سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: علی بن محمد مشهور به امام هادی (ع) یا امام علی النقی (ع) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد (ع) هستند. دهمین پیشوای شیعیان، 15 ذیالحجه سال 212 هجری قمری، در اطراف مدینه منوره، در محلی به نام صریا متولد شدند.
امام علیالنقی الهادی (ع) در سال (220 ه.ق) در مدینه به امامت رسیدند. ایشان 13 سال اول امامت خود را در مدینه سپری کردند و در مجموع مدت 33 سال امامت داشتند. ایشان ضمن بهرهرسانی معنوی و علمی به شیعیان، به امور آنان هم رسیدگی میکردند.
از ایشان چندین دعا و زیارتنامه برجای مانده است که از مشهورترین آنها "زیارت جامعه کبیره" است. این زیارت دارای سند صحیح بوده و از نظر بلاغت نیز در بالاترین درجه قرار دارد. شروح متعددی به فارسی و عربی بر این زیارت نوشته شده است. "زیارت جامعه کبیره" متضمن مفاهیمی بسیار عالی و مطالبی بدیع است. در واقع توصیف بلند و بلیغی است از جوانب گوناگون اصل امامت که از نظر شیعه استمرار دین، منوط به اعتقاد و تمسک به این اصل است. به دلیل محتوای این زیارت بر مضامین ناظر به مقامات امامان، امام هادی (ع) فرمودهاند: "پیش از خواندن این زیارت، زائر صد بار تکبیر بگوید تا دچار غلو در حق امامان نشود".
از دیگر زیارات بر جای مانده از امام هادی علیهالسلام، زیارت "غدیر" است که در آن هم ویژگیهای حضرت علی علیهالسلام و هم حادثه غدیر ذکر شده است.
در منابع روایی شیعه همچون کتب "اربعه"، "بحارالانوار"، "تحف العقول"، "مصباح المتهجد" و "الاحتجاج" احادیثی از امام هادی (ع) نقل شده است. روایات منقول از ایشان در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و بابهای مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از 21 روایت از امام هادی (ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است. رسالهای نیز از امام هادی(ع) درباره جبر و اختیار بر جای مانده است.
نام ایشان علی، کنیه ابوالحسن و القاب "نجیب"، "مرتضی"، "هادی"، "نقی"، "عالم"، "فقیه"، "امین"، "موتمن"، "طیب"، "متوکل" و "عسکری" هستند که مشهورتر از همه "هادی" و "نقی" است.
درباره امام هادی (ع) کتابهای زیادی به زبانهای عربی و فارسی نوشته شده است؛ عناوین 20 کتاب:
1- "تحلیلی از زندگانی امام هادی(ع)" باقر شریف قرشی، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا علیهالسلام
2- "زندگانی دهمین پیشوای شیعه حضرت امام هادی(ع)" مرتضی مدرسی چهاردهی، تهران، انتشارات غدیر
3- "خورشید هدایت پیشوای دهم امام علی بن محمد الهادی(ع)" هیات تحریریه موسسه در راه حق
4- "فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع)" همراه با متن کتاب موسوعه کلمات الامام الهادی، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، ترجمه علی مویدی
5- "سیره عملی اهل بیت(ع) حضرت امام علی النقی الهادی(ع)" کاظم ارفع
6- "چشمههای نور: امام هادی(ع)" سازمان تبلیغات اسلامی
7- "مشکات هدایت: پژوهشی در زندگانی امام هادی(ع)" ابوالفضل هادیمنش، مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما
8- "امام هادی(ع) قهرمان شکستناپذیر عصر متوکل" محمد رسول دریائی، انتشارات وهاج
9- "امام هادی و نهضت علویان" محمد رسول دریائی، رسالت قلم
10- "ستارگان درخشان" جلد 12 سرگذشت حضرت امام علی النقی(ع)" محمد جواد نجفی، کتابفروشی اسلامیه
11- "امام على النقى(ع)" سید کاظم ارفع، موسسه انتشارات فیض کاشانى
12- "امام هادى(ع)" گروه کودکان و نوجوانان بنیاد بعثت، بازنویسى مهدى رحیمى، بنیاد بعثت
13- "امام هادى(ع)" ترجمه واحد تدوین و ترجمه، سازمان تبلیغات اسلامى
