سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: مهران حبیبینژاد، نویسنده، پژوهشگر موسیقی و مصحح نسخ خطی فارغالتحصیل کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است. او در حوزه موسیقی و در عرصه ادبیات و تصحیح نسخ خطی، کتابهایی را منتشر کرده است. "خسرو خوبان" (شناختنامه استاد محمدرضا شجریان همراه با کلام آوازها و تصنیفها)، "ترانههای شورانگیز خزر" (پژوهشی در موسیقی مازندران و گیلان، همراه با ترانههای قدیمی مازندران و گیلان)، "نغمهساز جاودان" (زندگی هنری استاد علی تجویدی همراه با کلام 62 ترانه و تصنیف)، "در پردهساز همایون" (زندگی هنری استاد همایون خرم همراه با کلام برگزیده ترانهها و تصنیفها)، "آرشههای سحرانگیز عاشقانه" (زندگی هنری استاد حبیبالله بدیعی همراه با کلام 77 ترانه و تصنیف) و "موسیقیدانان ایرانی" (زندگی هنری پرویز یاحقی، همراه با کلام برگزیده ترانهها و تصنیفها) از جمله آثار منتشر شده حبیبینژاد محسوب میشوند.
آقای حبیبینژاد، از دوران کودکیتان به ما بگویید. در کجا به دنیا آمدهاید و آیا در دوران کودکی اهل کتاب و مطالعات غیر درسی بودید؟
شانزدهم اردیبهشتماه سال 1350 در روستای سرخدشت از توابع شهرستان بابلسر به دنیا آمدم. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستا گذراندم و تحصیلات متوسطه را هم در رشته فرهنگ و ادب در منطقه بهنمیر که الان یک شهر شده، گذراندم و دیپلم گرفتم. در سال 1369 در دانشگاه آزاد واحد مرکز تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی قبول شدم. در سال 1373 به اتفاق خانواده از سرخدشت به شهر بهنمیر نقل مکان کردیم. پدر و مادرم اکنون در بهنمیر زندگی میکنند و به نوعی این شهر زادگاه دومم محسوب میشود.
از چه مقطعی به کتاب و کار پژوهشی علاقهمند شدید؟
زمانی که دانشآموز بودم به کتابخانه مدرسه میرفتم و علاوه بر کتابهای درسی، داستان و شعر میخواندم. البته روستا بضاعت چندانی نداشت که بخواهد کتابهای فراوانی را برای مطالعه در اختیارمان قرار بدهد، اما در حد خودش یکسری کتاب داشت که آنها را مطالعه میکردیم. علاقهام به کتاب بیشتر از دوره لیسانس شروع شده است.
پژوهشهای شما بیشتر در حوزه موسیقی است. برایمان بگویید چه شد به این حوزه پرداختید؟
ما یک خانواده هنری بودیم. پدر و مادرم صدای خوبی داشتند. برادران و خواهرانم نیز صدایشان به نحوی خوب بود و یکی از برادرانم (محمد حبیبینژاد) الان دارد به صورت حرفهای کار آواز انجام میدهد. در حال حاضر چند سیدی فولکلور منتشر کرده است و فعالیتش در این زمینه ادامه دارد. من از دوران راهنمایی که برادرم در خانه آواز محمدرضا شجریان را گوش میداد به صدای استاد علاقهمند شدم. شاید آهنگ پاپ هم گوش میدادیم ولی صدای شجریان و شعرهای فاخری که میخواند بسیار جذاب و دلنشین بود. در آن مقطع زمانی همه ما در جمع خانواده یا در میهمانیهای دوستانه به یک شکلی هم موسیقی محلی و هم موسیقی فارسی میخواندیم و با همدیگر اجرا میکردیم. علاقهام به مرور ادامه پیدا کرد و در دوره لیسانس علاقهمند شدم تست صدا بدهم. به صداوسیما رفتم و در دو مرحله تست دادم. یک مرحله بدون آهنگ بود که قبول شدم و مرحله دوم با آهنگ بود که من صدایم را در حوزه هنری ضبط کردم و در آن مرحله هم قبول شدم، منتها به دلایلی از موسیقی پاپ کنارهگیری کردم. حتی احمدعلی راغب یک آهنگ هم برایم ساخت که با تنظیم زندهیاد حسین فرهادپور خواندم و ضبط شد ولی پخش نکردیم.
