سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: من اصلاً با او میانه خوبی نداشتم! سالها پیش در "کتاب هفته" همکار بودیم سالهای ۸۰ تا ۸۱؛ پس مثل برخی افراد فقط برای رعایت فرمالیته از او خوب نمیگویم. مردی فاضل بود، به معنای واقعی کلمه؛ یعنی از مطالعه، دانش کسب میکرد؛ دانشی که حاصل دادهپردازی ذهنیاش از آنچه خوانده بود و بیدریغ آن دانش را در اختیار دانشجویانش و حتی دوستانش قرار میداد. در رفتار اجتماعی انسانی مودب و به شدت منطقی بود، در حوزه کار پژوهش انسانی قابل که گواهش کتابهایی مثل "مهر و داد و بهار" و "تاثیرات اسطوره و تاریخ بر آثار بهرام بیضایی"؛ در رسانهها هم گاه یادداشتی مینوشت و بیان دیدگاه میکرد؛ همچنین مقالاتی در حوزه پژوهش تاتر و درباره اسطوره داشت. همچنین مصاحبههایی فنی و تخصصی با پژوهشگران و اهالی فرهنگ داشت که بسیار سودمند و مهم بودند و جا دارد کتاب بشوند.
او مثل هر انسانی، بد و خوب خود را داشت، همانگونه که همه داریم؛ اما برای من یا هر اهل قلمی، خدمات آموزشی او به نسل جوان تئاتر و پژوهشهایش مهم است و بس.
برایم چه عجیب و تلخ بود دانستن اینکه برخی معترضاند چرا گور مهرداد بهار آرامگاه او باشد! چرا نباشد؟! گور مهرداد بهار، ملک شخصی و پدری شماست؟! دانش و ادراکتان بیش از امیرکاووس بالازاده هست؟! به نظام هستی صدمه میخورد که مردی فاضل و موثر در فرهنگ معاصر، در گور پژوهشگری که دوستش داشت (بهار) آرام بگیرد؟!
هنرمند بودن یعنی آزادهگی روح و ذهن داشتن؛ یعنی وجدان اجتماعی داشتن؛ به همکار و همقلم خود احترام بگذاریم حتی اگر دیگر در میان ما نیست. امیرکاووس بالازاده یک نام ماندگار است؛ آثارش میراث او در این هستیاند... روحش شاد.
رضا قنبری؛ شاعر و منتقد ادبی