سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: "حام"، عنوان جدیدترین رمان جلال توکلی به‌تازگی توسط انتشارات سوره‌مهر وارد بازار کتاب شده است. در این رمان نبرد همیشگی خیر و شر، خدا و شیطان، در قالب دو نماد دست بریده‌ حضرت ابوالفضل (ع) (کف‌العباس) و پنجه‌ هامسا به تصویر کشیده شده است. در مورد این کتاب  گفت‌وگویی با نویسنده آن داشتیم.

 

آقای توکلی، "حام" از معدود رمان‌هایی است که یک نویسنده‌ فارسی‌زبان، درباره‌ واقعه‌ای در خارج از مرزهای ایران و از دید شخص یا اشخاصی غیرایرانی، بی‌آن‌که در سرتاسر رمان حضور نویسنده‌ ایرانی آن احساس شود، نوشته است. به‌گونه‌ای که اگر نام نویسنده را از روی جلد کتاب حذف کنیم،‌ شاید با یک رمان خارجی ترجمه‌ شده به زبان فارسی اشتباه شود. از این منظر می‌توان گفت کار سختی را پیش رو داشته‌اید. درست است؟

دقیقا. البته پیش‌تر هم تجربه‌هایی در این زمینه داشته‌ام. داستان رمان "ریاح" هم در مکانی غیر از ایران اتفاق می‌افتد و تنها شخصیت ایرانی آن، همان نویسنده چریکی است که به طور نمادین وجه مشترک دو ملت ایران و فلسطین در مبارزه‌ با صهیونیسم جهانی است و اشاره دارد به تحقق این موضوع مهم که انشاالله ایرانی‌ها هم نقش مهمی در آزادسازی قدس شریف خواهند داشت. هم‌چنین در رمان "پایان یک نقش" که در کل شخصیت‌ها اسرائیلی هستند و ما روایت داستان را از دید یک شخصیت دچار بحران هویت صهیونیست، می‌بینیم و می‌شنویم. "حام" سومین تجربه‌ من در نگارش رمانی فرامرزی است. فرامرز بودن به مفهوم قدم گذاشتن به آن‌سوی مرزها و پرداختن به موضوعاتی جهان‌شمول‌تر است؛ آن هم با روایت یک سرباز آمریکایی که صدالبته هم جرات و جسارت زیادی می‌خواهد و هم تحقیق کتابخانه‌ای و مطالعات میدانی وسیع. "حام" به موضوع حضور سربازان آمریکایی در عراق می‌پردازد و با دو دیدگاه کلی روایت می‌شود. یکی زاویه‌ دید دانای کل نامحدود و دیگری دیدگاه شخصیت اصلی رمان یعنی سرباز رایان که در هر دو مورد، مخاطب نباید هیچ رد پایی از نویسنده‌ ایرانی آن پیدا می‌کرد و همین کار را دشوار می‌ساخت. به‌ ویژه به تصویر کشیدن فرهنگ آمریکایی و رفتار و گفتار سربازهای آن کشور. داستان زمانی طبیعی و باورپذیر به نظر می‌رسید که مخاطب می‌پذیرفت روایت و جنس کلام و لحن اشخاص داستان، آمریکایی است و به قول معروف، در پس پرده‌ روایت، دست نویسنده‌ ایرانی آن را نمی‌دید. به همین منظور مجبور شدم تقریبا تمام فیلم‌های ساخته شده در رابطه با جنگ عراق و افغانستان را ببینم. به‌ ویژه فیلم‌های دوبله نشده و صدای اصلی با زیرنویس فارسی را. گاهی دیالوگ‌های کاراکترهای یک فیلم‌ را بارها گوش می‌کردم تا با لحن صحبت کردن آن‌ها آشنا شوم و بتوانم جنس کلماتی را انتخاب کنم که همان لحن را تداعی کند. نکته‌ مهمی که جا دارد در این‌جا به آن اشاره کنم، لزوم ترجمه‌ این دست آثار است. چون رمان‌های با مضامین جهان‌شمول، مخاطبان زیادی هم در آن‌سوی مرزها دارد که باید آن‌ها را هم در نظر گرفت و بدون آن، رسالت رمان ابتر می‌ماند. با توجه به موفقیت رمان‌های مشابه با موضوع جنگ عراق در جهان، بی‌شک از رمان "حام" هم در صورت ترجمه به زبان‌های عربی و انگلیسی، حداقل در دو کشور عراق و ایالات متحده، استقبال خواهد شد.

درباره‌ عنوان رمان توضیح دهید؟

"حام" در زبان عربی یعنی تشنگی، شخصی که به دنبال آب می‌گردد و در زبان عبری، یعنی گرم و سوزان. "حام" نام یکی از شخصیت‌های رمان (سربازی یهودی) هم هست که سلسله ماجراهایی که اتفاق می‌افتد، حول شخصیت اوست و با توجه به شخصیت تاریخی حام (یکی از فرزندان حضرت نوح (ع)) و روایت‌های معروف موجود آن، جنبه‌ نمادین هم پیدا می‌کند.

