سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: آناهیتا چشمهعلایی نویسنده این کتاب به هنرآنلاین گفت: "بیست هزار آرزو" بین واقعیت و تخیل دو داستان را توامان دربرگرفته است که در کنار هم پیش میروند و در انتها به یکدیگر میرسند.
او درباره محتوای این کتاب، توضیح داد: راوی داستان اول، پزشکی میانسال است که برای رهایی از روزمرگی و شاداب کردن روحیهاش، آرزو دارد بنویسد. در طول داستان، او برای تحقیق درباره نوشتن به سفر میرود، زیرا معتقد است نویسنده از برکه ذهن خود ماهی میگیرد و آن را بهصورت نوشتار درمیآورد. برکه ذهن او تبدیل شده به باتلاقی لجنآلود پر از بیماری و مرگ. او میخواهد آب تازه و ماهیهای تازه به برکه ذهنش بیاورد. خواننده کتاب همراه با راوی به مطب، بیمارستان، اتاق عمل، خانه و سرانجام به کشور پرتغال میرود. راوی کمکم کتاب فرناز را مینویسد. داستان فرناز که در تاروپود داستان اول تنیده شده، داستان عشقی ناکام است.
در پشت جلد کتاب آمده است: "هنگام شانه کردن موهایم، رشتههای نقرهای را لابهلای گیسوانم میبینم و آنها را لمس میکنم. موهای نقرهای من، نشانههای راه پرفرازونشیبی هستند که در زندگی پیمودم... هر بار که نفسم از ترس بند آمد و از شدت غم مثل ابر بهار گریستم یا از شدت خشم مثل مار به خود پیچیدم، یکی از موهای سیاهم رنگ باخت و نقرهای شد.
اینیکی مال اولین مرگی است که شاهد آن بودم؛ مرگ دخترکی ده ساله که سرتاپا سوخته و غرق در عفونت بود من در آن شب، شش بار او را احیا کردم. پرستاران التماس میکردند که دست از سر دختر بردارم و بگذارم در آغوش مرگ آرام بگیرد، ولی من مثل دیوانهها باز قلب او را ماساژ میدادم دستهایم را روی قفسه سینهاش گذاشته بودم و میگفتم: "یک، دو، سه، حالا!" و محکم فشار میدادم.
این یکی مال آن سربازی است که دوستش برای شوخی با کلاشینکف به کشاله رانش شلیک کرده بود. جراحی او هفت ساعت طول کشید وقتی قلب سرباز از تپش ایستاد، سرتاپای من خونی بود؛ حتی کف دمپاییها با خون چسبناک شده بود. همان جا جلوی همه کارکنان به دیوار تکیه دادم. سُرخوردم. روی زمین نشستم و های های گریه کردم.
من جان صدها انسان را نجات دادهام و هزاران بیمار در درد و رنج رها کردهام، ولی وقتی 25 سال دوران پزشکیام فکر میکنم، فقط شکستها، مرگها، اشکها و رنجها را به خاطر میآورم. روحم خسته است؛ خسته از تماس روزانه با بیماری، درد و مرگ میخواهم روحم را تروتازه کنم".
کتاب "بیست هزار آرزو" نوشته آناهیتا چشمهعلایی در 224 صفحه و با قیمت 39 هزار و نهصد تومان از سوی انتشارات نسلنواندیش منتشر شده است. این دومین رمان عاشقانه این پزشک و نویسنده محسوب میشود.