پس با خواندن در این حوزه آغاز به کار کردید و به فعالیت پژوهشی رسیدید. چه زمانی این موضوع جدی شد؟
پژوهش در زمینه موسیقی را از سال 1381 آغاز کردم. در دوره دانشگاه علاقه داشتم با هنرمندان ارتباط برقرار کنم و سراغ آنها را زیاد میگرفتم. ضمن این که از همان دوران راهنمایی و متوسطه در پی این بودم یک کاری مثلا منتشر کردن کتاب برای آقای شجریان انجام دهم. البته قبل از این که موسیقی را شروع کنم در سالهای 1380 و 1381 کار تحقیقی در زمینه تصحیح متون کهن را آغاز کردم. نخستین کتابم در سال 1381 به عنوان "دیوان عمادی شهریاری" منتشر شد که یک نسخه منحصربهفرد در ایران محسوب میشد، منتها این نسخه ناقص بود. ولی با دو نسخه دیگر (که آن دونسخه هم ناقص بود) مقایسه کردم و حتی بعضی از اشعارش را از جُنگهای خطی پیدا کردم که در نهایت توسط انتشارات طلایه به بازار کتاب آمد. من همان زمان در مرکز حفظ اشاعه موسیقی ثبتنام کردم و چند ترمی به کلاس آواز رفتم و این مرا تشویق کرد تا راجع به موسیقی پژوهش کنم.
کتاب "شور ترانه" نخستین اثری بود که سال 1383 منتشر کردید و بعدها به چاپ ششم رسید. با انتشار این کتاب مسیر پژوهشی شما شکل حرفهایتری به خود گرفت درست است؟
بله. من به موسیقی و ادبیات علاقه داشتم و همین زمینهساز ورودم به کار پژوهشی در زمینه موسیقی شد. موسیقی و ادبیات مثل دو روح در یک کالبد هستند و ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. به هر صورت این علاقه باعث شد که تصمیم بگیرم ضمن کار بر روی نسخههای خطی، حتما در زمینه موسیقی فعالیت پژوهشی داشته باشم. وقتی کتاب "شور ترانه" را جمعآوری کردم نخستین کاری که انجام دادم این بود که آن را برای استاد شجریان فرستادم. این کتاب فقط شامل ترانهها و تصنیفها بود. ابتدا 88 ترانه جمعآوری کردم و بعد گسترشاش دادم و تقریبا تمام تصنیفهای استاد شجریان را در کتاب آوردم. البته ممکن است چند تصنیف جا مانده باشد. بعد از آن در کتاب "لطیفه نهانی" که با اصرار موسسه فرهنگی و هنری ماهور نشر یافت، گزیده گفتوگوهای استاد شجریان و نقد آثار او را آوردم. وقتی "لطیفه نهانی" چاپ شد به خاطر مسایلی که پیش آمد دیگر با ماهور ارتباطی نداشتم که بتوانم کتاب را بهروز رسانی کنم. قصد نداشتم "خسرو خوبان" را منتشر کنم و میخواستم کتاب زندگی، آثار و اندیشه استاد شجریان را در قالب همان "لطیفه نهانی" گسترش دهم، اما همانگونه که اشاره شد مسایلی پیش آمد که پیرو آن نتوانستم "لطیفه نهانی" را بهروزرسانی کنم و رفتم سراغ یک کتاب دیگر. شاید بعضیها فکر کردند که داشتم کتابسازی میکردم، اما حقیقت این بود که من چون دیگر دوست نداشتم با موسسه ماهور کار کنم به سراغ "خسرو خوبان" رفتم. حدود هشت سال طول کشید تا آنها بتوانند کتاب "لطیفه نهانی" را بفروشند، اما من در واقع میدانستم که این کتاب خیلی زودتر