14- "امام هادى قهرمان شکستناپذیر عصر متوکل" محمد رسول دریایى
15- "امام هادى(ع) و نهضت علویان" محمد رسول دریایى، انتشارات رسالت قلم
16- "پیشواى دهم، حضرت امام على بن محمد الهادى(ع)" گروه نویسندگان، موسسه در راه حق
17- "تحلیلى از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت امام هادى" على رفیعى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى
18- "تحلیلى از زندگانى امام على النقى(ع)" گروه نویسندگان، زیر نظر قوامالدین وشنوى قمى، موسسه احیا و نشر میراث اسلامى
19- "تحلیلى از زندگانى امام هادى(ع)" باقر شریف قرشى، ترجمه محمدرضا عطایى، کنگره جهانى امام رضا
20- "حضرت امام علىالنقى" فضلالله کمپانى، انتشارات مفید
به مناسبت سالروز طلوع ایشان شاعران و ادیبان، در مدح و ثنای امام علی النقی(ع) اشعاری سرودهاند؛ نمونهای از این اشعار:
دلا در خانه ابن الرّضا، ابن الرّضا را بین
چراغ و چشم زهرا و علیّ مرتضی را بین
ز انوار رخ ابن الرّضا روشن فضا را بین
فروغی دلنشین و دلربا و جانفزا را بین
عروس حضرت زهرا بهار شادی آورده
برای شیعیان امشب امام هادی آورده
دو چشم دل ز هم بگشا که حُسن دادگر بینی
در ابنا بشر آئینه خیر البشر بینی
در آغوش جواد ابن الرّضا قرص قمر بینی
بیا تا نخل سرسبز ولایت را ثمر بینی
دوباره شیعه را از نور حق دل منجلی آمد
که از سوّم محمّد، در جهان چارم ولی بین
همه گیرید جان بر کف رخ جانانه پیدا شد
به گرد شمع رویش یک جهان پروانه پیدا شد
زمین، در سینه خورشید خداوندت مبارک باد
جواد ابن الرّضا میلاد فرزندت مبارک باد
موحّد گشته دل با یاد بسم الله ابرویش
زبور، انجیل، قرآن را بخوان در مُصحف رویش
جواد ابن الرّضا چون شاخه گل می کند بویش
دل پیغمبران یکسر اسیر طُرّه مویش
چه خوانم مهر یا مه یا چراغ انجمش خوانم
همان بهتر که خود ابن الرّضای دوّمش خوانم
به سیرت مظهر واجب به صورت صورت امکان
به رخ، "و الشّمس" و مو، "و اللّیل" و دل، "عرش استوی الرّحمان"
فیوضاتش رسد هم بر ملک پیوسته هم انسان
عبارات و کلام روح افزایش اخ القرآن
به بازار ولایت یوسف زهراست این مولود
یم دو گوهر است و دُرّ نُه دریاست این مولود
علی، نام و محمّد، صورت است و بوالحسن کُنیَت
بیانش دُرّ، دلش دریا، کفش باران، دمش رحمت
کلامش نور و مهرش دین و حبّش معنی طاعت
ولیّ خالق منّان امام عالم خلقت
امامت جاودان از او قیامت را امان از او
حقیقت را زبان از او طریقت را نشان از او
به کوی اش بندگی کن خواهی ار عبد خدا گردی
بخوان اوصاف او تا با پیمبر همصدا گردی
مبادا لحظه ای در عمر خود از او جدا گردی
بکوش انسان که در خطَّ تولایش فدا گردی
بقا خواهی فنا در مکتب سرخ ولایت شو
جمال هادی آل محمّد بین، هدایت شو
خرد را آبرو با آبرویش بستگی دارد
وجود عالم هستی به مویش بستگی دارد
حیات جاودان بر آب جویش بستگی دارد
شفای دردها بر خاک کویش بستگی دارد
وجود ما به مهر آن امامی مفتخر گردد
که شیر وحشی از آهو به گردش رام تر گردد
زهی بحری که همچون عسکری در دل گهر دارد
زهی ماهی که از خورشید رویی خوبتر دارد
به پیشانی فروغ حجّت ثانی عشر دارد
به صلب خویش مولانا امام منتظر دارد
سلام ما به ابنا و به آبا گرام او
خوشا آنکس که شد آن هادی عترت امام او
خوشا آنکو کنار تربتش اشک رجا دارد
شرار ناله، سوز سینه، حال التجا دارد
امامی گز نگاهش درد انس و جان دوا گردد
عجب نبود که "میثم" هم از او حاجت روا گردد
به دل حال مناجات و به لب ذکر دعا دارد
خداوندا دلم پیوسته شوق سامرا دارد
غلامرضا سازگار
نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است
گم شده در جادهایم راهنما باش
حضرت هادی بفکر این فقرا باش
وقت گذر نور باش رهگذران را
