سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حضرت زینب (س)، دختر امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) در 15 رجب سال 63 هجری قمری از دنیا رفتند.

ایشان همسر عبدالله بن جعفر بودند و در واقعه کربلا با دو فرزندشان در کنار برادرشان امام حسین (ع) حضور داشتند. با پایان یافتن جنگ، حضرت زینب (س) و دیگر بازماندگان کاروان امام (ع) به اسارت درآمدند و به کوفه‌ و از آن‌جا به شام برده شدند. خطبه‌های ایشان در کوفه و شام در مجلس یزید، معروف است.

ایشان پس از شهادت امام حسین (ع)، ارائه نهضت عاشورا را به دوش کشیدند و پرچمدار این قیام بودند. حضرت زینب (س) در سفری که به همراه همسرشان عبدالله بن جعفر به شام داشتند به لقاالله پیوستند.

معروف‌ترین نام ایشان زینب است که در لغت، به معنای "درخت نیکو منظر و خوش‌بو" آمده و معنای دیگر آن "زین اب" یعنی "زینت پدر" است. براساس روایات متعدد، نام‌گذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام (ص) صورت گرفته است.

ایشان را به سبب مصیبت‌های فراوانی که دیدند، ام‌المصائب لقب داده‌اند. برای حضرت زینب (س) القاب فراوانی نقل شده است، همانند عقیله بنی‌هاشم، عالمه غیرمعلمه، عارفه، موثقه، فاضله، کامله، عابده آل علی، معصومه صغری، امینةالله، نائبةالزهرا، نائبةالحسین، عقیلة النسا، شریکة الشهدا، بلیغه، فصیحه و شریکةالحسین.

در سوگ وفات حضرت زینب (س) شعرهای آیینی متعددی سروده شده است. همچنین کتاب‌های مختلفی درباره زندگانی و شخصیت ایشان نوشته و به چاپ رسیده‌اند.

معرفی 40 عنوان کتاب مرتبط با حضرت زینب(س):

1- "اسوه صبر" مجموعه اشعار در مدایح و مراثی حضرت زینب کبری (س)، گزینش محسن حافظی

2- "اگر زینب نبود" اثر ابراهیم طاهری

3- "زینب عقیله بنی‌هاشم (س)" اثر سیدرسول چاوشی

4- "جز زیبایی ندیدم" نوشته غلامرضا امامی

5- "حضرت زینب(س) پیام‌رسان شهیدان کربلا" اثر محمد محمدی‌اشتهاردی

6- "زندگانی حضرت زینب(ع)" عطیه صادق‌کوهستانی

7- "زینب کبری (س) پیام‌آور عاشورا" نوشته اسماعیل منصوری‌لاریجانی

8- "زینب عقیله بنی‌هاشم علیهاالسلام" نوشته ‌هاشم رسولی‌محلاتی

9- "الخصائص‌الزینبیه؛ ویژگی‌های حضرت زینب علیهاالسلام" اثر علامه سیدنورالدین حائری‌جزایری

10- "زینب (ع) فروغ تابان کوثر" اثر محمد محمدی‌اشتهاردی

11- "بانوی شجاع؛ زینب کبری (س)" اثر علامه شیخ محمدجواد مغنیه ترجمه احمد صادقی‌اردستانی

12- "زینب (س) قهرمان، دختر علی(ع)" اثر احمد صادقی‌اردستانی

13- "ترجمه خطبه‌های حضرت زینب" جواد فاضل

14- "تکرار حماسه علی(ع) در خطبه زینب(س) اثر علی کریمی‌جهرم

15- "زندگانی حضرت زینب (س)" نوشته عبدالحسین مومنی

16- "زندگانی حضرت زینب (س)" اثر مصطفی اولیائی 

17- "حضرت زینب، بزرگ بانوی کربلا" اثر عبدالامیر فولادزاده

18- "الخصائص الزینبیة؛ ویژگی‌­های حضرت زینب(س)" اثر علامه سیدنورالدین حائری جزایری

