سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: بیستم مهرماه روز بزرگداشت "حافظ" نام گرفته است. خواجه شمسالدین محمد شیرازی متخلص به "حافظ"، غزلسرای بزرگ، شعر و ادب پارسی است. او حدود سال 726 هجری قمری در شیراز متولد شد. علوم و فنون را در محفل درس استادان زمان فراگرفت و در علوم ادبی عصر پایهای رفیع یافت. خاصه در علوم فقهی و الهی تامل بسیار کرد و قرآن را با چهارده روایت مختلف از بر داشت. گوته شاعر و سخنور مشهور آلمانی دیوان شرقی خود را به نام او و با کسب الهام از افکار حافظ تدوین کرد. دیوان اشعار حافظ شامل غزلیات، چند قصیده، چند مثنوی، قطعات و رباعیات است. او در سال 792 هجری قمری در شیراز درگذشت.
حافظ به "لسان الغیب" معروف است چرا که در باور ایرانیان، حافظ از نیت و نیاز همگان خبر دارد. در قلمرو زبان فارسی غیر از قرآن که با آن استخاره میکنند، برای فال زدن بیش از هر کتاب دیگری، از دیوان حافظ استفاده میشود. در خود دیوان حافظ نیز بارها به اصطلاح "فال زدن" اشاره شده است. البته فال زدن و مشورت خواستن از کتابهای مورد احترام و علاقه عامه، چون کتابهای دینی و دیوان شاعران، سنتی دیرینه محسوب میشود.
در چکیده مقاله "فال حافظ و کارکردهای اجتماعی آن" به قلم ابراهیم انصاری، مریم محمودی و اصغر محمدی اشاره شده است: فالخوانی از دیوان حافظ به عنوان یک رفتار خاص اجتماعی است که در دانش عامیانه یا فولکلور قابل طرح و بررسی است. این سنت اجتماعی در زمانها و مکانهای مختلف به شکلهای متفاوتی جلوهگر شده است که در همه موارد حکایت از نیاز انسان به دانستن آینده مبهم خود دارد. تفال به دیوان حافظ به مثابه یک عنصر فرهنگی نقش مهمی در تلطیف روان فردی و اجتماعی ایفا میکند و در واقع از جمله اندوختهها و امکانات و نهادهای فرهنگی است که ریشه در قرنها زندگی مادی و معنوی ایرانیان دارد و توسل به آن در غلبه بر فشارهای روحی و روانی موثر است و به سلامت جامعه کمک میکند.
برخی از کارکردهای تفال به دیوان حافظ عبارتند از: آرام بخشی، بهبود روحیه فردی و اجتماعی، کاهش و تسکین آشفتگیهای روحی و اختلافات جمعی و آیندهنگری (پیشگویی).
نتایج این تحقیق نشان میدهد که تفال به دیوان حافظ به مثابه نمونهای از عوامل فرهنگی، اجتماعی موثر در تنظیم و تعامل روانی- اجتماعی انسانها در تامین سلامت روانی افراد جامعه موثر است.
مسعود خیام نویسنده کتاب "پادشاه صورت و معنا" با زیر عنوان نمونهای از جواهرات حافظ برای حافظ نخواندهها، یادداشتی را با محوریت تفال زدن به دیوان لسان الغیب نوشته و در اختیار هنرآنلاین قرار داده است.
در این یادداشت میخوانیم: نوشتن در مورد حفظ سهل و ممتنع است. سهل است اگر فضا باز باشد و هزار صفحهای بنویسی که بسیار بیش از آن جا دارد و نوشتهاند. ممتنع است اگر بخواهی بحر را در فنجان بگنجانی.
قبل از حافظ شاعران بسیار بودهاند که انواع غزل عارفانه، عاشقانه و ... سرودهاند بهطوری که گفتهاند پیش از حافظ با دیوان شمس فال میگرفتهاند.
شعر حافظ همه ابعاد شعر قبل از خود را دارد و درخشش الماس گونهاش دلربایی میکند اما در عین دلفریبی، رندانه مشت خود را بسته نگه میدارد و نمیتوان به راز قطعی وجودش پی برد و از همین روی، هر شخص نیت خود را از این شعر مراد میکند. بسیار بودهاند اشخاصی که تعبیر و تفسیر جدیدی به میان آوردهاند. این شعر وجوه فراوان دارد. به دو رویه اشاره کنم. از یک سو چنان دربرگیرنده زوایا و ریزهکاریهای مختلف است که هر شخص به فراخور احوال خود میتواند سهمی از آن ببرد. از سوی دیگر این جواهر تراش کلام، چنان خوش صیقل داده که فقط استادان برلیان تراش قادر به درک آن همه ظرافت میشوند. اما در هر حال همه از زیبایی کلام غرق در تخدیر معنا میشوند.
سر سفره هفت سین بسیاری خانوادهها حافظ مینشیند و خواندن چند بیت از او حالی سرشار از خوشی یا حیرت دست میدهد.
بارها دیدهام که انسانهای ضد خرافات که به هیچ وجه خود را به هیچ پیشگویی و غیبگویی نمیسپارند، با شنیدن بیتی که به قصد تفال گشوده شده دگرگون میشوند. این همه از رندی حافظ است.
فال، درست مانند خرافه، به اعتقاد وابسته است. برای فال گرفتن، هنگامی که اعتقاد داشته باشی از هر کتاب میشود استفاده کرد. یاد خاطرهای افتادم. شبی در منزلم محفلی تشکیل شده بود. عباس (کیارستمی) از من کتابی خواست، پرسیدم چه کتابی؟ گفت اولین کتاب دم دست. اتفاقا دیکسیونر دم دستم بود (محمدرضا باطنی یک جلد) به دستش دادم. گفت نیت کن و بعد با اطوار خاص خود کتاب را به سان حافظ دست گرفت و پس از سه بار ناخن کشیدن لای صفحات، آن را گشود و اولین کلمه بالای صفحه راست را نگاه کرد.
به حافظ برگردم. ما با آینهکاری زیارتگاههای بزرگ آشناییم. آینهکاری حافظ در حد اعجاز است. بازتاب رندانه زندگانی مادی و معنوی ساکنان این سرزمین در شعر او، آن را به آیینهای گویا از خلقیات و روحیات ما مردم بدل کرده است. او جادوگر کلام است و در هر حال بسیار شنیدهایم:
خواجه حافظ شیرازی
تو کاشف هر رازی