سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: اربعین به معنای چهلم است. بیستم ماه صفر، چهل روز بعد از شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا به نام "اربعین حسینی" یا "روز اربعین" شناخته میشود. در این روز طبق نقلهای تاریخی، جابربن عبدالله انصاری بهعنوان نخستین زائر بر سر مزار امام حسین (ع) حاضر شدند. در برخی منابع گفته شده است بازماندگان حادثه کربلا نیز در این روز به کربلا بازگشته و مزار امام حسین (ع) و سایر شهدای کربلا را زیارت کردهاند.
در حدیثی از امام حسن عسکری (ع) پنج نشانه برای مومن شمرده شده است. یکی از این پنج نشانه خواندن زیارت اربعین است. همچنین زیارتنامهای برای روز اربعین از امام صادق (ع) نقل شده است و شیخعباس قمی این زیارتنامه را در مفاتیح الجنان در باب سوم بعد از زیارت عاشورا غیر معروفه، با عنوان زیارت اربعین نقل کرده است.
متن زیارت اربعین:
السَّلامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ ،
سلام بر ولى خدا و حبیبش، سلام بر دوست خدا و نجیبش، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیدهاش، سلام بر حسین مظلوم شهید، سلام بر آن دچار گرفتاریها و کشته اشکها، خدایا من گواهى میدهم که حسین ولى تو و فرزند ولى تو، و فرزند برگزیده توست، حسینى که به کرامتت رسیده، او را به شهادت گرامى داشتى، و به خوشبختى اختصاصش دادى و به پاکى ولادت برگزیدى و او را آقایى از آقایان و پیشروى از پیشرویان و مدافعى از مدافعان حق قرار دادى و میراثهاى پیامبران را به او عطا فرمودى و او را از میان جانشینان حجت بر بندگانت قرار دادى و در دعوتش جای عذرى باقى نگذاشت و از خیرخواهى دریغ نورزید و جانش را در راه تو بذل کرد تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند، درحالی که بر علیه او به کمک هم برخاستند، کسانی که دنیا مغرورشان کرد و بهره واقعى خود را به فرومایهتر و پستتر چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبر کردند و خود را در دامن هواى نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند،
وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً أَلِیماً السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیداً وَ مَضَیْتَ حَمِیداً وَ مُتَّ فَقِیداً مَظْلُوماً شَهِیداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ،
و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکاف افکنى و نفاق و بارکشان گناهان سنگین، و سزواران آتش را پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد، تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت خدایا آنان را لعنت کن لعنتى سنگین، و عذابشان کن عذابى دردناک، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند سرور جانشینان، شهادت میدهم که تو امین خدا و فرزند امین اویى، خوشبخت زیستى، و ستوده درگذشتى، و از دنیا رفتى گم گشته، و مظلوم و شهید، گواهى میدهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده، و نابودکننده کسانى را که از یاریات دریغ ورزیدند، و عذاب کننده کسانى را که تو را کشتند، و گواهى میدهم که تو به عهد خدا وفا کردید و در راهش به به جهاد برخاستى تا مرگ فرا رسید، پس خدا لعنت کند کسانى را که تو را کشتند، و به تو ستم کردند، و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند،
اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
خداى من تو را شاهد میگیرم که من دوستم با آنان که او را دوست دارند، و دشمن با آنان که با او دشمنند، پدر و مادرم فدایت اى فرزند رسول خدا، گواهى میدهم که تو در صلبهاى بلند مرتبه و رحمهاى پاک نورى بودى، جاهلیت با ناپاکیهایش تو را آلوده نکرد، و از جامه هاى تیره و تارش به تو نپوشاند، و گواهى میدهم که تو از ستونهاى دین، و پایههاى مسلمانان، و پناهگاه مردم مومنى، و گواهى میدهم که پیشواى نیکوکار، با تقوا، راضى به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت کننده، و هدایت شدهاى، و گواهى میدهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا، و نشانههاى هدایت، و دستگیره محکم، و حجت بر اهل دنیا هستند و گواهى میدهم که من به یقین مومن به شمایم، و به بازگشتتان یقین دارم، براساس قوانین دینم، و عواقب عملم، و قبلم با قلبتان در در صلح، و کارم پیرو کارتان، و یاری ام براى شما آماده است، تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهاى خدا بر شما، و بر ارواح و پیکرهایتان، و بر حاضر و غایبتان، و بر ظاهر و باطنتان، آمین اى پروردگار جهانیان.
پیادهروی اربعین
حرکت به سوی کربلا در روز اربعین از زمان امامان معصوم (ع) در بین شیعیان رایج بوده است و شیعیان حتی در زمان بنیامیه و بنیعباس نیز به این حرکت مقید بودهاند. توصیه به زیارت اربعین باعث شده است که شیعیان از نقاط مختلف به سوی کربلا حرکت کنند. این حرکت که غالبا به صورت پیاده صورت میگیرد یکی از پرجمعیتترین راهپیماییها در جهان شمرده میشود.
