سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: در ایام خانهنشینی قرنطینه اجباری کرونا و در میان صدها چالش دابسمش و چالش بالش و فهرست فیلمها و کتابهای پیشنهادی، طرز تهیه نان خانگی و...، از تعدادی از دوستانم خواهش کردم حداقل ده عنوان کتاب شعری که در کتابخانه منزل به آنها دسترسی دارند، یا علاقه بیشتری به آنها دارند و یا آخرین کتابهای شعری که خواندهاند را برایم ارسال کنند تا شاید آمار و نتایج معناداری از این فهرست قابل استخراج باشد.
از مجموع دعوتشدگانی که پیام را دریافت کرده بودند؛ حدود 41 درصد به این درخواست پاسخ دادند. حدود 11 درصد فقط قول جواب دادند. حدود 46 درصد درخواست را کاملاً بیپاسخ گذاشتند و حدود 2 درصد هم پاسخهای پراکنده و یا نامربوط ارسال کردند. البته با توجه به دایره روابط دوستی در ارسال این درخواست، جامعه آماری موجود تنوع کافی نداشته و تقریباً همه شرکتکنندگان از تحصیلات عالی دانشگاهی و رده سنی بالای 25 سال برخوردار بودهاند. برخی نیز مخاطب یا منتقد کاملاً حرفهای شعر هستند که طبیعتاً پاسخهایی بسیار فراتر از میانگین عمومی ارائه کردهاند. (در بررسیهای آماری معمولاً این گروهها خارج از فراوانی فرض میشوند.)
دعوتشدگانی که هیچ پاسخی ندادند احتمالاً یا این موضوع برایشان جدی نبوده و یا کتابخانه و کتاب شعر محبوب قابل ذکری ندارند که به لحاظ آماری عملاً در همین گروه قبلی قرار میگیرند. (غیر از معدودی قابل اغماض که دلایل شخصی و یا غیرمرتبط دارند.) عدهای هم به دلایل مهاجرت، محدودیت فضای خانه، تغییر ذائقه و... از فهرستی گفته بودند که سالها در دسترس ایشان نبوده و بنابراین در حال حاضر میتوانند متعلق به گروه قبلی باشند.
بر حسب اطلاع و تجربه؛ اکثریت ترکیب پاسخهای کلیشهای که شامل اسامی ثابت مثل؛ دیوان حافظ و کلیات سعدی و شاهنامه فردوسی و... بود، نماینده گروهی است که کتب شعر برایشان نقش کتب نفیس و تزئینی را در کتابخانه ایفا میکنند یا آنها را به مناسبتهایی هدیه گرفتهاند. در این میان هستند کسانی هم که کتب سخیف و یا نامربوطی را نام بردهاند که نشان از سطح شناخت پائین ایشان از شعر و ادبیات دارد. اینکه آیا همه کتابهای شعر موجود در کتابخانههای شخصی چقدر کامل مطالعه شده و یا اینکه حداکثر تورقی در آنها شده، خود موضوع مهم دیگری است که با این شیوه قابل دسترسی نبود.
اسامی مشترک و پرتکرارتر از شاعران فقید نسل گذشته مثل احمد شاملو (55%)، فروغ فرخزاد (45%)، مهدی اخوان ثالث (45%)، سهراب سپهری (41%) و... در قیاس با شاعران نسل جدیدتری که - جز چند مورد محدود مثل سیدعلی صالحی، فاضل نظری و قیصر امینپور - تکرار نشدهاند، یا کمتر تکرار شدهاند، نشان میدهد نسل شاعران فعلی (حتی آنهایی که رتبه بلندی در شعر معاصر دارند) به جایگاه پیشینیان خود در دستیابی به مخاطب فراگیر نزدیک نشدهاند. (شاید لازم باشد شاعری مثل قیصر امینپور را هم به واسطه فوت ایشان، از جمع شاعران زنده و فعال امروزی جدا کرد.) همچنین نشان میدهد مطالعه کتب شعر به میزان شهرت شاعر و حواشی اجتماعی و تبلیغاتی بستگی مستقیم دارد و این بستگی شدیدتر از حوزههای دیگر ادبی و علمی است.
در بین جوانان از اسامی نسل گذشته، کمتر به کسانی مانند؛ فریدون توللی، محمد زهری، یدالله رویایی، هوشنگ ابتهاج، نادر نادرپور، حمید مصدق، سیاوش کسرایی و... برمیخوریم اما گاهی اسامی کتابهایی از نیما یوشیج، شهریار، احمدرضا احمدی، فریدون مشیری، محمدعلی سپانلو، حسین منزوی، سیمین بهبهانی و... دیده میشود. در حالی که میانسالها اعتقاد و اقبال بیشتری به این شاعران نشان میدهند. در مورد جوانان، اگر اسامی کتابهایی مثل ترانههای کریس دی برگ و... را حذف کنیم، باز هم به تعداد قابل اعتنائی از شعر ترجمه مثل آثار نزار قبانی، گارسیا لورکا، ناظم حکمت، شیرکو بیکس و... میرسیم که نسبت به میانسالها نوعی بازگشت محسوب میشود. در حالی که شاعرانی از دنیای عرب و ترک و کرد هم به شاعران انگلیسی زبان و فرانسوی و... به این فهرست اضافه شدهاند.
مخاطبان شعر علاوه بر دستهبندی دورههای مطالعه که شامل دوره موقت جوانی و یا مستمر و... میشود، به لحاظ مواجهه با شعر نیز قابل تفکیک مینمایند. به طوری که فهرستها نشان میدهند؛ عدهای از شعر به دنبال درک مضمامین عرفانی، حکمت، سیاست و... هستند و در مقابل گروه دیگر به فرایند کلامی شعر نظر دارند. بدیهی است حد فاصل این دو گروه، زیرگروههای متنوع و کوچکتری هم وجود دارند.
در مجموع با توجه به نتایج حاصل، به نظر میرسد؛ باور شعردوستی ایرانیان نمیتواند در وضعیت فعلی صحت داشته باشد و آمار عناوین متعدد از بازار نشر، میزهای بزرگ کتابهای شعر در کتابفروشیها و یا بزرگنمایی مهندسی شده رسانهها و فضاهای مجازی، تناسبی با سطح مطالعه واقعی و علاقهمندی در حوزه شعر ندارد.
ناگفته پیداست که به دلایل روشنی از جمله محدودیت جامعه آماری، عدم اعمال روشهای درست علمی، حذف شیوههای مجازی برای دسترسی به کتابهای شعر و یا تک شعرهای پراکنده، پاسخهای غلط و خودسانسوری و...، این نتیجهگیری وجاهت علمی و استنادی دقیقی ندارد. اما حداقل نشان میدهد جای تحقیق و بررسی علمی و تحلیلی در این موضوع برای اهالی رسانه و برای پژوهشگران حوزه فرهنگ و ادبیات خالی است.