سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: محمدرضا شمس نویسنده و مدرس ادبیات کودک و نوجوان که حدود یک سال است در فضای تلگرام کانالی با عنوان "قصههای من" راهاندازی کرده به هنرآنلاین گفت: در این فضا که البته در واتسآپ هم در دسترس است، هر شب قصههایی از خودم و نویسندههای خوب ایرانی و خارجی را میخوانم و گاهی هم کتابها معرفی میشوند. با توجه به شیوع ویروس کرونا این جریان شکل پررنگتری به خود گرفته است و وظیفه من و دوستانم سنگینتر شده است. چون در این روزهای سخت بچهها نیاز دارند سرگرم باشند و امیدشان را از دست ندهند. باید جلوی خسته شدن و دلتنگی آنها را که ممکن است به افسردگی بیانجامد گرفت.
او که تلاش کرده در این روزها بیشتر با مخاطبان خود صحبت کند و راههایی برای جلوگیری از این وضعیت به آنها پیشنهاد دهد، ادامه داد: بچهها را به کارهای دسته جمعی، کمک به خواهر و برادرها و یا پدر و مادر، اجرای پانتومیم، اجرای استندآپ کمدی، نمایشهای چند نفره، ورزشهای دسته جمعی، نقاشی کردن و از همه مهمتر خواندن کتاب تشویق کردم. از آنها میخواهم قصههایی را با صدای خودشان بخوانند و برایم بفرستند تا در کانال "قصههای من" بگذارم. با توجه به این روزهای کرونایی، یکی، دو قصه فیالبداهه از کرونا برایشان گفتم و راه جلوگیری از این ویروس و شکست آن را شرح دادم. در کنار اینها از اتفاقات روز هم غافل نشدم. مثلا با درگذشت سوسن طاقدیس نویسنده پیشکسوت کودک و نوجوان درباره او و کتابهایش گفتم، نوشتم و یکی از بهترین قصههایش "قدم یازدهم" را با قصهگویی یکی از دوستان در کانالم گذاشتم.
شمس با این توضیح که از دیگر فعالیتهایم به شکل آنلاین میتوانم به قصهگویی برای شورای کتاب، فرهنگسرای فردوس، گروه کودک بیمار، گروه wisemoose و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اشاره کنم، افزود: در کنار اینها کلاس پیشرفته داستاننویسی برای بزرگسالان که تحت نظر شورای کتاب کودک به صورت حضوری برگزار میشد با توجه به شرایط کرونایی به شکل آنلاین برگزار میشود و ادامه دارد. در اینستاگرام نیز قصههای خیلی کوتاهم را به دو صورت استوری و گذاشتن پست در اختیار علاقهمندان قرار میدهم.
او در ادامه درباره آثاری که در دست چاپ و نشر دارد، گفت: مشغول نوشتن جلد چهارم مجموعه چهار جلدی "آمیتیس بیکله" هستم. نقاشی و تصویرگری سه جلد انجام شده که توسط انتشارات افق روانه بازار کتاب میشود. جلد نخست "حباب سخنگو" نام دارد. جلد دوم "معلم پرنده" و جلد سوم "غار هیولاها" است. در این مجموعه موضوع ترس مدنظر قرار گرفته است. ترس لازمه زندگی است اما نباید مانع ما باشد. هر چیزی که کشف شده براساس شجاعت و غلبه بر ترس بوده. البته باید دانست که در بعضی موارد احتیاط شرط عقل است و نترسیدن موجب صدمه زدن به خودمان میشود. بیشتر تاکیدم در این چهار جلد این است ترس لازم است ولی احتیاط و ترسو بودن هم خوب نیست. در این مجموعه با دختری روبهرو هستیم که ترس برایش معنایی ندارد. از هیچ چیز و هیچکس نمیترسد و دیدن هیولاها برایش عادی است. او در جلد نخست رییس هیولاها را شکست میدهد و او را اسیر خود میکند. در جلد دوم نقشه هیولاها را که میخواهند رییس را فراری دهند نقش بر آب میکند و در جلد سوم معلم عجیب خود را که هیولاها او را دزدیدهاند، نجات میدهد. در جلد چهارم که "الی اسکلت" نام دارد هیولای اعظم که ترسناکترین هیولای روی زمین است به سراغ دختر میآید.
شمس با بیان اینکه دو کتاب "کلاه سیبیلو" و "هیولای عاشق" را در نشر ایرانبان در دست انتشار دارد، تصریح کرد: این دو اثر شامل 35 تا 40 قصه برای گروه سنی کودک هستند که با تصویرگری منتشر میشوند. قصههای مفرح و شادی که پر از تخیل هستند و مخاطب را با شگفتی روبهرو میکند. هر دو جلد در ادامه کتاب "اسکلت بخشنده" نوشته شدهاند که جوایزی زیادی گرفته و از سوی انتشارات هوپا به چاپ رسیده است.
او که مجموعه 5 جلدی "قصههای پشت و رو" را برای چاپ به انتشارات مدرسه سپرده، اظهارداشت: هر جلد این مجموعه شامل سه قصه متنوع درباره دیو، اژدها، انسان، بچهها، اشیا و حیوانات است. عنوانهای این پنچ جلد به ترتیب "اسی اسکیمو"، "عمو سبیلو"، "چاقو دماغو"، "بارون چک چکو" و "لاکپشت دوقلو" نام دارند.
شمس همچنین از نگارش چند کتاب برای مقطع کودک و نوجوان انتشارات محراب قلم خبر داد و افزود: کتابهای "باران اسب آبی" مجموعه بیست داستانک که جنبه فلسفی دارد، مجموعه "زرافه روی نردبام" شامل 10 قصه هیچانه و داستان بلند "مردی که فواره شد" را برای نوجوانان نوشتم. همچنین قصه "تفنگی که دوست نداشت شیلک کند" ماجرای تفنگی که دوست ندارد پرندهها را شکار کند و یک روز مجبور میشود به جنگل برود و در آن جا با خرگوشی آشنا میشود. کتاب "خواب گمشده مادربزرگ" که ماجرای دختری به نام گلدونه است و با عروسکش بازی میکند و باعث پریدن خواب مادربزرگ میشود. خوابی که خیلی قشنگ است و مادربزرگ ناراحت میشود که نیمه تمام مانده است و گلدونه و عروسک به دنبال خواب میروند و "شاخه نبات" برای مقطع سنی کودکان به نگارش درآمدند. این داستان درباره دیوی است که به جای شاخ، شاخ نبات دارد. او در عروسی دخترهای روستا شرکت میکند و به آنها شاخ نبات هدیه میدهد ولی متوجه میشود با دادن دو شاخ نبات آخر از بین میرود.