19- "خطابه زینب کبری(س) پشتوانه انقلاب حسین بن علی(ع)" اثر محمد مقیمی

20- "خطبه‌ای از حضرت زینب (س)" ترجمه علی گلزاده‌غفوری

21- "خواهر و برادر کربلا" شعر شیخ محمدتقی بهلول‌خراسانی

22- "دختر علی (ع)، زینب (س) قهرمان کربلا" اثر علی عطایی‌خراسانی

23- "در رهگذر کوفه و شام" حسین عمادزاده

24- "آفتاب در حجاب" اثر سیدمهدی شجاعی

25- "200 داستان از فضائل و کرامات و مصائب حضرت زینب (س)" اثر عباس عزیزی 

26- "زیباترین شکیب" اثر اکبر اسدی و مهدی رضایی با مقدمه آیت‌الله جعفر سبحانی

27- "درس­‌هایی از زینب کبری، نماینده هفتاد و دو قهرمان کربلا" اثر توران انصاری

28- "دلم بهانه می­‌گیرد" داستان زندگی حضرت زینب (س) اثر رضا شیرازی

29- "دیوان زینبیه" شعر ابوالقاسم علی‌مدد

30- "زندگانی حضرت زینب (س)" اثر محمدعلی احسان

31- "زندگانی حضرت زینب، سلام‌­الله علیها، رسالتی از خون و پیام" اثر علی قائمی‌امیری

32- "زندگانی زینب کبری(س)" اثر شهیدسید عبدالحسین دستغیب

33- "زیباترین شکیب" (زندگانی حضرت زینب سلام­‌الله علیها) اثر اکبر اسدی و مهدی رضایی

34- "زینب، شکوه شکیبایی" اثر موسی صدر ترجمه مهدی فرخیان

35- "زینب کبری (س) از ولادت تا شهادت" اثر سیدمحمدکاظم قزوینی ترجمه کاظم حاتمی‌طبری

36- "سیمای حضرت زینب (س) در آیینه تاریخ" اثر اعظم شبیری

37- "نگاهی کوتاه به زندگی زینب کبری (س)" اثر سیدهاشم رسولی‌محلاتی

38- "سیره و اندیشه زینب (ع)" اثر سیدمصطفی موسوی‌خرم‌آبادی

39- "مهدی(عج) و زینب علیها السلام" اثر محمدرضا فوادیان

40- "سیمای حضرت زینب، سلام الله علیها" اثر محمدمهدی تاج‌لنگرودی

ارائه چند نمونه شعر که در وصف بانوی فداکار اسلام سروده شدند:

به سمت خلق نرو جلوه تو ربانیست

نصیب قلب تو از زندگی پریشانیست

سکوت گرچه نشان است بر نجابت زن

صدای خسته تو حجت مسلمانیست

شکوه شمس به تابیدن پس از ابرست

بتاب گرچه هوای دل تو بارانیست

به ریزه‌خواری خوان کرامت تو خوشم

که موری در تو برتر از سلیمانیست

حریم قرب ندارد حساب فقر و غنا

در این حریم اطاعت کمال سلطانیست

مفسران پی تفسیر خطبه‌های تواند

که جمله جمله آن آیه‌های قرآنیست

کسی ندید چهل روز بی‌قراری تو

که اجر داغ به این غصه‌های پنهانیست

به پای فضل تو موسی به لکنت افتاده

کمی زمدح تو بی یی مسیح درمانیست

نظر بحال گدا کردن از کرامت توست

نشسته بر سر این سفره در پی نانیست

نم وضوی نمازت حیات آب بقا

نوشتن از حسناتت بضاعت ما نیست

پناه عالمیان در پناه چادر توست

یقین زمین و زمان در پناه چادر توست

سیدپوریا هاشمی

 

لحظه‌ها لحظه‌های آخر بود

آخرین ناله‌های خواهر بود

خواهری که میان بستر بود

خنجری خشک و دیده‌ای تر بود

چقدر سینه‌اش مکدر بود

دستش رو به قبله تا کرده

روی خود را به کربلا کرده

مجلس روضه را به پا کرده

باز هم یاد در ها کرده

یاد باغ گلی که پرپر بود

پلک‌هایش کمی تکان دارد

رعشه‌ای بین بازوان دارد

پوست نیروی استخوان دارد

یادگاری ز خیزران دارد

چشم از صبح خیره بر در بود

تا علی اکبرش اذان ندهد

سرو قدش تا نشان ندهد

 تا علمدار سایبان ندهد

تا حسینش ندیده جان ندهد

انتظارش چه گریه آور بود

حسن لطفی

 