باز بدستت بگیر نبض زمان را
جان بده با یک حدیث پیر و جوان را
پرکن از ایمان دوباره گوش اذان را
ای همهی آفتابها لب بامت
مومن و کافر همه فدای مرامت
دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت
حرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت
پیچش عمامهات ز عرش نما ساخت
برد هر آنکس که قبله سمت شما ساخت
ذکر تو بر دردها دواست همیشه
کعبه حجاج سامراست همیشه
ما سروسامان نداشتیم تو دادی
مرهم و درمان نداشتیم تو دادی
شوق کریمان نداشتیم تو دادی
میل بقرآن نداشتیم تو دادی
پربه هوای تو میزنیم چه بهتر
پوزه بپای تو میزنیم چه بهتر
از قبل جامعه قرار گرفتیم
خط به خطش حس افتخار گرفتیم
شیعه آقا شدیم عیار گرفتیم
راه بسوی همین دیار گرفتیم
درحرمت مثل کعبه شور و صفا هست
گنبد و گلدستههات در دل ما هست
در شب تاریک نور ماه مرا کشت
دیدن این صحن و بارگاه مرا کشت
خلوتی "سر من راه" مرا کشت
گریه زوار زا به راه مرا کشت
موشک و خمپاره سمت و سوی حرم خورد
حضرت حجت چقدر پای تو غم خورد
تا به ابد در دلت عزای حسین است
گریه هر روزهات برای حسین است
چشم ترت وقف روضههای حسین است
مرهم درد تو کربلای حسین است
شکر، خدا پاسخ دعای تورا داد
قبه ارباب ما شفای تو را داد
جد غریبت به زیر تیغ و سنان بود
بر جگرش داغ مرگ تازه جوان بود
هم بدنش در حصار نیزه زنان بود
هم که نگاهش سوی خیام زنان بود
از دهنش گرچه یاغیاث شنیدند
زنده جاوید را به نیزه کشیدند
سیدپوریا هاشمی
جلوهای از جبروت آوردند
سورهای از ملکوت آوردند
ابری از جنس بهار و باران
به سر این برهوت آوردند
خسته بودیم که ما را از لطف
زیر یک سایهی توت آوردند
به در خانهی آقا یک شهر
همگی دست قنوت آوردند
به تماشای تو آدم را باز
از بهشتش به هبوط آوردند
از سر سفرهی زهرا امشب
محض لبخند تو قوت آوردند
آب و آئینه و قرآن این است
نوهی شاه خراسان این است
قبله خوب است همین در باشد
علیِ آلِ پیمبر باشد
چارمین ناد علی را گفتند
باید این نام مکرر باشد
چار دیواری کعبه یعنی…
چارسو جانب حیدر باشد
جامعه خواندم و گفتند که آن
با مفاتیح برابر باشد
بگذار از لب بامت نرویم
دل ما مثل کبوتر باشد
گیسویی دین و دل ما برده
خاصه وقتی که معطر باشد
آی همنام رضا آمده است
مغز بادام رضا آمده است
زلف تو کاش مجعد نشود
دل در این شام مردد نشود
تو علی هستی و مانند علی
هیچکس صاحب مسند نشود
هست تا سامره و سردابش
حال ما شکر خدا بد نشود
جز نسیمی که پر از عطر شماست
کاش از کوچهی ما رد نشود
دل من رفت به کویت گفتم
رفت تو کاش که آمد نشود
گرهام دست تو بود و واشد
کار دست تو نباشد نشود
صد و ده مرتبه ممتد گفتیم
یا علی ابن محمد گفتیم
دیدنت جامه دریدن دارد
یا که انگشت بریدن دارد
مژهام خاک مسیرت را خورد
الحق این سرمه، کشیدن دارد
ارزشش داشت پریشان باشیم
ناز این زلف خریدن دارد
دل من میتپد آقا چه کنم
آهویی میل رمیدن دارد
ما رسیدیم و زمین افتادیم
بوسه از خاک تو چیدن دارد
آنچه گفتند در اوصاف شما
دیدن و دیدن و دیدن دارد
علی عالی اعلی هادیست
دهمین معنی زهرا هادیست
چینیام آینهام میشکنم
که ترک خوردهترین قلب منم
سامرای تو بنا شد اما
من پریشان امام حسنم
بعد تو وقف بقیع، کاش شود
عمر من صرف حرم ساختنم
حضرت هادی ما مهدی کو
من اویسم به هوای قرنم
گریهام را به محرم برسان
کشتهی روضهی یک پیرهنم
خواهری گفت که ای وای حسین
مادری گفت که ای بیکفنم
کاروان آه که آمد از راه
هرکه دارد هوسش بسم الله
حسن لطفی
یادتان هست نوشتم که دعا میخواندم
داشتم کنج حرم جامعه را میخواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکمات کلمات تو مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحه غار حراست