به فروش رفته است. چون این اثر بعد از "راز مانا" دومین کتابی بود که با تایید استاد شجریان منتشر میشد و خود استاد هم یادداشتی در صفحات آغازین این کتاب نوشت و عکسهایی از آلبوم خصوصی خود در اختیارمان قرار داد. دیگر با موسسه ماهور همکاری نکردم و بعد جرقهای در ذهنم ایجاد شد که کتاب "لطیفه نهانی" را تبدیل به "خسرو خوبان" کنم. با صحبتی که با مدیریت انتشارات شلفین داشتم، این کار انجام شد و تمام مصاحبههایی که راجع به استاد شجریان انجام شده بود، از جمله تعدادی از گفتوگوهایی که داخل کتاب "لطیفه نهانی" بود و یکسری از مصاحبههایی که بعدها انجام شده بود را استخراج و انتخاب کردم و برای استاد شجریان فرستادم و نهایتا کتاب "خسرو خوبان" در انتشارات شلفین در سال 1388 منتشر شد. لازم به توضیح است چاپ دوم "خسروخوبان" بعد از وقفهای چند ساله در اواخر سال 1398 به همت مجید بدرکوهی مدیر نشر ماهریس به چاپ رسید.
در حال حاضر چند کتاب منتشر شده در حوزه موسیقی دارید؟
حدود 10 یا 12 کتاب در زمینه موسیقی منتشر کردهام. بعد از کتابهای اولی که در زمینه موسیقی درآوردم انگار در یک مسیری افتادم که باید آن را ادامه میدادم. البته هدف و ملاکم رسیدن به مقصد نبود چون معتقدم وقتی آدم به مقصد میرسد دیگر همه چیز تمام میشود. باور دارم که انسان باید همیشه در طول مسیر حرکت کند، مسیری که رو به تعالی است. "شور ترانه" (مجموعه تصنیفهای استاد محمدرضا شجریان)، "لطیفه نهانی" (زندگی و آثار استاد محمدرضا شجریان همراه با برگزیده نقد و نظرات دیگران)، "خسرو خوبان" (شناختنامه استاد محمدرضا شجریان همراه با کلام آوازها و تصنیفها)، "ترانههای شورانگیز خزر" (پژوهشی در موسیقی مازندران و گیلان، همراه با ترانههای قدیمی مازندران و گیلان)، "نغمهساز جاودان" (زندگی هنری استاد علی تجویدی همراه با کلام 62 ترانه و تصنیف)، "در پرده ساز همایون" (زندگی هنری استاد همایون خرم همراه با کلام برگزیده ترانهها و تصنیفها)، "آرشههای سحرانگیز عاشقانه" (زندگی هنری استاد حبیبالله بدیعی همراه با کلام 77 ترانه و تصنیف)، "موسیقیدانان ایرانی" (زندگی هنری پرویز یاحقی، همراه با کلام برگزیده ترانهها و تصنیفها)، "آوای مهرآیین" (زندگی، اندیشه و آثار استاد پرویز مشکاتیان) و "کماندار زریندست" (نگاهی به زندگی و آثار استاد حبیبالله بدیعی)، "بردی از یادم" (مجموعه ترانهها و تصنیفهای بانو دلکش)، "چکامههای شورانگز دریا" (ترانههای قدیمی مازندران و گیلان) آثاری است که از من چاپ شده است. کتاب "کماندار زریندست" درباره استاد بدیعی است که در گذشته دور آن را نشر شلفین کار کرده بود و بعدها آن را گسترش دادم و با عنوان "آرشههای سحرانگیز عاشقانه" منتشر شد. "ترانههای شورانگیز خزر" هم کامل شده کتاب "چکامههای شورانگیز دریا" است که در سال 1398 توسط انتشارات سوره مهر نشر یافت.
