند فرهنگی جمع عزیز و بزرگ قصهگویان کانونی را بیشتر شناختم و تصمیم گرفتم در این زمینه به مستندنگاری بپردازم. سوالات بسیاری در ذهن قصهگویان کشوری وجود داشت و دارد که میبایست مدیران و کارشناسان کانون نسبت به این سوالها پاسخگو بودند. وقتی یک قصهگو در کتابخانه کودک و نوجوان برای جمعی از مخاطبان خود قصه میگوید، هیچ دوربینی روی چهره او نیست. در این دورنشینیها در گود قصهگویی مهمترین دوربینها چشمهای کودکاناند و مهمترین وسایل ثبت و ضبط گوش و هوش بچههاست. در این سی سال که وقتم را صرف پرورش تفکر کودکان کردم هرگز هیچ مربیای را مشاهده نکردم که دوربین تلویزیون را به نگاههای پر عاطفه کودکان و نوجوانان ترجیح بدهد و هیچ تشویقی را با تربیت کودکان و نوجوانان معاوضه کند. اصلا جایزه یک مربی خوب برق شوق کشف است که در چشم کودکان درخشیدن میگیرد.
امینی ادامه داد: مرور رزومه قصهگویان نشان میدهد این عزیزان بهویژه در طیف مربیان و کارشناسان بیش از هر قشر دیگری به تربیت و اخلاق متعهد بودهاند و در این مسیر با زحمت و رنج فراوان به پرورش و شکوفایی دست یافتهاند. این شکوفایی از طرفی در مخاطبان آنها یعنی کودکان و نوجوانان رخ داده و از طرفی در وجود خود این قصهگویان. بنابراین بسیار ضروری است که این جشنوارهها با طرح چهرههایی از سلبریتیها که مرکز توجه دوربینها هستند ارزش مربیان کانون را زیر سوال نبرند. در این راستا لیستی از قصهگویان برگزیده کشوری و بینالمللی تنظیم کردم و تصمیم گرفتم در سه سطح مدیریت و برنامهریزی برای جشنوارهها، کارشناسی جشنواره "قصهگویی" و مربیگری و قصهگویی با افراد مصاحبه کنم. بنیان جشنوارهها در زمان مهندس قاسم کریمی که معاون فرهنگی کانون بودند گذاشته شده بود. اما متاسفانه قبول نکردند در این زمینه به سوالات من پاسخ دهند.
او با این توضیح که بخشی از کتاب "دوستی فرهنگها" شامل مصاحبه با قصهگویانی از کشورهای برزیل، آمریکا، ارمنستان، کنیا، استرالیا، لبنان، سوریه، فیلیپین، کلمبیا و کانادا است، افزود: این قصهگویان در سال 1393 به ایران آمدند و در جشنواره هفدهم شرکت کردند. انجام مصاحبه کیفی در شرایط فشرده جشنوارهای با این قصهگویان بسیار دشوار بود. اغلب خبرگزاریها برای مصاحبه به آنها مراجعه میکردند. علاوهبر این زمان دو، سه روزه جشنواره علاوهبر برنامههای بازدید، اجرا در مدارس و دیدن اجرای سایر قصهگویان به فشردگی برنامهها میافزود. در مجموع هدف من از مصاحبه با قصهگویان خارجی مقایسه و تطبیق دیدگاههای آنها با دیدگاههای قصهگویان ایرانی بود. همچنین نظرات این قصهگویان نسبت به فرهنگ ایران و قصههای ایرانی جالب و قابل تامل است. یادم است در همان ایامی که جشنواره هفدهم برگزار میشد چند شعر نیمایی با موضوع "پیامبراکرم (ص)" سرودم و دوستانم در استان کرمانشاه آن شعرها را که توسط شراره نادریمقام ترجمه شده بود در خبرنامه جشنواره چاپ کردند. یکی از سوالات من از برخی قصهگوهای غیرمسلمان درباره محتوای همان شعرها بود. تلاش کردم غیرمستقیم انگیزه این قصهگویان را برای مطالعه زندگی پیامبر (ص) افزایش دهم و آنها را ترغیب کنم تا به قصهگویی در موضوع زندگی ایشان بپردازند. کتاب "دوستی فرهنگها" گام اول است در مستندسازی و امیدوارم تداوم داشته باشد. نمونههای مشابهی به دست چاپ داده شود با این هدف که ارزش و افتخاراتی را که مربیان و کارشناسان کانون میآفرینند به ثبت برسانند.
امینی با بیان این که کتاب شعر جدیدم با عنوان "ترانههای زلیخا" توسط نشر گویا به چاپ رسیده، اضافه کرد: این اثر شامل حدود 60 قطعه شعر نو است که در قالبهای سپید و نیمایی سروده شدند.