خط به خط جامعه آئینه قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تحیّر شده است
لب به لب کاسه ظرفیت من پر شده است
همه عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم
عرق شرم به پیشانی دفتر دارم
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران
من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم کلماتیست حقیر، ای باران
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران
پسر حضرت زهرا! دل ما را دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران
سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن
تا تماشا کنم ات یک دل سیر ای باران
حمیدرضا برقعی
ای هدایت را به معنا جلوهگر
وی امامت از وجودت مفتخر
ای زنسل راد مردی و شرف
ای علی دیگر شاه نجف
نام زیبایت علی و عالمی
امتداد نسل پاک هاشمی
ای سرافراز هیاهوی معاد
ای تو جان عالم و جان جواد
شیره شیرین جانت کوثری
تو به حق ابن الرضای دیگری
کل قرآن را زبان ناطقی
هشت ساله بر امامت لایقی
ریشه هر فصل آبادی توئی
سیرت و صورت به حق هادی توئی
ای بلند آوازه اهل جهان
ای تو جد حضرت صاحب زمان
شد هدایت عبد زیر طوق تو
سینه ها مستانه دارد شوق تو
مثل اجدادت طلوع رحمتی
منبع فیض و علوم و حکمتی
پای تا سر جلوه زهرا توئی
عشق را در معرفت معنا توئی
ای تو هادی صراط المستقیم
ای به دنبال تو جنات النعیم
ای زیارت جامعه تصدیق تو
درس تو جمع تو و تفریق تو
ای ز جانها بر زبان تو درود
ای کلامت روشنی بخش وجود
ناطق حق هستی و خوش لهجه ای
پیک شادی در مه ذیحجه ای
رهنمای جمله مردم توئی
وارث فیض غدیر خم توئی
از خم نام تو عالم جرعه گیر
تو علی هستی و از نسل غدیر
عین و لام و یا یعنی اصل دین
یک کلام یعنی امیرالمومنین
بی علی بودن عبادت باطل است
کشتی گم کرده راه ساحل است
ساحل جانم تو هستی یاعلی
شاه و سلطانم تو هستی یاعلی
مجتبی صمدی شهاب
دوباره مطلع اشعار من علی جان است
چکیدهی من و طومار من علی جان است
به دانه دانهی تسبیح کربلا سوگند
که بهترین گل اذکار من علی جان است
چهار مرتبه می میزنم ز جام علی
علی امام من است و منم غلام علی
دوباره این کرهی خاک، با صفا شده است
شبیه عرش خدا شهر سامرا شده است
به قلب ما عجمیها پر است از شادی
ولادت نوهی حضرت رضا شده است
و باز مرغ دلم پر زده به بام علی
علی امام من است و منم غلام علی
سلام حضرت خورشید سامراییها
سلام معنی امید سامراییها
تو آمدی و بپا شد بساط جشن و سرور
ولادت تو شده عید سامراییها
من اهل شهر توام بندهی مرام علی
علی امام من است و منم غلام علی
تو از تبار خودت، یک کم از عشیره بگو
برای من که نشستم به خاک تیره بگو
چه خوب مدح خودت را برایمان گفتی
بیا و باز هم از جامعه کبیره بگو
من از شراب تو مستم ز مدح نام علی
علی امام من است و منم غلام علی
قسم به عشق که عشقت نهایت عشق است
که نور محض تو کارش هدایت عشق است
قسم به پنجره های ضریح شش گوشهت
که زائر تو مرادش زیارت عشق است
تو سفره داری و من بار بار عام علی
علی امام من است و منم غلام علی
شراب کهنهی ذیالحجه در سبوی من و …
زیارت خود ساقی شد آرزوی من و …
به نیمهاش که رسیدم تمام من شد مست
چه روزهای قشنگی ست، پیش روی من و …
به سامرا و نجف دل دهم به دام علی
“علی امام من است و منم غلام علی”
شما مخاطب نعم الامیرهای منی
و روشنایی کل مسیرهای منی
ولادت تو پر از برکت است زیرا که
علی مطلع عید غدیرهای منی
به احترام تو شادم به احترام علی
علی امام من است و منم غلام علی
اگر چه شادی من بینهایت است امشب
تمام حاجت من یک عنایت است امشب
دم محرم و قلبم پر است از حسرت
و خواهشم ز تو اذن زیارت است امشب
مرا ببر به حرم با گل سلام علی
علی امام من است و منم غلام علی
رضا قاسمی