انتخاب هنرمندان بر چه اساس و معیارهایی صورت میگرفت؟
انتخابهایی که داشتم از بین مفاخر معاصر بودند. در واقع بهترین هنرمندان را از میان مفاخر معاصر گزینش کردم و به آنها پرداختم. افرادی که انتخاب شدند از هنرمندان محبوب مردم هستند و خودم بسیار به آنها علاقه دارم. فکر میکنم همه این افراد برای هنر کشور بسیار زحمت کشیدهاند و جزیی از تاریخ موسیقی ایران محسوب میشوند. واقعا آدمهایی که انتخاب شدند آثار بسیار فاخری دارند. فکر کردم کوچکترین کاری که میشود برای این هنرمندان انجام داد این است که زحماتشان را به یک نحوی مکتوب کنم.
کار شما با کتابهای دیگری که در همین راستا منتشر میشود چه تفاوتی دارد؟ میخواهم بدانم تمایز کار شما در چه مباحثی است؟
ببینید، من کتابی ندیدهام که راجع به شخصیت هنری هنرمندان به این شیوهای که کار میکنم، منتشر شده باشد. شاید بسیار قویتر از من هم کار کنند، اما من شیوه خاص خودم را دارم.
درباره شیوهای که از آن صحبت میکنید بگویید؟
من میخواستم کارم تمام جنبههای حرفهای یک هنرمند را در بر بگیرد. بعضیها فقط میآیند انتقاد میکنند. منتقد هستند و یک کار پژوهشی و انتقادی تولید میکنند و به نظرم بسیار هم مفید است و از اهمیت ویژهای برخوردار است. اما شیوه کار من این بوده که 95 درصد محتوای این کتابها درباره نقاط قوت این شخصیتها و کارهای خوبی است که انجام دادهاند. ضمن این که کار من تمام زوایای هنری یک شخصیت را در بر میگیرد. شما میدانید که در ابتدای کتاب، از زندگی هنرمند گفتهام و در ادامه گفتوگوهای او را آوردهام و بعد سعی کردهام بهترین نقدها در آن مورد شخصیت را گزینش کنم و در کتاب بگذارم. همچنین به کنسرتهایی که داشتهاند یا نقد و نظرهایی که راجع به آلبومهای آنها منتشر شده است نیز پرداختهام. مثلا اگر شما به کتاب خاطرات هنری استاد همایون خرم که توسط انتشارات سخن منتشر شده توجه کنید، خاطراتی که در آن وجود دارد خاطرات شخصی و هنری استاد خرم است که در مورد شخصیتهای مختلف صحبت میکند که در مقوله خاطرهنگاری جای میگیرد و صد البته کار ارزشمندی است. اتفاقا من وقتی با رضا خرم فرزند ارشد آقای همایون خرم، صحبت میکردم، میگفت: کتاب شما تفاوتهای زیادی با کتاب خاطرات هنری استاد خرم دارد. بنابراین لازم بود که همچنین کتابی توسط من یا هر شخص دیگری منتشر شود. یعنی جدای از توجه به ضعف و قوت کتاب، انتشار چنین اثری لازم بود. مجموعههایی که تحقیق و تدوین میکنم، شاید از دید بعضیها آسان به نظر بیاید، اما دشواریهایی دارد که در این فرصت نمیشود همه را بیان کرد. این مجموعهها در بردارنده شرح زندگی، فهرست آثار، بهترین گفتوگوها که در خلال گفتوگوها در بازه زمانی مختلف هنرمند درباره موضوعاتی همچون هنرمند، آواز، ردیف دستگاهی موسیقی ایران، چگونگی خلق یک اثر، سازها، جایگاه موسیقی ایران، روند موسیقی ایران در طول تاریخ، نحوه تدریس اساتید موسیقی، دانش و تجربه اساتیدی که در محضرشان دانش موسیقی را فرا گرفتهاند و بسیاری از مسایل دیگر موسیقی و سیر و سلوک هنری خود را در این گفتوگوها بیان