سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: عنوان "نویسنده" شما را یاد چه مرتبهای، چه کسانی و یا چه نوشتههایی میاندازد؟ نویسنده به شخصی گفته میشود که مطلبی را بر روی کاغذ به شکل همه فهمی ثبت میکند. چه این شیوه ثبت، همچون اوایل دوره تاریخ به شکل تصاویر معین و قراردادی باشد و یا از طریق نشانههای متاخری که آنها را حرف و کلمه و جمله مینامیم. چه موضوع نوشتهها، پیامهای شخصی و یادداشتهای معمولی باشد و چه شیوهها و توصیهنامههای علمی، مقالات پژوهشی و یا حتی مکنونات قلبی و ذهنی. نویسنده آنچه را که اراده میکند تا برای خودش و یا دیگران در زمان و مکان دیگری قابل قرائت مجدد باشد، بر روی کاغذ و... به جا میگذارد. متصدی دبیرخانه اداری که نامههای رسمی را تهیه میکند، میرزا بنویسهای قدیم، نسخهبردارها، محصلی که تکالیف مدرسه و زنگ انشاء را انجام میدهد، فروشندهای که حساب و کتاب و یا برنامههای روزانه خود را در دفتر حجرهاش یادداشت میکند، روزنامهنگاری که ستونهای خبر را تنظیم میکند، فیلمنامهنویس، شاعر، داستانسرا، منشی جلسات کاری، سربازی که برای مافوق خود گزارش مینویسد و... همه و همه به استناد فعل نوشتن، نویسنده محسوب میشوند. جالب اینکه صرف نظر از وسعت، جایگاه ارزشی و ارزشگذاریهایی معنایی و احساسی، تمامی این گروهها - غیر از استثنائات نادر - تقریباً از حروف، کلمات، ترکیبات، دستور زبان و قواعد زبانی مشترک و همه فهمی استفاده میکنند. غزلیات حافظ، رمانهای محمود دولتآبادی، یادداشتهای یک سردبیر هفتهنامه و... همه با همان کلمات و قاعدههایی سروده و نوشته شدهاند که در نامههای شخصی و مقالات و گزارشات اداری و... به کار میروند و تماماً در کتابهای لغات نامه گردآمدهاند. در واقع باید پذیرفت آنچه این گروهها را از هم جدا میکند، ارتباطی به مواد خام و اولیه نوشتن ندارد.
سالانه میلیونها مداد و خودکار، قلم خودنویس، دستگاه تایپ، کامپیوترها و چاپگرها، لوحهای الکترونیک و... تولید و صرف همین امر مشترک نوشتن میشوند. با این حال میتوان سئوال نخست را دوباره تکرار کرد: عنوان "نویسنده" شما را یاد چه مرتبهای، چه کسانی و یا چه نوشتههایی میاندازد؟ آیا نویسنده کسی است که دامنه لغات وسیعتری دارد؟ نویسنده حرفهای کسی است که شغل رسمی نوشتن دارد؟ نویسنده حرفهای کسی است که بیشتر از دیگران مینویسد؟ نویسنده کسی است که در نوشتن و به کار گرفتن کلمات مهارت بیشتری دارد؟ نویسنده کسی است که به قواعد نگارش و املا و انشاء مسلطتر است؟ نویسنده کسی است که خودکار و خودنویس و یا مدرک فارغالتحصیلی دارد؟ نویسنده همان تایپیستی است که با تمرین و تسلط به ماشین تایپ و یا صفحه کلید کامپیوتر، با سرعت و دقت زیاد تایپ میکند؟ آیا نویسنده کسی است که از راه نوشتن درآمد و شهرت بیشتری کسب میکند؟
به نظر میرسد علی رغم مکالمات عامیانه و تلقی مرسوم در روزمرهها، وقتی از کلمه "نویسنده" در فضاهای جدی و رسمی سخن میرود؛ عموماً با پاسخهای مشخصتر و محدودتری روبرو میشویم. در این صورت اسامی و مصداقها بیشتر از عناوین کلی و تعاریف لغوی به چشم میخورند؛ داستایوفسکی، همینگوی، نصرالله منشی، پیرمرد و دریا، کلیله و دمنه، شاهزاده و گدا، بینوایان، مارک تواین و... در پاسخ این سئوال به جای عبارت و معنای "نویسنده" مینشینند. اگر چه ممکن است اختلافاتی در فهرست مصادیق وجود داشته باشد، اما در تعیین مرز معنایی عنوان "نویسنده" نوعی وحدت تعبیر وجود دارد. تا جایی که کمتر میتوان به اختلاف نظر عمیقی در این مهم دچار شد. بنابراین دیگر کسی توانایی (و سواد و شغل) نوشتن و یا مالکیت و توان به کارگیری ابزار نوشتن را به هیچ وجه معیار اعطای صفت "نویسنده" به صاحب آن نمیداند. شاید اعتراف به قطعیت و بدیهی دانستن این موضعگیری چندان هم دور از ذهن نباشد.