آقای توکلی درباره‌ "پنجه‌ هامسا" بگویید؟

پنجه‌ هامسا یا خامسا، نماد قدرت در کابالا یا همان عرفان یهود است که به‌صورت نوعی تعویذ و طلسم به شکل کف دست با پنج انگشت باز شده و تک‌چشم هروس یا لوسیفر در کف آن، در ابعاد و اشکال مختلف ساخته می‌شود. جالب توجه این‌که متاسفانه بر اثر عدم شناخت و ناآگاهی شیعیان، گاهی این طلسم در بازارهای کربلا به جای تمثال مبارک دست حضرت ابوالفضل(ع) فروخته می‌شود. در حالی‌که این نماد شوم، دوتا شست به صورت قرینه دارد و طرح تک‌چشم شیطان، در وسط آن دیده می‌شود؛ اما پنجه‌ حضرت عباس(ع) که آن را بر نوک عَلَم‌ها یا در وسط کاسه‌های برنجی آبخوری سقاخانه‌ها می‌بینیم، رئال‌تر است. یعنی ترکیب‌بندی انگشت‌های دست در آن، کاملا شبیه دست انسان است و معمولا مزین به طرح‌های اسلیمی و یا حسین (ع) و یا ابوالفضل (ع) است.

در رمان جدیدتان، وارد دنیای پر رمز و راز کابالا هم شده‌اید.

بله. یکی از مضامین رمان "حام"، همین نفوذ جریان کابالا و فراماسونری در لایه‌های قدرت در ایالات متحده و تاثیرگذاری در تصمیم‌گیری‌های دولت‌مردان آمریکاست. جریانی که همیشه در سایه قرار دارد و تصمیمات خرد و کلان دولت آمریکا را رهبری می‌کند. مثل همین حضور آخرزمانی و منجی‌گرایانه‌ ارتش ایالات متحده در خاورمیانه به‌ویژه در عراق و سوریه که با درایت و جان‌فشانی سردار دل‌ها، شهید حاج‌قاسم سلیمانی، نقش بر آب شد.

به نظر خودتان ویژگی مهم رمان "حام" چیست؟

اجازه بدهید از دو منظر قالب و محتوا به سئوال شما پاسخ بدهم. مهم‌ترین ویژگی رمان از لحاظ فرم یا قالب کار، نو و تازه بودن آن است. به این مفهوم که سعی کرده‌ام آن روایت خطی متداول را بشکنم و با انتخاب زوایای دید مختلف (که صرفا یک بازی فرمی و افه‌ پست‌مدرنی نیست) شرایط روحی و روانی سرباز رایان (شخصیت اصلی رمان) را که تحت تاثیر مواد روان‌گردان در جریان پروژه‌ کنترل ذهن یا همان آر. تی. چوک پروجکت قرار دارد، ملموس‌تر کنم. این را هم اضافه کنم که در سبک نوشتن رمان (با این تفکر که رمان ترجمه خواهد شد) ذائقه‌ مخاطب آمریکایی را هم در نظر گرفته‌ام. قبلا هم در یکی از مصاحبه‌هایم اشاره کرده‌ام. رمز موفقیت رمان "پرندگان زرد" کوین پاورز و استقبال خوبی که در آمریکا و در جهان از آن شد، صرف نظر از موضوع جذابش که همین حضور سربازان آمریکایی در عراق است، شیوه‌ نگارش و شکست زمان و پرهیز از روایت خطی آن نیز هست. پس کوشیده‌ام به تجربه‌ جدیدی دست بزنم. اصولا بر این اعتقادم که در طرح موضوعاتی جهان‌شمول، باید ذائقه‌ مخاطب غیر ایرانی را هم در نظر گرفت. هر چند نسل جوان امروز خودمان هم، نیاز به تنوع و ساختارشکنی دارد. اما ویژگی رمان از لحاظ محتوا، پرداختن به واقعه‌ کربلا از دید یک کشیش سابق مسیحی (کیسی) است. حقیقتا کار دشواری بود. به‌ ویژه این‌که، این بخش از رمان، مصادف شده بود با ایام محرم و چه کار سختی بود در ایام حسینیه رفتن و سینه‌زدن و روضه گوش کردن، بخواهی واقعه‌ کربلا را از دید یک مسیحی بازگو کنی.

این روزها مشغول نوشتن اثر جدیدی هستید؟

در حال حاضر روی رمان "کاغذ و باد" کار می‌کنم که تم اصلی آن خانه‌های قدیمی و معماری سنتی استان یزد است. اصولا بر این باورم که خانه‌های قدیمی قصه‌ای دارند. خوانش و باز روایت همین قصه‌هاست که در کنار مرمت بنا، آن خانه را احیا می‌کند. متاسفانه در روند مرمت خانه‌های قدیمی، فقط با زنده‌سازی کالبد بنا در نظر گرفته می‌شود. روح بنا که قصه‌ها بخش عمده‌ آن را تشکیل می‌دهند،‌ مورد غفلت واقع می‌شود.

کتاب حام