میکنند. این گفتار بسیار مهم و مغتنم است برای هنرجویان موسیقی و افرادی که در این راه گام مینهند. در بخش دیگر این مجموعهها، شامل گفتار هنرمندان دیگر درباره هنرمند مورد نظر است. بخشی هم اختصاص دارد به نقد آثار و کنسرتهای اجرا شده. سرانجام در بخش پایانی هم، کلام ترانهها و تصنیفهای خلق شده آن هنرمند است، که باید بسیاری از این تصنیفها را بازشنوایی کنم تا متن آن را مکتوب کنم و این کار زمان زیادی میبرد. البته متن تعدادی از تصنیفها در فضاهای مجازی یا در برخی از نشریات و کتابها یافت میشود، اما باز هم به دقیق بودن این متنها نمیتوان اعتماد کرد، چرا که بارها دیدم خواننده کلمهای را ادا کرده و آن کسی که شنیده به دلیل کیفیت آن موزیک یا دلایل دیگر آن نگارنده به زعم خود کلمه دیگری در متن آن ترانه یا تصنیف جایگزین کرده است. البته این اشتباهات گریزناپذیر است و سعی میکنم با گوش کردن این تصنیفها این اشتباهات را به حداقل برسانم. برای همه پژوهشگران عرصه موسیقی احترام زیادی قائلم، هر پژوهشی به یقین قابل تامل است و باید به آن بها داد. کار من شکل شناختنامهای دارد و تنوع بیشتری در آن دیده میشود. کلام ترانهها و تصنیفها در پایان کتاب، هم برای مخاطب جذاب است و هم آثار این بزرگان برای آیندگان مکتوب میشود.
آقای حبیبینژاد آیا کاری که شما میکنید، کتابسازی محسوب میشود؟
شاید خیلیها بگویند این کار کتابسازی است، اما میگویم این کار، پژوهش و تدوین است. فکر میکنم در طول تاریخ نشریات ما مقالات و مطالب زیادی در کتابخانهها خاک میخورد و فردی به آنها دسترسی ندارد، مثل نسخههای خطی. شاید مصاحبهای که یک هنرمند 20، 30 یا 50 سال پیش با یک نشریه انجام داده است الان در دسترس مخاطب نباشد و نکاتی در آن مصاحبه گفته باشد، در جایی دیگر عنوان نکرده باشد، به هر حال دانش یک هنرمند در زمان شروع کار هنری تا زمانی که به مرتبه استادی میرسد، به یقین یکسان نیست، بنابراین سوالی را که 30 سال قبل به آن پاسخ داده و پاسخ همان سوال در 30 سال بعد بیتردید یکی نیست (البته منظورم به مسایلی نیست که تعریف واحدی دارند، نیست)، یعنی هنرمند به اقتضای همان زمان و یا دانش و تجربهای که کسب کرده به آن سوال پاسخ داده است و شاید در زمان دیگری پاسخ دیگری برای آن داشته باشد. من این گفتوگوها را استخراج، ویرایش و مدون میکنم و در دسترس مخاطب قرار میدهم. بنابراین میخواهم بگویم اگر کارم به فرض کتابسازی باشد، باز هم مفید است، چون مطالبی که استخراج میکنم جزیی از تاریخ فرهنگی کشور محسوب میشود و روند موسیقی گذشته و روند موسیقی معاصر ایران را در خلال همین گفتوگوها میشود پیدا کرد و برای هنرجویان میتواند بسیار راهگشا باشد. البته هنرمندان ما با آثارشان خود را معرفی کردهاند، ولی این گفتوگوها هم مکمل آثار آن عزیزان است. به عنوان مثال، بسیاری از علاقهمندان موسیقی، آثار استاد مشکاتیان را شنیدهاند و میشنوند و لذت هم میبرند، اما شاید کسی نمیداند در ذهن استاد مشکاتیان در خلق این آثار چه میگذشت و چه مسیری را طی کرده تا به این درجه