اگر این منطق پذیرفته و بدیهی را برای نقاشی، عکاسی، خوشنویسی، مجسمهسازی و... و کلاً هنرهای تجسمی به عنوان معیار تشخیص و تعریف قرار دهیم، حتماً به نتایج درخوری میرسیم که معمولاً - به عمد یا به سهو - نادیده باقی میماند. هر اثر تصویری هم، حاوی جزئیاتی است که بیشباهت به کلمات تشکیلدهنده یک متن نیست و توسط ابزاری اختصاصی تولید میشود. به طور مثال برای تصویر کردن یک پرتره ساده، مهارت ترسیم اجزاء صورت و ترکیب کلی این کلمات به یک نتیجه منسجم نهایی منجر میشود. نقاش برای ترسیم این اجزاء از ابزاری مثل رنگ و قلم مو و کاردک و... استفاده میکند که با تمرین و آموزش، کاربرد آنها را به خوبی فراگرفته است. عکس با عملکرد صحیح مکانیزم عکاسی شکل میگیرد که با تسلط به ابزاری به نام دوربین عکاسی ممکن میشود. خوشنویسها، با استفاده از قلم و دوات و...، مفردات را با تمرین و الگوبرداری از سرمشق استاد فرا میگیرند و قواعدی برای کلمهسازی و ترکیب آنها در متن و صفحه به کار میبرند. همچنین است سایر رشتههای هنری. همانطور که به شکل مشترک در معتبرترین نگارخانهها و آتلیههای هنری و آموزشگاههای کوچک و بزرگ تا تجاریترین مغازهها و بساط دورهگردها میتوان مشاهده کرد. اگر به "مراتب" عنوان "نویسنده" و "هنرمند" و "نقاش" و "عکاس" و... چنان که گذشت، قائل باشیم، آیا تا این مرحله کار، پدیدآورنده اثر شایسته این عناوین در یک محفل حرفهای و تخصصی خواهد بود؟ اگر مهارت در به کار گرفتن واژهها و ابزار نوشتن یا میزان درآمد کسی که به هر سطحی از نوشتن اشتغال دارد، برای کسب عنوان "نویسنده" کافی نباشد، مهارت در به کار گرفتن دوربین عکاسی، رنگ، قلم نی، تراش سنگ و یا آشنایی با خلق و ترکیب اجزاء و ارکان، حتی میزان اقبال اقتصادی و صف طویل خریداران هم نمیتواند معیاری برای ارزیابی اثری در جایگاه "هنر" باشد. بیگمان چیزی فراتر از توان کاربرد ابزار و سایر ظواهر بر سنجش خروجی نویسندهها و هنرمندان حاکم است. هر متنی زائیده فعالیت یک نویسنده است و هر اثری حاصل یک دست توانا. اما هر متن و هر اثری نشانهای برای تایید مرتبه نویسندگی و هنرمندی نیست.