20 صفر در ایران تعطیل رسمی است و شیعیان در این روز عزاداری میکنند. اما امسال با توجه به ابلاغ ستاد ملی مبارزه با کرونا راهپیمایی اربعین برگزار نشد و تجمع برای مراسم عزاداری ممنوع است.
به مناسبت اربعین حسینی (ع) کتابهای متعددی تالیف و ترجمه و اشعاری در سوگ این روز سروده شدند؛ نمونه چند شعر:
ساربانا ز اشتران بگشای بار
لحظهای ما را به حال خود گذار
اینکه بینی سرزمین کربلاست
خاک او آغشته با خون خداست
در حریم قدسی صحرای دوست
بشنو این گلبانگ، این آوای اوست
نی نوا، در نینوای راستین
مویهها دارد ز نای اربعین
ناله آتش بال در پرواز بین
همطراز آه گردون تا زمین
اشک میریزد ز چشم کائنات
در عزای تشنه کامان فرات
آن بلا جویان که تا بزم حضور
راه پیمودند با سامان نور
رایت توحید از اینان پایدار
ماند و می ماند به دور روزگار
گر فرات اینجا چو دریا خون گریست
نی عجب، خورشید برهامون گریست
مشفق کاشانی
با زیارت زیر و رو کردی دل اندوهگین را
خود شفاعت میکنی دلدادگان را، زائرین را
مشت خاکی از مزارت میکشد بر چشم جابر
تا ببیند رازهای عالم عین الیقین را
میرود از هوش گویا ظهر عاشوراست آنجا
دیده شاید حال و روز خیمههای آتشین را
در هیاهوی سم اسبان و تنها زخم خورده
در عزایت دیده اشک حضرت روحالامین را
دیده سر را در میان دستهای شمر ملعون
دست بیانگشت را، انگشتران بینگین را
از فرات و بیوفاییها شکایت کرده بیشک
دیده در میدان چهار آیینه امالبنین را
دیده شاید خطبهخوان هفتخوان کربلا را
دیده شاید در میان کوفه زینالعابدین را
دیده شاید... میگشاید چشمهایش را صحابی
بر لبش آورد نام سید و سالار دین را
پاسخ جابر چرا از جانب مولا نیامد؟
آنطرفتر از تنت دید آن سر بالانشین را
با زیارتنامهای راز دلش را گفت جابر
با غمت آمیخت ذکر زائران اربعین را
نغمه مستشارنظامی
شکها! فصل تماشاست امانم بدهید
شوق آیینه به چشم نگرانم بدهید
از شما میشنوم عطر گل یاسین را
خاکها! رنگ یقینی به گمانم بدهید
جامی از اشک فراهم شد اگر، ای مردم
به تسلای دل هم سفرانم بدهید
طول یک چله جدایی، به خدا یک عمر است
گاه خط و خبر از سیر زمانم بدهید
گر خبر دار شدید از گل داودی من
یک شمیم از نفسش روح و روانم بدهید
پارههای دلم افتاده در این دشت، به خاک
رخصت گریه به گلگون کفنانم بدهید
کاکل آشفته، به خون خفته، در این جا سروی
باز در سایهاش آرامش جانم بدهید
این رباب است که با لالهرخان میگوید:
ذکر لالایی گل را به زبانم بدهید
من که از عطر گل فاطمه، مدهوش شدم
خبر از حال و هوای دگرانم بدهید
سجدهها کردهام از بوسه بر این تربت پاک
طاقت از دست شد آرامش جانم بدهید
دشت لبریز گلاب است اگر امکان دارد
برگی از آن گل صدبرگ نشانم بدهید
اربعین نیست حدیثی که فراموش شود
شعله عشق، نه آن است که خاموش شود
محمدجواد غفورزاده
آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت
چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید
که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت
سرخوشید بر آن نیزه خونین می گفت
که چه ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت
جلوه روح خدا در افق خون تو دید
آنکه با پای دل از قبله ادراک گذشت
مرگ هرگز به حریم حرمت راه نیافت
هر کجا دید نشانی ز تو چالاک گذشت
حرّ آزاده شد از چشمه مهرت سیراب
که به میدان عطش پاک شد و پاک گذشت
آب شرمنده ایثار علمدار تو شد
که چرا تشنه از او این همه بی باک گذشت
بر تو بستند اگر آب، سواران عرب
دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت
با حدیثی که ملائک ز ازل آوردند
سخن از قصه عشق تو زلولاک گذشت
نصراللّه مردانی
امروز اربعین عزیز دو عالم است
یا این که روز دوم ماه محرم است؟
یک قافله رسیده که ره توشهاش غم است
یک قافله که قامت بانوی آن خم است
یک قافله بدون علمدار آمده
یک قافله که از سر بازار آمده
گرد و غبار چادر زنها مشخص است
آثار خستگی بدنها مشخص است
رنگ کبود و جای زدنها مشخص است
از آه آه و لحن سخن ها مشخص است
خیلی میان راه اذیت شدند، آه!
