سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این کتاب شامل دو نمایشنامه با عناوین "یا نبودن" نوشته کامران شهلایی و "همه برادران من" اثر رضا گشتاسب است و از مجموعه نمایشنامههای "قلم روشن-1" نشر یافته است.
مجموعه "قلم روشن" شامل آثار مکتوب نمایشی است که با الهام از زندگی شخصیتهای رزمنده و مبارز به سفارش دفتر انتشارات و پژوهش اداره کل هنرهای نمایشی مکتوب شده است.
نمایشنامه "یا نبودن" براساس زندگی شهید حمید باکری نگارش یافته است.
شهید حمید باکری در آذر سال 1334 در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود. دوران دبستان و سیکل و اول دبیرستان را در کارخانه قند ارومیه و بقیه تحصیلاتش را در دبیرستان فردوسی ارومیه به پایان رساند. او از فرماندهان میانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در طول جنگ ایران و عراق محسوب میشد و جانشینی فرمانده لشکر 31 عاشورا را برعهده داشت. او برادر کوچکتر علی باکری و مهدی باکری است. او در عملیاتهای رمضان، بیتالمقدس و والفجر 2 بهصورت فعال حضور داشت و در حین اجرای عملیات والفجر 1 به شدت مجروح شد. او در اسفندماه سال 1362 در خلال انجام عملیات خیبر، بر اثر اصابت مستقیم گلوله آرپیجی، در جزیره مجنون، شهید شد و پیکرش در میدان نبرد باقی ماند و هیچگاه به کشور بازگردانده نشد.
در بخشی از این نمایشنامه آمده است: "حمید: خیبر خیلی عملیات سخت و وحشتناکی بود.
فاطمه: هیچ نشونی ازت برنگشت. کاش لااقل تنت برمیگشت.
حمید: حالا که اینجام.
فاطمه: چقدر دیر گذشت حمید. ثانیه ثانیه نبودنت نمیدونی چه بد و سخت گذشت. اگر بچهها نبودن مطمئن باش بعدش میمردم از اندوهت".
نمایشنامه "همه برادران من" اثر رضا گشتاسب نیز براساس زندگی شهید مهدی باکری نوشته شده است.
شهید مهدی باکری در فروردین سال 1333 در میاندوآب به دنیا آمد. این نظامی که از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خلال جنگ ایران و عراق محسوب میشد فرماندهی لشکر 31 عاشورا را برعهده داشت.
او در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، ۲، ۳ و ۴، همچنین عملیات خیبر حضوری فعال داشت. در خلال انجام عملیات بدر در تاریخ ۲۵ بهمن 1363، بر اثر اصابت گلوله مستقیم نیروهای عراقی شهید شد، سپس گروهی داوطلب برای بازگرداندن پیکرش اقدام کردند، که در حال بازگشت، قایق آنها مورد اصابت موشک آر.پی.جی قرار گرفت و پیکر کلیه آنها در اروندرود مفقود شد.
در انتهای صفحات پایانی این نمایشنامه آمده است: "احمد کاظمی: اوضاع خوب نیست. کشیده به جنگ تن به تن. قرارگاه فهمیده چه خبره. دوست ندارن اتفاقی بیفته برات. منم دوست ندارم دفعه بعد بیتو برم عملیات.
مهدی باکری: خب چی کار کنم؟
احمد کاظمی: تو حمید رو جا گذاشتی حالا خودت برمیگردی؟ بهشون گفتم زورم نمیرسه به مهدی...
مهدی باکری: من حمید رو اینجا جا گذاشتم. همه برادرانم رو اینجا جا گذاشتم. گفتیم برمیگردونیمشون. نمیدونستم دست عراقیها میافته و پسش نمیگیریم. الان اگه تنها برگردم چی میشه؟ اینا برادرای منن... میتونم برادرام رو ول کنم و برم"؟
این دو نمایشنامه در قالب یک کتاب و شمارگان 1000 نسخه با قیمت 12 هزار و پانصد تومان توسط انتشارات نمایش منتشر شده است. یادداشت شهرام کرمی نیز ضمیمه اثرست.