از مقام والای هنر رسیده است. کتابهای من و دیگران و مصاحبههایی که گردآوری شده است این امکان را در اختیار مخاطب قرار میدهد تا به راز و رمز موفقیت و سیر و سلوک هنری این بزرگان پی ببرند. بعضیها در فضای مجازی به من پیام میدهند که ما تا الان نمیدانستیم استاد مشکاتیان تا این اندازه اهل فضل و دانش بوده، قلم خوبی هم داشته است و اصلا نمیدانستیم او فلسفه هم میداند. بنابراین من فکر میکنم پرداختن به زندگی هنری این هنرمندان یک نیاز است. در واقع این کتابها مکمل شخصیتهای حرفهای و هنری هنرمندان محسوب میشود. نمیخواهم بگویم من این هنرمندن را معرفی کردهام. این هنرمندان از قبل با آثارشان خودشان را معرفی کردهاند، منتها من اندیشههای آنها را مکتوب کردم و نشان دادم چگونه به یک مقام عالی رسیدهاند. کتابها نشان میدهد الهاماتی که در ذهن هنرمندان میگذرد چگونه تبدیل به نتهایی میشود که سالیان سال قابل استفاده است و در زندگی مردم تاثیر بهسزایی دارد. مردم با این ترانهها و تصنیفها زندگی میکنند و از آنها خاطره دارند؛ این تصنیفها را گوش میدهند و هر کدام با حال و هوای خودشان در آن لحظه به یک جایی سفر میکنند. حداقل اتفاقی که میافتد این است که شما با گوش کردن یک موسیقی خوب برای یک زمان مشخص از یکسری مشکلات خلاص میشوید.
برخی از هنرمندانی که شما انتخاب کردید در زمان نشر کتاب و یا در حال حاضر در قید حیات هستند. چرا شما با آنها مصاحبه نکردید و از منظر خودتان به آنها نپرداختهاید و فقط خواستهاید گلچینی از یکسری مطالب راجع به آنها را گردآوری کنید؟
از هنرمندانی که در قید حیات هستند میشود به استاد شجریان اشاره کرد که آن موقع مشغله زیادی داشت. بقیه هنرمندان در قید حیات نیستند. البته کتاب "آوای مهرآیین" در زمان حیات استاد مشکاتیان انجام گرفت و چند جلسه هم با او ملاقات داشتم، اما متاسفانه کتاب بعد از درگذشت این هنرمند منتشر شد. از یک جهت میتوانم بگویم که خبرنگارانی که با این عزیزان در دورههای زمانی مختلف مصاحبه کردهاند، هر کدام دید و نظرگاه متفاوت خود را داشتهاند و اگر من بخواهم شخصا با این آدمها مصاحبه کنم با توجه نوع کار این هنرمندان و مشغلههای حرفهایی که دارند در یک زمان محدود نمیتوان همه زوایای زندگی شخصی و هنری آنها را مورد پردازش قرار داد. شاید بتوانم 50 یا 60 درصد ذهن و اندیشه یک هنرمند را با سوالاتم استخراج کنم و یا جواب بعضی از پرسشها مقتضای همان زمان باشد. اما به نظرم وقتی آدمهای مختلف در زمانهای گوناگون با این عزیزان مصاحبه کردهاند و شما مصاحبهها را گلچین میکنید حتما حق مطلب بهتر ادا میشود. در این صورت همه تراوشات ذهنی یک هنرمند در یک بازه زمانی چندین و چند ساله بیرون کشیده میشود و عصارهاش را در قالب یک کتاب منتشر میکنیم که جزیی از تاریخ موسیقی ما محسوب میشود.
شما در مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری به عنوان کارشناس پژوهش، مشغول فعالیت هستید. در این جایگاه بحث پژوهش را هم ادامه میدهید؟
بله. من چند کار پژوهشی هم برای حوزه هنری انجام دادهام.