چل روز اسیر داغ اسارت شدند، آه!
در این میان زنی که شبیه فرشته است
آمد ولی حجاب سرش رشته رشته است
پیداست که به او چه قدر بد گذشته است
با اشک، روی قبر برادر نوشته است:
قبر حسین، کشتهی عطشان کربلا
"در خاک و خون تپیده ی میدان کربلا"
من زینبم... شناختی آیا؟ بلند شو
ای نور چشم مادرم از جا بلند شو
یا که بگیر جان مرا یا بلند شو
ای سر بریدهام! به روی پا بلند شو
برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن
آوارگی اهل حرم را نگاه کن
هر کس رسیده محضر تو گریه میکند
دارد سکینه دختر تو گریه میکند
در پشت خیمه همسر تو گریه میکند
بالای قبر اصغر تو گریه میکند
لالایی رباب، دلم را شکسته است
آوای آب آب، دلم را شکسته است
دارد رباب صحبت سربسته با فرات
لب تشنه بود اصغرم ای بی وفا فرات!
یک لحظه هم برای رضای خدا فرات
اصلا دلت نسوخت برایم چرا فرات؟
رویت سیاه! موی سفید مرا ببین
زخم گلوی طفل شهید مرا ببین
یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین!
از شام و کوفه هدیهای آوردم ای حسین!
بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین!
عباس اگر نبود که میمردم ای حسین!
چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود
در شهر شام، خنده و هورا زیاد بود
با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد
حرف از کنیز بردن یک بی پناه شد
وقتی سه ساله تو لبش غرق آه شد
با تازیانه پیرهنش راه راه شد
بین خرابه خاطرهها را گذاشتم
شرمندهام که یاس تو را جا گذاشتم
چل روز پیش بود که پیشانیات شکست
از لا به لای جمعیتی نیزه دار و پست
دیدم که شمر آمد و بر سینهات نشست
راه نفس نفس زدنت را به زور بست
خنجر کشید و آه... بماند برای بعد
آهی شنید و آه... بماند برای بعد
محمد فردوسی
بار بگشایید، اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
بر مشام جان رسد بوی بهشت
به به از این تربت مینو سرشت
کربلا، ای آفرینش را هدف
قبلهگاه عاشقان از هر طرف
طور عشق است و مطاف انبیا
نور حق اینجاست، ای موسی بیا
جسم را احیا اگر عیسی کند
جان و تن را کربلا احیا کند
گر سلامت رفت، از آتش خلیل
نور ثار الله شد او را دلیل
کربلا، قربانگه ذبح عظیم
عرش رحمان را صراط مستقیم
گر خدا خواهی، برو این راه را
کن زیارت کوی ثارالله را
شد ز عاشورای او یک اربعین
قتلگاهش را به چشم دل ببین
ماه، اینجا، واله و سرگشته است
و آن شهاب ثاقب از خود رفته است
گرد غم، افشانده بر سر کهکشان
اشک خون ریزد هنوز از آسمان
اختران، سوزند چون شمع مزار
مرغ شب مینالد اینجا زار زار
گاه در صحرا خروش و، گه سکوت
خفته در اینجا شهیدی لا یموت
حضرت سجاد بر خاکش نوشت
تشنه لب شد کشته سالار بهشت
اربعین است، اربعین کربلاست
هر طرف غوغائی از غمها بپاست
گویی از آن خیمههای نیمسوز
خود صدای العطش آید هنوز
هر کجا نقشی، ز داغ ماتم است
هرچه ریزد اشک، در اینجا، کم است
باشد از حسرت در اینجا یادها
هان به گوش دل شنو، فریادها
در دل هر ذره، صدها مطلب است
ناله سجاد و اشک زینب است
باید اینجا داشت گوش معنوی
تا مگر این گفتگوها بشنوی
عمه جان، اینجا حسین از پا فتاد
چهره بر این تربت خونین نهاد
عمه جان، این قتلگاه اکبر است
جای پای حیدر و پیغمبر است
عمه جان، قاسم، در اینجا شد شهید
تیر بر قلب حسین اینجا رسید
عمه جان، عباس اینجا داد دست
وز غمش پشت حسین اینجا شکست
اصغر لب تشنه، اینجا، عمه جان
شد ز تیر حرمله خونین دهان
از برای غارت یک گوشوار
شد در اینجا، کودکی نیلی عذار
تا قیامت، کربلا ماتم سراست
حضرت مهدی (حسان) صاحب عزاست
حبیبالله چایچیان(حسان)