سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: مراسم تشییع و تدفین سیدمصطفی سعیدی معروف به آسیدمصطفی، ملقب به "حنجره ارغوانی" آخرین بازمانده از نسل نقالان قدیم ایران، شنبه سوم اسفند در قطعه هنرمندان آرامستان دارالسلام بروجرد انجام شد. او از استادان و هنرمندان عرصه نقالی، شاهنامهخوانی و مناقبخوانی بود که طی دهههای گذشته حضور فعالی در این حوزهها داشت. آسیدمصطفی با بیش از 70 سال تلاش و خدمت در عرصه نقالی بهعنوان "گنجینه زنده بشری" در فهرست حاملان میراث فرهنگی ناملموس(نادرهکاران) ثبت شده بود. اردشیر صالحپور نویسنده و پژوهشگر، که به همراه هفت نقال از تهران در مراسم تشییع او حضور داشت ضمن تسلیت و تاسف درگذشت این هنرمند در گفتوگو با هنرآنلاین اظهار داشت: فرهنگ کهن ایرانی توسط نقالان و راویان زنده مانده است. پس میشود گفت که نقالان و راویان سهم عمدهای در زنده نگه داشتن فرهنگ و زبان فارسی داشتند. آسیدمصطفی سعیدی هفتاد سال از عمرش را صرف نقل و نقالی، سخنوری، مناقبخوانی کرد و خطابه انجام داد. او از سوی هنرمندان فرهنگ ایران زمین همواره مورد ستایش قرار گرفته است.
او با بیان این که آسیدمصطفی نقالی صاحب طومار بود و سه جلد طومار براساس شاهنامه نوشت، گفت: دم گرمی داشت و سخنی نرم. باید از تلاش هفتاد ساله این نقال سخنسرا ایرانی تجلیل کرد و باعث تاسف است که این گنجینه را به خاک سپردیم. او هم تحصیلات حوزوی داشت و هم دانش مردمی. به همراه مرشد کرم اصفهانی و استاد دیگرش سیدمحمد صفویپور سه سال در ایران زمین گشت و گذار کرد و مجلسهای نقل برپا ساخت. مابقی عمرش را در شهرهای بروجرد، اراک، خرمآباد، دورود، استان لرستان و تقریبا در همه جشنوارههای آیینی و سنتی در طی سی ساله اخیر حضوری مغتنم داشت.
صالحپور این هنرمند را نقالی صاحب سبک دانست و افزود: آسیدمصطفی شیوه خاصی از روایت را مدنظر داشت و همراه با ابیاتی آن را به تکمیل میرساند؛ به عبارتی نوعی مرصعخوانی میکرد. او کم میخواند اما هنگامی که همان خوانش آوازی کم را انجام میداد شنونده را شیفته و مجذوب صدای آسمانی خود میکرد. او از سوی شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران وزارت ارشاد درجه دکترای هنری را اخذ کرد و سال 1397 در بروجرد مراسم بزرگداشت او برگزار شد. همواره با شهر و دیار خود علاقهای وافر داشت. او در جلسات مختلف پژوهشی، آموزشی، دانشگاه و کارگاههای جشنوارههای آیینی و سنتی نیز شرکت داشت و تجارب نقل و نقالی خود را در اختیار شاگردان قرار میداد. شاگردان بسیاری را تربیت کرد که آنان امروزه عرصه نقل را گرم و فروزان نگه میدارند.
او با اظهار تاسف از این که هنر نقالی با درگذشت این افراد روز به روز کمرنگتر میشود، ادامه داد: علیرغم این که قهوهخانههای بسیار زیادی را در تهران و شهرهای مختلف داریم اما در حال حاضر قهوهخانهای نداریم که در آن نقل و نقالی شاهنامهخوانی صورت بگیرد. شاهنامه بخشی از هویت فرهنگی ملی و کارنامه هویت ایرانیان است. هر ایرانی لازم است که شاهنامه را با داستانهایش در فرهنگ گستره اسطورهای حماسی تاریخیاش بداند و آن را همواره مدنظر خود داشته باشد. در شاهنامه مفاهیم عرفانی، اخلاقی، حماسی، ادبی، دینی و تربتی فراوان آمده است که همه اینها به نقل و روایت نقالان در مردمیترین مکانهای اجتماعی یعنی قهوهخانهها درست میشد.
صالحپور افزود: اشعار شاهنامه را برای نرمش پهلوانان و تمرین رزم پهلوانان و فتوت جوانمردی میخوانند. نقاشی قهوهخانه و از همه مهمتر شاهنامه اثری است که هم عشایر آن را میخوانند و هم ادبیان در ایالات و عشایر ایرانی همچون لرها، بختیاریها و کردها شاهنامهخوانی همواره از سیاهچادر آنها به آسمان صدایش بلند است. حماسهها همواره با شاهنامه آمیخته است. باید از تلاش هفتاد ساله آسیدمصطفی سعیدی که عمر خود را وقف هنر شاهنامه کرد سپاسگزار بود. او ما را به فرهنگ ایران باستان با دم گرم و نوای نغز آشتی و پیوند داد. امیدوارم این هنر ملی و این آیین سنتی، فرهنگی، ادبی و نقل و روایت همچنان در این سرزمین پا برجا و مانا باشد و یاد این استاد نیز همواره گرامی باد.