به گزارش هنرآنلاین به نقل از روبط عمومی موسسه هنرفردا، یکصدوهشتادوهشتمین جلسه صبح پنجشنبههای مجله بخارا به مناسبت انتشار کتاب "مسیح در قصر" به کوشش مهسا جزینی به دیدار با سرتیپ اصغر کورنگی اختصاص یافته است که با حضور محمد ترکمان، علی دهباشی و مهسا جزینی در موسسه هنر فردا به نشانی اتوبان حقانی، نرسیده به چهارراه جهان کودک، پلاک 27 برگزار می شود.
سرتیپ اصغر کورنگی متولد1307 در اصفهان است. دبستان و دبیرستان را در همان شهر خوانده است. قصد شرکت در کنکور پزشکی را داشته اما روزگار او را به دانشکده پلیس در تهران میکشاند و بعد هم حقوق میخواند و علیرغم میلش در شهربانی ماندگار می شود. خودش میگوید که بارها قصد کرده بود از شهربانی بیرون بیاید اما گویا سرنوشت مقدر کرده بود در شهربانی بماند. از آبادان تا گنبد کاووس، از اصفهان تا تهران و بعد بخشی از دوران خدمتش را به عنوان رئیس زندان سپری کند. او سال 44 رئیس زندان قصر می شود.
عمده خاطرات کورنگی هم به دورانی باز میگردد که در زندان قصر رئیس بوده. مواجهه او با زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی وقت برای خواننده امروزی احتمالا در نوع خود هم عجیب است و هم جالب. روایت صمیمیت و دوستی او با زندانیان سیاسی وقت. کورنگی خاطراتش را با لحن خاصی روایت میکند. ساده و صادقانه و همین روایت صادقانه به دل خواننده می نشیند.
علاوه بر این که خاطرات کورنگی، تصویری متفاوتتر از شهربانی آن دوران برای ما تصویر میکند. دانستههای ما از شهربانی و به ویژه زندانهایش معمولا به دوران پهلوی اول و روایتی که زندانیان آن دوره در خاطراتشان بیان کردهاند باز میگردد. شهربانی در خاطرات زندانیان سیاسی پهلوی دوم اصولا مفقود است و خاطراتشان بیشتر روایت مواجهه آنها با ساواک است. خاطرات کورنگی از این نظر به غنای تاریخنگاری زندان و شهربانی در دوره پهلوی دوم هم میافزاید، به ویژه که این بار نه از زبان یک زندانی بلکه از نگاه مخالف یعنی رئیس یک زندان بیان میشود.
کورنگی به واسطه رابطه انسانی و دوستانهای که در زندان قصر با اعضا جبهه ملی و نهضت آزادی به ویژه مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی پیدا میکند بعد از انقلاب، برخلاف بسیاری از افسران رده بالا که بازداشت، پاکسازی یا اخراج شدند به دعوت دولت موقت به همکاری با شهربانی ادامه میدهد و معاون اطلاعات شهربانی میشود و با استعفای دولت موقت هم درخواست بازنشستگی میکند.