کتاب منتشر نشدهاید دارید؟
کتابهای عارف قزوینی، محمدرضا لطفی و اکبر گلپایگانی هنوز منتشر نشدند. البته کار این آثار سالها قبل انجام شده و تنها مترصد انتشار آنها از سوی یک انتشارات خوب بودم که به لطف خداوند مهربان محقق شد. یک کار دیگری هم در خلال این کارها انجام دادهام، شامل ترانهها و تصنیفهای ماندگار است با عنوان "جاودانهها" که این عنوان پیشنهاد آقای بدرکوهی مدیر نشر ماهریس بوده است. این مجموعه با کتابهای دیگری که در این زمینه منتشر شده تفاوتهایی دارد. انشاالله جلد یک آن طی یکی، دو هفته آینده منتشر خواهد شد. پیش از این علاقه داشتم چنین کتابی را کار کنم، اما در این برهه زمانی پیشنهاد آقای بدرکوهی بود که چنین کتابی آماده کنم و من هم روی آن فکر کردم و دیدم میتوانیم این فعالیت را هم در کنار کارهای دیگر پیش ببرم.
با توجه به فعالیت شما در زمینه موسیقی، پرداختن به نسخه خطی ادامه نیافت؟
بله، ادامه پیدا کرد. بعد از "دیوان عمادی شهریاری" چند کار دیگر هم راجع به نسخه خطی انجام دادم. چند رساله درباره نسخههای خطی تصحیح کردم که چاپ شده است. یکی رساله "سراپا" از سیدعلی مهری عرب بوده که در گنجینه بهارستان بخش ادب فارسی کتاب شماره 2 پژوهشگاه مجلس شورای اسلامی چاپ شده است. دیگری رساله "سراپا" از مجرم کشمیری است که در کتاب "مهندات" از انتشارات سوره مهر نشر یافته است و یک مرتبه دیگر هم در رایزنی جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو، هند منتشر شده. نسخه خطی دیگر با عنوان "ناز و نیاز" از میرزا محمدطاهر وحید قزوینی که پژوهشگاه مطالعات علوم انسانی چاپ شد. یک کتاب دیگر هم راجع به نسخه خطی کار کردهام که دیوان خواجه حسین مروی است و آن را انتشارات سوره مهر در سال 1396 چاپ کرده است. کتاب آخری که راجع به نسخه خطی کار کردهام دیوان قاضی یحیی لاهیجی است که قرار بود قبل از نوروز 99 منتشر شود ولی به خاطر مشکلاتی که کرونا ایجاد کرد چاپ آن به تعویق افتاد. این کتاب هم قرار است، حوزه هنری استان گیلان منتشر کند.
در پایان اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.
در این جا مغتنم میدانم نکتهای را درباره آفرینش و خلق یک ترانه و تصنیف بگویم. وقتی ما ترانه یا تصنیفی گوش میکنیم در درجه نخست ذهنمان ناخودآگاه به سمت خواننده معطوف میشود و یا میگوییم آهنگ فلان خواننده چقدر زیباست، غافل از این که ساخت ملودى همه این ترانهها و تصنیفها پیش از سروده شدن شعر و یا انتخاب خواننده، نخست در ذهن خلاق و آفرینشگر آهنگساز شکل گرفته است. در واقع خالق اصلی آن ملودی و آهنگ، آهنگساز است و کمتر از او نام برده میشود. یعنی نخست آهنگ ساخته شد و بعد شعر بر روى آهنگ گذاشته شد و در نهایت خواننده آن انتخاب میشود. دلیل جاودانه شدن این ترانهها و تصنیفها همدلی و همراهی آهنگساز، ترانهسرا، نوازندهها و خواننده بوده است. غرض از عنوان این موضوع این که اگر خوانندهاى در اجراى آهنگى موفق بوده و مطرح شده، در درجه نخست آهنگ از ذهن زیباى آهنگساز خلق شده، شعرى بر آن گذاشته شده است و در پایان خواننده آن را اجرا کرده است؛ که این نشان از تبحر و اندیشه زیباى آهنگساز است و این جاودانگى با شعر زیبای شاعر با حال و هوای آن ملودی و انتخاب شایسته خواننده از سوی آهنگساز و در نهایت اجراى خوب خواننده آن اثر را جاودانه میکند. این نکته را زندهیاد استاد همایون خرم در یک گفتوگوی تلفنی هم به من گفته بود.