زینبم؛ اسطوره‌ام مهر و وفا را

نور می‌پاشم تمام کبریا را

در تمام عمر، با صبر و مدارا

یک به یک از پا درآوردم بلا را

مریمم؛ اما غنی‌تر، خواندنی‌تر

کربلایی هستم اما ماندنی‌تر

روضه‌هایم بازتر، گریاندنی‌تر

من به زانو می‌کشم اشک و بکا را

کی ز یادم می‌برم تحقیرها را

 نیزه‌ها، شلاق‌ها، زنجیرها را

صبر کردم یک به یک تقدیرها را

تا که راضی بنگرم از خود خدا را

آه فرسودم در این یک سال و نیمه

منتظر بودم در این یک سال و نیمه

فکر آن رودم در این یک سال و نیمه

 قسمت اصغر نشد آب گوارا

صد حکایت دارد این قد کمانم

کعب نی مجروح کرده استخوانم

یاد مادر می‌کنم با هر تکانم

جستجو کردم ز مرگ خود دوا را

 بوی سیب و یاسمن دارم حسین جان

 از تو من یک پیرهن دارم حسین جان

با چنین حالی که من دارم حسین جان

 سر کنم ساعات شیرین لقا را

حسین قربانچه

 

دارد به دل صلابت کوه شکیب را

از لحظه‌ای که بوسه زده زخم سیب را

با اقتدار فاطمی خود رقم زده

در کربلا حماسه‌ی "أمّن یُجیب" را

با کاروان نیزه چهل منزل آمده

این راه پر فراز بدون نشیب را

کوبید صبح قافله بر طبل روزگار

رسوایی اهالی شام فریب را

با خطبه‌های ناله و اشکش غروب‌ها

تفسیر کرد غربت شیب‌الخضیب را

شد لاله‌پوش معجرش از حسرت فراق

تا دید روی نیزه نگاه طبیب را

جانش رسید بر لبش از دست خیزران

طاقت نداشت طعنه‌ی تلخ رقیب را

می‌ریخت عطر سیب نفس‌های خسته‌اش

در جان باغ وعده‌ی صبحی قریب را

یوسف رحیمی

 

پس از حسین، جهان بر سرش خراب شده

برای حفظ حرم، زینب انتخاب شده

نشاند بوسه به حلق بریده، از آن روو

به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده

کسی که داغ دو فرزند بر جگر دارد

نشسته سنگ صبور دل رباب شده

چه رفته بر دل زینب، کسی نمی‌داند

دمی که وارد مهمانی شراب شده

اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر

پر از صدای رسای ابوتراب شده

هزاااار مرتبه تا روز آخرت، نفرین

به شام و بزم می و کوفه‌ی خراب شده

به صبر عمه‌ی سادات، شیعه مدیون است

که شرح کرب و بلا، مانده و کتاب شده

نفیسه سادات موسوی

 

کنج حیاط خانه‌ی خود، بین بسترش

بانو رسیده بود به ساعات آخرش

 خیره به گوشه‌ای شده بود و یکی یکی

رد می‌شدند خاطره‌ها از برابرش

 خورشیدوار، در تب گرمای شهر شام

می‌سوخت آسمان ز نفس‌های آخرش

 همراه هر نفس زدنش، آه می‌کشید

آن کهنه یادگاری خونین دلبرش

 هر روز، روضه داشت؛ حسینیه‌ی دلش

این مدتی که بود بدون برادرش

یک سال و نیم میل تبسم نکرده بود

از خنده رو گرفت، لب روضه پرورش

 یک سال و نیم با عطش آن کویر سرخ

دریای اشک بود دو تا دیده ی ترش

 یک سال و نیم بود که او آب رفته بود

یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش

 وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید

مثل حسین سرور و سالار بی سرش

محمد قاسمی

 

سر نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ

پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود

چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان

در کویر تفته جا می‌ماند اگر زینب نبود

زخمه زخمی‌ترین فریاد در چنگ سکوت

از طراز نغمه وا می‌ماند اگر زینب نبود

در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ

در گلوی چشم‌ها می‌ماند اگر زینب نبود

ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی‌لگام

در بیابان‌ها رها می‌ماند اگر زینب نبود

در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب

پشت کوه فتنه جا می‌ماند اگر زینب نبود

قادر طهماسبی

 

یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من

هر  روز و شب تویی همه جا روبه روی من

 در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو

دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من

تصویر قتلگاه تو یادم نمی‌رود

یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من

از خاطرات آن شب مقتل کنار  تو

مانده هنوز لاله سرخی به روی من

یک لحظه چوب محمل و پیشانی‌ام شکست

تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من

قاری روی نیزه شدی تا نگاه‌ها

آید به سوی نیزه نیاید به سوی من

سنگین‌ترین غمم غم دفن سه ساله بود

او رفت و رفت پیش شما آبروی من

بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم

دیگر بس است باده غم در سبوی من

موسی علیمرادی